مذاکرات ایالات متحده و طالبان: از شتابزدهگی برای ناکامی چگونه جلوگیری کنیم؟

نویسندهگان: جیمز دابینز، رابرت پی فین، رونالد ای. نویمان، ویلیام وود، جان نگروپونته، ارل آنتونی وین، رایان کراکر، جیمز کانینگهام و هوگو لورنس
مترجم: یحیا حازم اسپندیار
این نبشته محصول کار مشترکی از مقامات دیپلماتیک سابق ایالات متحده است که در افغانستان کار کردهاند:
ما به شدت از مذاکرات صلح در افغانستان و خروج تعداد محدود نیروهای نظامی به عنوان بخشی از شروع مذاکرات صلح، حمایت میکنیم. اخراج قابل توجه نیروهای نظامی پس از برقراری صلح، امکانپذیر خواهد بود.
ما قویاً معتقدیم که امنیت و ارزشهای امریکا، از جمله حمایت از زنان، مستلزم آن است که پس از تحقق یک صلح واقعی، خروج کامل سربازان امریکا انجام شود. چگونهگی مدیریت حضور نیروهای ما روی احتمال موفقیت در مذاکرات صلح موفقیتآمیز، آینده نبرد با داعش و فرصت پیگیری حکومت قانون برای افغانها، تأثیر اساسی خواهد داشت.
چند حقیقت بازدارنده مهم وجود دارد که ما را از خطر تبدیل شدن افغانستان به مرکز جدید تروریسم، پناهگاه شدن این کشور برای گروههای دهشتافگن که قصد حمله به ایالات متحده را دارند، خیانت به ارزشهای امریکا و محروم کردن افغانها از فرصت تعیین آیندهشان باز میدارد.
اول: مشخص نیست که آیا صلح امکانپذیر است یا خیر. طالبان اظهارات روشنی در مورد شرایطی که آنها برای دستیابی به یک توافق صلحآمیز با هموطنان خود میپذیرند، ندارند و همچنین سابقه همکاری با سایر نیروهای سیاسی را ندارند.
دوم: به دنبال شکست مذاکرات با طالبان در نتیجه کاهش بیش از حد پشتیبانی از دولت افغانستان، نتیجهای بدتر از وضع موجود حاصل خواهد شد؛ یعنی بازگشت کامل به جنگ داخلی که افغانستان را به اندازه جنگ با روسها ویران میکند. اگر دولت افغانستان بالای کسانی که خاطرات ناخوشایندی از حکومت طالبان دارند، صدا بزند، آنان با طالبان خواهند جنگید. این گروه شامل اقلیتهای ناامید افغانستان میشود که مجموع آنان اکثریت مردم افغانستان را تشکیل میدهند.
در یک جنگ داخلی، مناطق وسیعی در افغانستان وجود دارد که داعش میتواند جایگاه خود را گسترش دهد. همهی بازیگران منطقهای و سایر کشورها از جمله ایران، پاکستان و روسیه از همپیمانان افغانشان حمایت میکنند و احتمالاً جنگ را تقویت میبخشند. در این شرایط احتمالاً طالبان اتحاد خود را با القاعده حفظ میکنند. همهی اینها میتواند برای امنیت ملی ایالات متحده فاجعهبار باشد، زیرا این امر به مبارزه ما با القاعده و داعش مربوط میشود و برای دشمنان بالقوهی ما تأکید میکند که ایالات متحده و متحدانش قابل اعتماد نیستند.
نخستین نکته عمده که باید برجسته باشد: خروج عمده نیروها باید به یک صلح نهایی وابسته باشد. خروج اولیه ایالات متحده نباید آنقدر سریع یا فراتر از حد باشد که طالبان به این باور برسند که میتوانند به پیروزی نظامی دست یابند؛ چون در این صورت، آنها برای صلح با دیگر نیروهای سیاسی افغانستان سازش نخواهند کرد.
نکته دوم، به ارزشهای اصلی ایالات متحده برمیگردد. خواه یا نخواه ایالات متحده اگر قصد داشته باشد یا متمایل باشد که برخی از نیروها را با خود داشته باشد، نباید دولت مشروع را در افغانستان با دور نگهداشتن از مذاکرات کمارزش بسازیم. امتناع طالبان از مذاکره با دولت افغانستان، به طالبان این اجازه میدهد که [بخواهند] با چه کسی مذاکره کنند. در صورتی که افغانها شایستهاند که دولت خود را تعیین کنند و همچنان تعیین کنند که چه کسی نماینده آنها در مذاکرات صلح باشد.
برای اینکه این اتفاق بیفتد، استدلال قوی وجود دارد که نشان میدهد انتخابات ریاست جمهوری که برای ماه سپتامبر برنامهریزی شده است، باید برگزار شود. میلیونها نفر از مردم افغانستان در معرض خطر قرار گرفتهاند و دوباره آماده ریسک مرگ برای رأی دادن هستند. ایالات متحده صلاحیت ندارد تا مردم افغانستان را از فرصت تعیین کردن اینکه چه کسی به نمایندهگی از کشورشان در روند صلح صحبت کند، محروم سازد.
در حال حاضر خواست ایجاد یک دولت موقت، یکی از بدیلهای جدی برای انتخابات است. این استدلال بر دو ایده اصلی بنا شده است؛ یکی این است که انتخابات ممکن است نیاز به دور دوم داشته باشد و اختلافها در دور دوم انتخابات ممکن است مذاکرات صلح را ماهها به تأخیر بیندازد. دوم اینکه یک دولت تازهی منتخب حاضر به مذاکره درباره اقدامات جدید و لازم برای صلح با طالبان نخواهد بود.
با این حال، بسیار مهم است که به یاد بیاوریم اکنون در مورد اینکه چه کسی چنین دولت موقت را شکل میدهد، اجماع میان افغانهای غیرطالب وجود ندارد. پراکندهگی داخلی و تجربه چهل سال گذشته، حاکی از آن است که مبارزه برای تصمیمگیری اینکه چه کسی در [رأس] چنین دولت موقت قرار خواهد گرفت و چه پُستهایی را در اختیار خواهد داشت، طولانی خواهد بود، و امکان به نتیجه رسیدن زودهنگام آن به اندازهی تأخیر برگزاری انتخابات طولانی خواهد بود. در مورد مسأله تمایل رییس جمهور تازهی منتخب به تغییرات ساختاری که برای مذاکره نیاز است، همهی نامزدها را میتوان تحت فشار قرار داد تا اعلامیه واضح ارایه کنند که برای تغییر قانون اساسی که ممکن است در توافق صلح مورد نیاز باشد، تعهد دارند.
طالبان در مورد کاهش خشونت مبهم سخن گفتهاند، اما اظهار کردهاند که جنگ علیه دولت افغانستان ادامه خواهد یافت. اگرچه ممکن است طالبان به توافق برسند، اما باز هم جنگ با داعش رخ خواهد داد. از این رو، اگرچه ما قویاً موافقیم که مذاکرات ضروری است، اما به همان اندازه ضروری است که کشور افغانستان دولتی داشته باشد تا بتواند در حین مذاکرات بجنگد و اعمال حاکمیت کند و نیز فرصتی برای حفظ خود در صورت عدم موفقیت مذاکرات صلح داشته باشد.
ارتش افغانستان در حال حاضر هزینههای سنگینی را پرداخت میکند، اما روحیه و تمایل به جنگ به دلیل عدم وجود یک دولت مقتدر مرکزی به طور جدی تضعیف میشود. خطر بزرگ این است که ارتش افغانستان با افزایش شک و تردید در مورد آنچه برای آن میجنگد، چندپارچه شود و کشور به جنگ داخلی باز گردد و باعث شود تا زمینه برای رشد القاعده و داعش فراهم شود. آیا طالبان صادقانه برای شکستن اتحاد طولانیمدت خود با القاعده تعهد دارند یا خیر؟
نکته اساسی این است که ایالات متحده نباید تعیینکننده پاسخ چنین سوال اساسی برای آینده مردم افغانستان باشد. این تصمیم باید مال آنها باشد.
ما همچنین پیشنهاد نمیکنیم که ایالات متحده باید تنها روی مفاد صلح مذاکره کند و یا اینکه ایالات متحده تا رسیدن به توافق صلح باید با همین کمیت نیروهای خود مبارزه کند. ما همچنین اعتقاد نداریم که هزینههای غیربازیافت در زندهگی یا پول تنها توجیهکننده ادامه جنگ است.
ما اعتقاد داریم که برای محافظت از منافع امنیتی خود، باید تا رسیدن به صلح، افغانستان را کاملاً ترک نکنیم. علاوه بر این، ما نباید به همهی کسانی که به وعدههای ما اعتقاد دارند و یا با تشویق ما برای ارتقای دموکراسی و حقوق بشر گام برداشتهاند، خیانت کنیم، از جمله در پیشرفت بسیار مهم حقوق زنان. ما نباید آنقدر حمایت از دوستان افغان خود را کاهش دهیم که آنها نتوانند از خود محافظت کنند و یا فرصتی برای ادامه حرکت با یک دموکراسی قانونی را نداشته باشند.
پس از چه چیزی دفاع میکنیم؟
خروج گسترده نیروهای امریکایی، باید به تعقیب توافق صلح واقعی باشد، نه پیش از آن. در حالی که کاهش تعداد سربازان امریکایی برای شروع مذاکرات امکانپذیر است، اما نیروهای ضد تروریسم و نیروی هوایی ایالات متحده و ناتو باید به اندازه طالبان برای مقابله با تهدید تروریستی داعش (و القاعده) باقی بمانند. برای جدول خروج نیروها، نباید به یک مسیر خودکار تاریخمند رجوع شود؛ باید مطابق شرایط خروج انجام شود.
یک اشتباه اساسی دولت اوباما، تکرار مداوم تاریخ برگشت بود. این امر طالبان را ترغیب به جنگ و اعتماد به نفس کرد و همچنین در بین افغانها آنان را محبوب ساخت. در بیانیه سیاست اصلی رییس جمهور ایالات متحده، دونالد جی ترمپ، در آگست سال ۲۰۱۷ ارجحیت تاریخ خروج یک اشتباه شناخته شد؛ و این یک رویکرد درست است.
برخی ممکن است بگویند که این فقط یک روش پنهان برای نگهداشتن ایالات متحده و متحدانش در یک جنگ بزرگ است؛ این چنین نیست. در حقیقت، درگیری فعلی ما دیگر یک جنگ بزرگ برای ما نیست. مردم افغانستان تقریباً تمام جنگها و کشتهها را متحمل میشوند. تلفات امریکا غمانگیز است، اما تعداد کشتهگان در جنگ کمتر از بیست درصد سربازان امریکایی است که سال گذشته در حوادث آموزش غیرجنگی جان باختند. مخارج مستقیم ارتش امریکا در افغانستان تقریباً ۹۰ درصد از نقطه اوج خود کاهش یافته و سه درصد از هزینههای سالانه ارتش امریکا را شامل میشود. با پیشرفت نیروی هوایی افغانستان، اتفاقی که اکنون هم رخ داده است، میتواند هزینهها و پرسنل را کاهش دهد. زندهگی و هزینههای صرف شده بااهمیت است، اما هزینههایی است که ما میتوانیم برای مذاکرات در نظر بگیریم تا به یک صلح پایدار منجر شود؛ این اتفاق تنها در صورتی رخ میدهد که طالبان معتقد شوند که آنها نیز باید سازش کنند.
اگر توافقنامه صلح به سمت موفقیتآمیز آن پیش رود، ما و دیگران نیز باید متعهد به ادامه حمایت از تحکیم صلح باشیم. این امر مستلزم نظارت از تطبیق قوانین، محدود کردن افراطگرایان مخالف صلح، حمایت از حکومتداری خوب و رشد اقتصادی با کمکهای بینالمللی است. این تعهدات پایدار ایالات متحده و جامعه جهانی، فضای تعامل را به وجود میآورد تا ببیند که آیا طالبان و دولت افغانستان دارای علاقهمندیهای مشترک قابل توجهی مثل جلوگیری از جنگ داخلی، حفظ کمکهای اقتصادی بینالمللی برای اقتصاد بسیار ضعیف که داعش را شکست میدهد و پاسخ مثبت به خستهگی گسترده افغانها از جنگ هستند یا خیر. این موارد به عنوان اساسات مذاکرات موفق توافق نهایی و تطبیق آن خواهد بود.
بسیار مهم است که ایالات متحده اظهار دارد که خروج کامل در تاریخ معینی رخ نمیدهد، بلکه برعکس خروج نیروهایش به نتیجه صلح واقعی و تعریف شده وابسته است. حمایت مستمر و شفاف از انتخابات افغانستان، باید در صورتی باشد که افغانها آن مسیر را انتخاب کنند. پشتیبانی هوایی و کمکهای اقتصادی به افغانها فرصتی میدهد تا تعیین کنند که چه کسی به نمایندهگی از آنها مذاکره می کند، بدون آنکه تضعیف شوند. پس از آن، ایالات متحده و شرکای بینالمللی ما باید با جدیت از تشریک جدی رهبری جدید افغانستان در مذاکرات صلح که اکثریت قریب به اتفاق مردم افغانستان آرزوی آن را دارند، حمایت کنند.