-
هشت صبح
آخرین وداع با استاد واصف باختری، آشناترین چهره معاصرمان
تو که بودنت صبر در مرگ بود، چه شد که خود این واژه شدی؟ زنگ پایان زندهگی به صدا درآمد. مسافر ناآرام به آخر خط رسید. استاد واصف باختری که خود گفته بود در «ایستگاه حوادث پیاده خواهم شد» به آخر خط رسید و از قطار کند زندهگی پیاده شد. این نوشتار گزارشی کوتاه است از آنچه در مراسم خاکسپاری آن بزرگمرد تجربه کردم. خبر کوتاه بود و صاعقهوار: «استاد هم رفت». به دوستی که مثل بنده از مریدان آن عزیزِ رفته بود، این خبر ناگوار را از طریق پیام خبر دادم. در سفر کاری بود و نوشت که فعلا حرف زده نمیتواند و بیش از این نمیتواند چیزی هم بنویسد. فقط این بیت را نوشت: «امشب خبر کنید تمام…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
«دلم چگونه شکیب آورد نبود ترا»
ولی پرخاش احمدی دانشگاه برکلی – کالیفورنیا شنیدن این خبر اسفناک که استاد فرزانه و یگانهام، واصف باختری، «رخت نغمههای سبز خود به جامهدان زعفرانی سکوت» بنهاد و برفت، برای من که از چهار دهه بدینسو افتخار شاگردیشان را داشتهام، سخت اسفناک و درداندود بود. در دو دهه پسین که استاد در امریکا تشریف داشتند، بهخصوص در سالهای نخست اقامتشان که حالشان بهتر بود، من چند بار میزبان استاد در شمال کالیفورنیا بودم و خود نیز بارها به دیدنشان در لاسآنجلس رفته بودم. افزون بر آن، هرازگاهی به ایشان تلفن میزدم یا خود ایشان از سر لطف کوچکنوازی میکردند و به من زنگ میزدند. گاهی تا دو ساعت و حتا بیشتر نیز پای تلفن مینشستم و از ایشان میشنیدم و…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
از بلخ تا هری؛ دو شاعر، دو اندیشمند
دو رفیق، دو اندیشمند، دو شاعر، دو پژوهشگر، دو منتقد ادبی اجتماعی، دو استاد، دو ادبیاتی و دو قله بلند ادبیات پارسی دری، هر دو از یک حوزه تمدنی زبان و ادبیات پارسی دری. دو شخصیت وارسته که همیشه مورد احترام جامعه بودند، دو بزرگمردی که خالق «نردبان آسمان» و «آیینهها دروغ نمیگویند» هستند. هر دو یک مسیر را پی گرفتند و پا بر پلهگان آسمان ادب پارسی نهادند: استاد واصف باختری و استاد لطیف ناظمی. نمیدانم درودی گفت باید یا سرودی خواند به این بارو، به این جنگل، به این دشت و به این دریا به این دریا، به این آیینهی بشکستهی تاریخ…[i] شصت سال دوست و بیست سال رفیق حجره و گرمابه بودند. چنین دوستیهایی، خود پیامآور وجوه…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
واصف باختری و کاریزمای ادبی
استاد واصف باختری شخصیتی کاریزماتیک بود. میخواهم کلمه کاریزما را با ادبیات پیوند بدهم و ترکیب «کاریزمای ادبی» را بسازم و آن را درباره شخصیت استاد واصف باختری به کار ببرم. بنابراین، میگویم واصف باختری کاریزمای ادبی داشت. سه ویژهگی مهم و برجسته در استاد واصف باختری پدیدار بود که هر کدام حرفهای زیادی را به دنبال دارد: بزرگ بود، مهربان بود و تنها بود. استاد واصف باختری نخستین بار با زبان و تفکر تازه و هوای نوپردازی وارد جامعه ادبی سرزمینی به نام افغانستان شد. اگر چه پیشتر از او شخصیتهای دیگری نیز در این جاده قدم زده بودند، اما واصف باختری چشمگیر وارد شد و قلم و زبان شعرش جذابیت شگفتیانگیز خود را داشت. او انسانی بیمانند و…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
ستیغ تکامل اندیشه بشری مولانا در «نردبان آسمان»
بهمناسبت درگذشت واصف باختری خواستم کتابی از این مرد بزرگ را بخوانم. سری به کتابفروشیهای خیرخانه زدم. در بدل دو کتاب قطور و پنجاه افغانی پول نقد یک جلد کتاب تحت عنوان «نردبان آسمان» را از کتابخانهای در حصه سوم خیرخانه بهدست آوردم. در مورد این کتاب قبلاً چیزهایی شنیده بودم، اما فرصتی پیش نیامده بود آن را بخوانم. واصف باختری در این اثر، از قول پدر مولانا جلالالدین محمد بلخی میگوید: «من شهریارم و تو نیز شهریاری، اما پایایی فرمانروایی تو تا هنگامی است که چشمانت گشوده است، ولی فرمانروایی من آنگاه آغاز میشود که چشم برهم نهم.» درگذشت این شهریار بزرگ باعث شد من هم دست به خواندن این کتاب سترگ ببرم. در آغاز دوست داشتم عنوان این…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
دروازهبان دکه هیزمفروش
مرگ واصف باختری، مرگ هر کسی نیست، مرگ یک «درگاه» است، درگاهی میان گذشته و اکنون. کسانی مثل او میان برزخ ایستاده بودند تا جهان گذشته را به جهان اکنون متصل کنند و سپس با ایفای این نقش تاریخی، آسوده بر کناری شوند. در مسیر چرخش گفتمانی ادبیات معاصر از گذشته به اکنون، افرادی میبایست هم شاعر میبودند و هم منتقد، هم مترجم میبودند و هم فیلسوف ادبی، هم باید تفکر ادبی میداشتند و هم به تحقیق ادبی میپرداختند، هم گذشته را می فهمیدند و هم با جهان معاصر گفتوگو میکردند. قبول چنین مسوولیت تاریخی کار سادهای نیست، پس از چند سال آدم را از توان میاندازد، اما اگر چنین باری را بتوان بهخوبی بر دوش کشید، بعدها میتوان با…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
دیباچهای در فرجام؛ یادواره استاد واصف باختری با حضور ادبا و شاعران در توییتر اسپیس روزنامه ۸صبح
استاد واصف باختری به تاریخ ۲۹ سرطان ۱۴۰۲ در ایالت کالیفرنیای امریکا درگذشت. به مناسبت وفات این شخصیت برجسته ادبیات معاصر فارسی، روزنامه ۸صبح برنامهای را به تاریخ ۳۱ سرطان، به هدف یادبود از ایشان و بررسی کارنامه ادبی وی در توییتراسپیس برگزار کرد. این برنامه را مجیب مهرداد، شاعر، گردانندهگی کرد و دیگر شخصیتهای ادبی و رسانهای کشور درباره کارنامه ادبی استاد باختری صحبت کردند و از همنشینیها و همصحبتیها با وی گفتند. سخنرانان برنامه آقای سیدرضا محمدی، شاعر، غفور لیوال، شاعر، یعقوب ابراهیمی، استاد دانشگاه، سنجر سهیل، روزنامهنگار، سیدسلیمان آشنا، خبرنگار و پرویز کاوه، شاعر و روزنامهنگار بودند. سخنرانان برنامه هر کدام از زاویهای به کارنامه ادبی استاد باختری پرداخت و یا هم از خاطرات همنشینی با او…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
وصفی چند از اوصاف واصف باختری
او رفیق شفیقی بود شصت سال دوستی و بیست سال تمام رفیق حجره و گرمابه، این است فشرده تاریخ آشنایی من و واصف باختری. هر دو در مدرسه بودیم که باهم آشنا شدیم. این را او خود در مقدمه نخستین دفتر شعرم نوشته است. او در بلخ میآموخت و من در هرات. او چهار سال از من بزرگتر بود و از این رو زودتر به دانشگاه رفت. سال ۱۳۴۵ خورشیدی نخستین دیدار ما بود. در دهلیز دانشکده ادبیات دیدمش. لختی به چهرهاش خیره شدم. دیدم به سویم میآید. فهمیدم که همو است ـ واصف باختری. آن روزها شعرهایش را با امضای واصف مینوشت، ولی پسانترها برای اینکه تخلصش با واصف ارغستانی مشروطهخواه التباس نشود، باختری را پسوند نامش کرد؛ اما…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
وصفکننده نردبان آسمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند ای می تو نردبان آسمان (غزلیات شمس، غزل ۲۰۰۸) شهرت استاد واصف باختری عمدتاً از حیث شعر بلند و بدیع او در این روزگار است که همتراز با بزرگترین شاعران پارسیزبان دوران ما بود و نفحاتی از شعر بزرگترین شاعران جهان امروز را با خود داشت. او اما همچنان صاحب نثر زیبا و اندیشه ژرف بود، و هرچند آثار غیرشعری او به پیمانه اشعارش شهرت نیافت، اما نگاهی به آنها نشان میدهد که دانش گستردهاش به دو قلمرو اندیشههای سنتی و اندیشههای مدرن راه میگشود و افقهای چشمنوازی را در هر دو عرصه به تصویر میکشید. کتاب نردبان آسمان یکی از این دست آثار غیرشعری اوست که ما را با جهان اندیشهگی او آشنا…
بیشتر بخوانید » -
هشت صبح
چیستی و چرایی شعرهای ترجمهکرده استاد واصف باختری
خلاصه یکی از گسترههای درخشنده پرداختههای ادبی استاد واصف باختری، بازپردازش یا ترجمه شعر از زبان انگلیسی به فارسی است. او خوانندهها را با سنتهای متفاوت ادبی در کارنامههای شاعران مختلف جهان آشنا میسازد. شاعرانی که شعرشان توسط باختری برگردان شده است، همه انگلیسیتبار نیستند، بلکه سرایشگرانی از هندوستان، آلمان، روسیه، خاور میانه و امریکای لاتین را برگزیده و به بازآفرینی سرودههایشان همت گماشته است. شعرهای شاعران کشورهای یادشده، نخست به انگلیسی ترجمه شده بودند و همان برگردانها زمینه کار واصف باختری را هموار کردهاند. البته همه شاعران انتخابشده، نامآشنایان و شهرتیافتهگان نیستند؛ بلکه در میان آنها ناشناسماندهگان نیز فراوانند. هدف استاد باختری در این گزینش، گشایش دریچههای تازه و تجربهناشده از دریافت شعر بهروی خواننده یا خوانندههاست. در کنار…
بیشتر بخوانید »