آب یکی از چهار عنصر اساسی برای ادامه حیات است. بهداشت، سلامت، تداوم، پیشرفت و تکامل بشر مرهون آب است. آب را عامل اساسی و عمده پیدایش اجتماعات و تمدنهای بشری میدانند و تمدن اولیه جوامع انسانی را به دو دسته بارانی و کنار رودخانهای تقسیم میکنند. دسته اول کوچیگری را بنیان نهادند که با تغییر فصول از یک منطقه به منطقهای دیگر در حرکت بودند و دسته دوم یکجانشین را پدید آوردند که در کنار رودخانهای، سکونت دایمی گزیده و به زراعت میپرداختند.
اگر از فضا نگاهی به زمین داشته باشیم، سیاره آبی را مشاهده خواهیم کرد؛ سیارهای که دو سوم یعنی تقریباً 71 درصد آن را آب فرا گرفته است. از حجم حدود نیم میلیارد کیلومتر مکعب آب موجود در زمین، حدوداً 95 درصد آن آبهای شور است که در ابحار راکتاند و از پنج درصد باقیمانده، یک درصد آن بهصورت آب مایع شیرین و قابل استفاده است. بیش از 98 درصد این آب آشامیدنی نیز در اعماق زمین است.
مسایل مربوط به محیط زیست در جهان بهسرعت در حال تغییر است. تغییرات اقلیمی، گرمایش جهانی، آلودهگی هوا، آب و خاک و خشکسالیها، بار سنگین روی دوش زمین گذاشته و آن را به چالش جدیتر کشانیده است. جهان در حال تغییر، در مسیر بحرانی شدن آب روان است. تقریباً یکونیم میلیارد تن، یعنی یکچهارم تمام نفوس جهان، از عدم دسترسی به آب سالم رنج میبرند. باورش سخت است، اما در هر سال پنج میلیون کودک زیر پنج سال به دلیل کمبود آب جان میدهند که 60 درصد آنها در پی اسهالات ناشی از آب غیرصحی میمیرند. طبق آمار یونیسف، 920 میلیون کودک در کشورهایی زندهگی میکنند که با کمبود آب آشامیدنی مواجهاند. پیشبینی شده است که تا سال 2025 یکونیم میلیارد نفر با کمبود آب مواجه میشوند.
براساس آمار جهانی در سال 2014 افغانستان با میزان بارندهگی 327 ملیمتر در سال، در رتبه 153 از لحاظ سرانه بارندهگی و نزولات آسمانی قرار دارد. افغانستان با داشتن پنج حوزه دریایی، 25 دریای بزرگ و بیش از 100 دریای کوچک، سالانه از 75 میلیارد متر مکعب آب خود، صرف 20 میلیارد متر مکعب آن را استفاده میکند و بقیه به کشورهای همسایه بهطور رایگان جریان مییابد. با وجودی که افغانستان از لحاظ منابع آب غنی است، ولی نبود سیستم و مدیریت یکپارچه منابع آب، نبود سیاستگذاری و سرمایهگذاری بزرگ در این بخش، وجود جنگهای داخلی، نبود افراد متخصص و زمینههای گسترش حوزه آب باعث شده است که این کشور نتواند از منابع آبیاش بهطور درست بهرهمند شود. آب زیرزمینی تقریباً 99 درصد کل آب نامنجمد کره زمین را تشکیل میدهد و با این حساب حدوداً 90 درصد آب آشامیدنی مردم در افغانستان از آبهای زیرزمینی تامین میشود.
تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای متواتر و استفاده بیش از حد از منابع آب، افغانستان را از منظر آب آشامیدنی به مرحله بحران قابل نگرانی رسانیده است. هدف از بحران آب، شرایط نگرانکننده و مشکلزای کشور بوده که از نظر دستیابی به منابع کافی آب شیرین جهت تأمین نیازمندیهای خود در بخشهای مختلف آشامیدن، زراعت، حفظالصحه و سایر موارد است که با توجه به نارساییهای موجود انتظار نمیرود در کوتاهمدت جلودار این بحران شد. علت عمده ایجاد بحران کمآبی در افغانستان، کمبود طبیعی آب، نامتوازن و پراکندهگی منابع آبی، مدیریت ضعیف سیستم آبرسانی، نارسایی و ضعف سیستم استحصال، توزیع و نگهداری منابع آب، افزایش و مصرف بیش از حد ناشی از رشد جمعیت، خشکسالیهای متوالی، توسعه صنعتی، استفاده زراعتی و شهرنشینی است. بحران کمآبی از عامل واحد سرچشمه نگرفته است، به همین دلیل شدت و ضعف آن در نقاط مختلف افغانستان متفاوت است.
پیامدهای بحران آب در افغانستان
آب امروز بهعنوان کالای اقتصادی و اجتماعی عرض اندام کرده است؛ چون رفاه عمومی، بهداشت، توسعه پایدار، صنعت، امنیت غذایی، محیط زیست و امنیت به آن بستهگی دارد. تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای پیهم، افزایش چاههای عمیق و نیمهعمیق به منظور استفاده در زراعت، شکافهای عمیق بین عرضه و تقاضای آب، کاهش شدید کیفیت آب، نبود زیرساخت، توزیع نامتوازن آب از لحاظ جغرافیایی و ناکارایی سیستمهای آبرسانی، دال بر عمق این بحران است. پیامدها و تاثیرات سوء بحران آب را میتوان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و امنیتی تقسیمبندی کرد.
برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی به منظور زراعت، باعث خالی کردن سفرههای آب زیرزمینی میشود. این امر، باعث فرونشست زمین شده و بهشکل حفرههای ترسناک خود را نشان خواهد داد؛ چون منابع سطحی آب غالباً کمیاب بوده و آب زیرزمینی در مقابل برداشت بیش از حد و آلودهگی آسیبپذیر است. کمآبی، بزرگترین تهدید برای پایداری زندهگی روستایی است، در حالی که اکثر مردم افغانستان در روستاها زندهگی میکنند. کاهش منابع آب و کمبود آن در اثر خشکسالیهای متوالی، فرصتهای شغلی را در بخش مالداری و زراعت از مردم روستا گرفته و باعث ناامنی غذایی و گسترش فقر در بین مردم شده است. نبود اشتغال پایدار و متناسب به مهارتهای مردم بومی، باعث ایجاد انگیزه مهاجرت و حاشیهنشینی در شهرها شده است. زنان و کودکان در صف اول خطر ناشی از بحران آب قرار دارند. خشونتهای خانوادهگی، تجاوز و محرومیت افزایش یافته است و نبود آب سالم و استفاده از وسایل غیرصحی، آنها را در معرض ابتلا به بیماریهای گوناگون قرار میدهد.
تخریب محیط زیست، افزایش کارگران فصلی در شهرها، بروز جرایم و سرقتها، فرار مغزها از کشور، ایجاد فاصلههای فرهنگی و قومی، انتقال سرمایه، افزایش بیماران روحی و روانی، کاهش محصولات زراعتی، بلند رفتن قیمتها، نبود اشتغال و کاهش درامد سرانه خانوادهها را میتوان از پیامدهای ناشی از بحران آب در افغانستان دانست.
راهحلهای بحران آب در افغانستان
کمآبی آسیب جدیتر نسبت به جنگ به افغانستان وارد میکند. بحران آب را باید به گفتمان ملی تبدیل کرد تا باور عمیق و حس مشترک ملی ایجاد شود. بدین منظور، طیف گستردهای از مسایل فنی، حقوقی، مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز است. در تصمیمگیریهای بحران آب، سهم کلیه ذینفعان و مشارکت عموم مردم میتواند در طراحی، تنظیم و پیادهسازی برنامههای مربوط به منابع آب و مدیریت آن، برای رفاه اجتماعی و اقتصادی کمک شایان کند.
بیش از 90 درصد آبهای زیرزمینی در افغانستان به منظور آبیاری در زراعت بهرهبرداری میشود که باعث کاهش چشمگیر سطح آبهای زیرزمینی شده است. برای جلوگیری از هدر رفتن منابع آب زیرزمینی، باید الگوی زراعت در کشور تغییر کند. بدین منظور، اصلاح سیستمهای آبیاری و کاهش مصرف آب، کاشت نباتات مقاوم به کمآبی، استفاده حداکثر از آبهای سطح دریا با ساخت بندهای جدید و کانال برای آبیاری زمینهای زراعتی، بررسی و نوسازی کانالها برای جلوگیری از اتلاف آب، تصفیه آب فاضلاب و پسمانده و استفاده آن برای آبیاری در زراعت امری ضروری است. از آنجایی که بیش از 80 درصد مردم افغانستان مصروف زراعت و مالداری متکی بر آب هستند، تغییر الگوی محور معیشت و ایجاد اشتغال و درامدزایی بدون اتکا بر منابع آب، نقشی موثر در پرهیز از اتلاف منابع آب دارد.
ارتقای فرهنگ و ترویج و آموزش مسایل مربوط به آب، یکی از کلیدیترین موارد در ارتباط به بحران آب و پایداری منابع طبیعی است؛ چون افزایش سطح آگاهی منجر به نوآوری و تغییر الگوی مصرف آب میشود. اگر از دههها قبل آموزش مدیریت منابع آب از طریق مکاتب، دانشگاهها و رسانهها انجام میشد، شاید دانش شهروندان نسبت به بحران آب و جلوگیری از آن افزایش مییافت و بحران آب تا اینجا نمیرسید. بنابراین، ایجاد نظام آموزشی مبتنی بر حفظ آب و محیط زیست، با افزایش مسایل مربوط به آب در نصاب آموزشی مکاتب و دانشگاهها و همچنان ایجاد دورههای آموزشی کوتاهمدت برای کارمندان دولت، سکتور خصوصی، دهقانان، مالداران، روستاییان و عموم مردم به منظور حفاظت از منابع آب، میتواند اثربخشی در جهت حفظ منابع آبی و جلوگیری از گسترش بحران آب داشته باشد.
تدوین طرزالعمل استفاده از آبهای زیرزمینی برای جوامع محلی، تعیین تعرفه یا جریمههای بازدارنده مصرف بیش از حد، گسترش شبکههای آبرسانی و انتقال از مناطق دور به وسیله پمپ یا تانکر، تحقیق و توسعه مطالعات علمی در بخش افزایش منابع آب و استفاده از الگوی موفق سایر کشورها در زمینه جلوگیری از بحران آب، از جمله راهکارهای موثر برای جلوگیری یا به حداقل رساندن خطرات ناشی از این بحران است.