گام بعدی ترمپ چه خواهد بود؟

توقف مذاکره با طالبان از سوی دونالد ترمپ رییسجمهور ایالات متحده، همه را در بهت و حیرت فرو برد. موافقتنامهی امریکا و طالبان که سفیر خلیلزاد برای نهایی کردن آن ۱۰ ماه با نمایندهگان طالب در قطر چانه زد، نهایی شده بود. ۲۳ سپتامبر سال جاری میلادی قرار بود که مذاکرهی میانافغانی برگزار شود. دیپلماتهای کشورهای اتحادیهی اروپا که در روزها چانهزنی خلیلزاد با گروه طالبان به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اصرار داشتند، در شروع هفتهی گذشته به نحوی بر ضرورت تأخیر در برگزاری این انتخابات تأکید میکردند. آنان در ملاقات با برخی از سیاستمداران کابلنشین گفته بودند که شروع گفتوگوهای میان افغانی در ۲۳ سپتامبر و بعد برگزاری انتخابات در ۲۷ سپتامبر با فاصلهی یک هفته از آن زیاد مناسب نیست و بهتر است که تاریخ برگزاری انتخابات تغییر کند و به تعویق بیافتد. همه در کابل منتظر شروع مذاکرهی میان افغانی و امضای موافقتنامهی امریکا و طالبان بودند. از هماهنگ شدن مذاکرهی رییسجمهور امریکا و نمایندهگان طالبان در کمپدیوید و کاخ سفید هم کسی خبر نداشت ورنه همه به این نتیجه میرسیدند که تحولات بسیار بزرگ در شرف وقوع است. همه توییت آقای ترمپ صفحه را برگرداند و امروز دیگر کسی منتظر امضای موافقتنامهی امریکا و طالبان نیست.
دوام خشونت از سوی طالبان و کشته شدن یک سرباز امریکایی در نزدیکی سفارت این کشور در کابل، محاسبهی ترمپ را برهم زد. آقای ترمپ در نظر داشت که با دعوت نمایندهگان طالب و رییسجمهور غنی در کمپ دیوید امضای یکی از مقامهای امریکایی را پای توافقنامهی واشنگتن با طالبان بگذارد و از طریق رسانهایسازی این رویداد اعلام کند که به طولانیترین جنگ تاریخ امریکا پایان داده است. آقای ترمپ به جنبهی تبلیغی این موضوع بیشتر فکر کرده بود. اما با قتل یک سرباز امریکایی از اثر یک حملهی انتحاری در کابل، آقای ترمپ به این نتیجه رسید که دوام مذاکره و حضور رهبران طالبان در کمپ دیوید نه تنها که برای او سود سیاسی ندارد بلکه موضع رقیبانش را تقویت میکند. استقبال از رهبران گروهی که چند روز قبل یک سرباز امریکایی را کشته بودند برای ترمپ نوعی انتحاری سیاسی بود. اگر رهبران طالبان هفتهی قبل اعلام میکردند که خشونت را متوقف میکنند و دیگر به دوام جنگ اصرار ندارند، آن زمان استقبال از رهبران طالبان برای ترمپ هزینه نداشت و میتوانست از آن استفادهی تبلیغاتی کند. هم عجلهی ترمپ برای رسیدن به یک توافق با طالبان و دعوت از رهبران آنان در کمپ دیوید، ریشه در ضرورتهای انتخاباتی او داشت و هم لغو مذاکره با این گروه.
ترمپ از نظر سیاسی متعلق به یکی از جناحهای بسیار محافظهکار حزب جمهوریخواه ایالات متحده است. این جناح در کنار انزواگرایی در سیاست خارجی، طرفدار حفظ مجد و وجههی نیرومند امریکا در افکار عمومی جهان نیز است. علاوه بر این یکی از فرقههای مسیحی خیلی محافظه کار حوزه رأی آقای ترمپ است. این فرقه تصور میکند که حتا ارزشهای قانون اساسی امریکا بر گرفته از سنت دینی این کشور است. اگر ترمپ به رغم کشته شدن عسکر امریکایی توسط طالبان از رهبران این گروه در کمپ دیوید پذیرایی میکرد، به احتمال زیاد با واکنش تند رأیدهندهگان این فرقه و جناح طرفدارش در حزب جمهوریخواه مواجه میشد. ترمپ از قرارداد برجام با ایران هم برای کسب رضایت همان فرقهی محافظهکار مسیحی و شماری از تمویلکنندهگان حزب جمهوریخواه که طرفدار اسراییلاند نیز خارج شد. ترمپ انتخابات در پیش رو دارد و نمیتواند پایگاه اصلی رأیاش را نادیده بگیرد. او باید نشان بدهد که حیثیت و وجههی ایالات متحده برایش مهمتر از هر امر دیگر است. پیش از این تصور میشد که موضوع حمایت جدی از افغانستان برای ترمپ در انتخابات ایالات متحده رأیآور نیست و به همین دلیل علاقهای به آن ندارد ولی حوادث روزهای اخیر، وضعیتی خلق کرد که اگر ترمپ مذاکرات را لغو نمیکرد با پایگاه اصلی رأیاش مواجه میشد.
تردیدی نیست که بسیاری از رهبران حزب جمهوریخواه و حتا شماری از بلندپایهگان حکومت ترمپ در مورد سندی که سفیر خلیلزاد با طالبان نهایی کرده بود، ملاحظه داشتند. جان بولتن مشاور محافظه کار امنیت ملی امریکا به آقای ترمپ گفته بود که بهتر است نیروهای امریکایی را بدون مذاکره و توافق با طالبان از افغانستان بیرون کند. این ملاحظات هم در لغو مذاکرهی امریکا با طالبان نقش خود را داشت. ترمپ روز دوشنبه در کاخ سفید گفت که مذاکرهی امریکا و طالبان منتفی است ولی واشنگتن در وقت مناسب نیروهای نظامیاش را در افغانستان به صورت قابل ملاحظه کاهش خواهد داد.
تردیدی نیست که با لغو مذاکرهی واشنگتن و طالبان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قطعی شده است. افغانستان انتخابات ریاست جمهوری و بحران احتمالی پس از آن را میگذراند و ساختاری از دل این بحران بیرون خواهد شد. سناریوی خطرناک این است که بحران انتخابات ریاست جمهوری سبب هرجومرج شود و ترمپ در پاسخ به آن هم نیروهای امریکایی را خارج کند و هم کمکها را متوقف سازد. اگر این سناریو خطرناک تحقق یابد افغانستان به سال ۱۹۹۲ گذار میکند. اگر انتخابات ریاست جمهوری و بحران ناشی از نتایج آن بخیر بگذرد، احتمال آن زیاد است که سناریو سال ۱۹۸۹ تحقق یابد. همان طوری ترمپ و جان بولتن اشاره کردهاند واشنگتن نیروهای خودش را بدون این که با طالبان به توافق برسد در «زمان مناسب» خارج میکند، ولی به کمک مالی و نظامی به دولت افغانستان ادامه دهد تا بنبست نظامی حفظ شود. همین کار را گورباچف آخرین زمامدار شوروی در سال ۱۹۸۹ انجام داد. او ارتش سرخ را از افغانستان بیرون کرد ولی به صورت راهبردی از حکومت داکتر نجیب حمایت میکرد تا بنبست نظامی در افغانستان حفظ شود. هیچ تردیدی نیست که طالبان هم در واکنش به اقدام ترمپ دست به حملههای خطرناک نظامی میزنند. شاید موجی از حملههای خطرناک تروریستی بر کابل و شهرهای دیگر در راه باشد. طالبان به احتمال زیاد با راهاندازی حملههای تروریستی و تهاجمی تلاش خواهند کرد امریکا را به میز مذاکره برگردانند. برخی از متخصصان امور امنیتی و نظامی گمانهزنی میکنند که شاید سه تا شش ماه بعد مذاکرهی طالبان و امریکا از سر گرفته شود. ولی روشن نیست که از دل آن مذاکرات در نهایت چه بیرون میشود. ولی از سخنان ترمپ بر میآید که سناریوی سال ۱۹۸۹ بیشتر محتمل به نظر میرسد.