سپید و سیاه؛ اسرا از زیر تیغ طالب آرزوهایش را می‌نویسد

اسرا بهره

من یک دختر یازده‌ساله هستم. تا صنف ششم اول‌نمره‌ مکتب خود بودم و تصمیم داشتم تا صنف دوازدهم اول بمانم. می‌خواستم درس بخوانم و تلاش کنم تا در آینده یک سیاست‌مدار شوم و برای وطن خود خدمت کنم؛ ولی طالبان مکتب را بستند. نشد که به هدف خود برسم. برای من سخت است که قبول کنم دیگر نمی‌توانم به اهداف خود برسم.

ما دختران کوچک اما با استعداد و اهداف بزرگ فکر می‌کردیم که می‌توانیم تا آخر درس بخوانیم، ولی نشد. وقتی خبر بسته شدن مکتب را شنیدم، دیگر اهدافی را که در زنده‌گی داشتم، یادم نماند. به این فکر شدم که اگر نتوانم درس بخوانم، آیا می‌توانم امور زنده‌گی خود را پیش ببرم؟ به کشور خود خدمت کنم؟ چطور می‌توانم آزاد بمانم؟ چطور می‌توانم یک سیاست‌مدار شوم؟

این منم که از دل تمام دختران افغانستان خبر دارم. من یک دخترم و به دختر بودن خود افتخار می‌کنم. تعلیم حق هر دختر است. اگر علم نباشد، فکر ما مانند شب تاریک است. جهان زیبایی ندارد. علم باعث سربلندی جامعه ما است.

کسی که علم می‌آموزد و به علم احترام می‌گذارد، همیشه پیروز است؛ اما در جامعه ما برعکس است. طالبان در این جامعه به علم ارزش نمی‌دهند. طالبان به ما دختران ارزش نمی‌دهند. چرا؟ من یک دختر کوچکم و این سوال‌ها را از طالبان می‌پرسم: چرا دختران و زنان را نادیده می‌گیرید؟ گناه ما چیست؟ ما هم انسانیم و حق داریم علم بیاموزیم، حق داریم آینده داشته باشیم و حق داریم هدف داشته باشیم. افکاری که ضد علم و ضد دختر است را کنار بگذارید.

کوشش کنیم جهان را با علم زیباتر کنیم. وطن ما با علم و دختران زیبا می‌شود. علم بیاموزیم، به خاطر خود، به خاطر خانواده خود، به خاطر وطن خود و به خاطر این‌که خداوند آن را فرض کرده است. باشد تمام روی زمین قدردان علم!

دکمه بازگشت به بالا