خواست زنان استقلال است، نه خرافات طالبان
معرفت محمدی

بگذارید از اینجا شروع کنم که امروز طالبان شاید بتوانند با شلیک گلوله صدای زنان و دختران را خاموش کنند، ولی چیزی را که این گروه بدوی و خرافاتی نمیداند این است که آرمانها و آرزوها ضد گلولهاند. آن شب توضیحات وزیر تحصیلات عالی طالبان درباره تحصیل دختران، طولانیترین کابوس شبهای عمرم را رقم زد. وقتی گوشهایم میشنوید که جلوگیری از آموزش دختران دستور پیامبر است و زن کشتزار مرد است و بر زن واجب است که در خدمت مرد باشد، نه اینکه آموزش ببیند.
از آنجایی که فارغ رشته حقوق و علوم سیاسیام و مطالعات مقایسهوی و تطبیقیای که از قوانین و نظامهای مختلف داشتهام، دقیقاً فهمیدم که طبق قانون اسلام، زن حق تحصیل بدون اجازه شوهرش را ندارد. حق انتخاب شغل بدون اجازه شوهر ندارد. حق خارج شدن از منزل بدون اجازه شوهر ندارد. حق خرج کردن پول خودش (با زحمت خودش به دست آورده) را بدون اجازه شوهر ندارد. اجازه باز کردن در خانه را حتا به روی پدر و مادرش بدون اجازه شوهر ندارد. کلاً اجازه آب خوردن و نفس کشیدن بدون اجازه شوهر ندارد و فقط برده جنسی مرد هست و طبق شرع اسلام تنها در صورت نقصان، خوراک، پوشاک و مسکن میتواند اعتراض کند و مرد در هیچ زمینهای، از جمله تجدید مستخدم و نوع پوشش و خرج کردن پول یا مسافرت رفتن، تاکید میکنم در هیچ زمینهای مسوولیت پاسخگویی به زن را ندارد. بنابراین، کشورهای اسلامی مخصوصاً دولت طالبان که با کلی قوانین ضد رشد زن در جهان است، حق خودشان میدانند که زنان را از تحصیل و کار منع کنند.
نمایندهگان زنان افغانستان در کمسیون مقام زن در سازمان ملل چرا غفلت کردهاند؟ من نمیدانم اگر افغانستان عضو آن کمیسیون در مقر سازمان ملل متحد است، پس چرا در آن کمیسیون هیچ بحثی از این قبیل طرح یا پیگیری نشده است؛ مگر اینکه این نمایندهگان افراد دستنشانده طالبان در کمیسون مقام زن باشند. که اگر چنین باشد، باید افغانستان را از عضویت آن خارج کرد.
اگر از گذشته صحبت کنم، در ۲۰ سال با جمهوریت خیلی چیزها را هم زنان ساختند و امروز هم علم ثابت کرده از نظر استعداد هم زنان هیچ تفاوتی با مردان ندارند و زنان افغانستان حتا بهتر از طالبان در تدبیر و اداره کشور برای توسعه و پیشرفت موفقتر عمل میکنند. چون طالبان همه در حوزه تعلیمات دینی تعلیم یافتهاند، اما در ۲۰ سال جمهوریت زنان و دختران کارآفرین، پیشتاز و پیشگام با تخصصهای مختلفی چون داکتر، محقق، انجنیر، قانوندان، هنرمند، روزنامهنگار، ریاضیدان و ورزشکار در اجتماع و ارتش تربیت و تعلیم یافته و در محیطهای علمی مختلف داخلی و خارجی همیشه بیرق سه رنگ کشور را بالای سر برده و افتخار حاصل کردهاند؛ اما طالبان با ذهنیتهای بسته و بدوی تمام این سرمایههای معنوی و مادی را در طی این دو سال یا از کشور فرار دادند یا آنها را با وضع قوانین عقدهمندانه از مرکز به حاشیه راندهاند. تا جایی که بسیاری از این زنان را تا مرز فقر، فروش کودک و خودکشی کشاندهاند. ولی با تمام این تحولات در کشور طی این مدت، ما بازهم به سمت رژیم طالبان امیدوارانه نگریستیم، اما اکنون باید اعتراف کنیم که برای نقد و قضاوت طالبان دیگر نه سواد سیاسی لازم است و نه تحصیلات اکادمیک؛ چون وقتی که ما شادی خواستیم، آنها عزا خواستند. ما علم و دانشمند خواستیم، طالبان ملا و انتحاری خواستند. ما پیشرفت خواستیم، طالبان ارتجاع. ما ملت خواستیم، طالبان قوم. ما زن آزاده خواستیم، طالبان ناموس مطیع. خلاصه،
هر چیزی که ما خواستیم را طالبان نخواستند و هر چیزی که طالبان خواستند را ما نخواستیم؛ پس طبیعی است که امروز افغانستان یا جای طالبان است یا جای ما. بالاخره یک فرقی همیشه بین یک پیلوت تحصیلکرده با ملا باید باشد.