روز زن در جهان، شام زن در افغانستان

از نخستین زمزمهها برای تخصیص روزی به نام روز زن و پرداختن به حقوق، وضعیت و جایگاه زنان در جامعه بیش از یک قرن میگذرد. نزدیک به نیم قرن است که هشتم مارچ از سوی سازمان ملل به عنوان روز جهانی زن اعلان شده است تا به این بهانه وضعیت زنان در جهان امروز به صورت جدیتر مورد توجه قرار گیرد.
آگاهی به مساله زنان، نابرابریها و احیاناً ستم در حق آنان، محصول جهان مدرن است و پس از آن به میان آمد که انسانشناسی کهن جایش را به انسانشناسی مدرن داد و حقوق آدمی بر تکالیف و واجباتش تقدم پیدا کرد. اصطلاح «جنس دوم» که سیمون دوبوار در کتاب پر سروصدایش مطرح کرد، اشاره به این داشت که برای هزاران سال، زن به عنوان جنس دوم نگریسته شد و از جایگاه برابر با مرد محروم بود. چنین نابرابری و تبعیض زمینه شرایط ناعادلانهای را رقم زد که حتا مردان نیز از عواقبش در امان نماندند؛ زیرا زنانی که فرصت درخشش در عرصه تحصیل، فعالیت در اجتماع، نقشآفرینی در اقتصاد، مشارکت در قانونگذاری، خلاقیت در زمینه هنر و فرصت ابراز وجود در کلیت زندگی را نداشته باشند، نمیتوانند مردانی سالم و متعادل تربیت کنند. بسیاری از کسانی که در دامان زنان سرکوبشده پرورش مییابند، خود به نیروهایی سرکوبگر و خشونتگستر تبدیل میشوند. تغییر این معادله و تامین برابری میان مرد و زن به سود هردو است؛ زیرا لغو معادله ستم و سرکوب زمینه را به شکوفایی برابر در جامعه انسانی فراهم میآورد.
از شروع مبارزات زنان تا امروز تحولات قابلتوجهی رخ داده است، در شماری از کشورها زنان حق رای پیدا کردهاند، در شماری از کشورها زنان توانستهاند به کرسی رهبری دولتها تکیه بزنند، همچنان توانستهاند که در اصلاح قوانین سهم بگیرند و حقوق زن را نهادینه کنند. این تحولات در شماری از کشورها از عرصه سیاست و تقنین به عرصه آموزش و فرهنگ رسیده و هر گونه نگاه نابرابر و جنسیتزده مورد نقد ریشهای قرار گرفته و از شروع عصر جدیدی خبر آورده است. در شماری دیگر از کشورها، عمدتاً کشورهای شرقی و اسلامی، تحولات به این عمق و وسعت نیست، اما با این هم زمینه آموزش و حضور تدریجی زنان در اجتماع فراهم آمده است و آنان اندکاندک از حاشیه به متن راه پیدا میکنند.
افغانستان اما داستانی سراسر وارونه دارد. با آنکه شاه اصلاحطلب، امانالله خان، از آغاز قرن بیستم گامهایی دلیرانه برای تغییر وضعیت زنان برداشت؛ اما نهال اصلاحاتش به زودی دستخوش توفان حوادث شد؛ حوادثی که برخی ریشه در بیرون از مرزها و برخی دیگر ریشه در مقاومت نیروهای کهنهاندیش و مرتجع داشت. از سالهایی که جریان جهاد در افغانستان شروع شد، روزگار سیاه زنان نیز آغاز یافت و تا امروز که دو دهه از قرن بیستویکم را پشت سر نهادهایم، زنان این کشور از سادهترین حقوق خود مانند آموزش و تحصیل محرومند. مانند دیروز، آنچه اکنون در افغانستان میگذرد، برخی ریشه در سیاستهای منطقهای و جهانی دارد، اما بخشی دیگر ریشه در سنتهای پوسیده و ذهنیتهای گرفتار سنگوارهگی دارد که دیواری ستبر در برابر هر تحول و پیشرفتی است. تجلیل از روز جهانی زن هنگامی موثر خواهد بود که این مناسبت را به فرصتی برای بازخوانی کلیت این ماجرا تبدیل کنیم تا نقطه عزیمتی شود برای تغییر بنیادی وضعیت زن در جامعه ما، که دیگر نه کالایی باشد برای فروش و نه کنیزی برای پختوپز. زن باید از هر نظر برابر با مرد باشد، بیهیچ کموکاستی.