در دو دهه پایانی قرن بیستم میلیونها نفر در چند موج به پاکستان کوچیدند. در آغاز، مهاجرت به پاکستان از سوی گروههای جهادی، دولت پاکستان و پروژههای غربی حامی «جهاد» تشویق میشد. کمکهای مالی قابل توجهی برای پذیرایی از مهاجران از سوی کشورهای مخالف اتحاد جهاهیر شوروی به پاکستان سرازیر میگردید و کمپها به مراکز تبلیغ و سربازگیری بدل شده بود. تجارت پررونقی راه افتاده بود که در آن از راکت و تفنگ تا خیمه و قلم، از حزب و سازمان تا مکتب و مدرسه با «سخاوت» توزیع میشد. برخی گروههای قدرتمند در داخل پاکستان ادارات مستقل ساخته بودند، کارت عضویت و حمایت مالی و سرپناه به مهاجران توزیع میکردند و جوانانشان را برای «جنگ مقدس» بسیج مینمودند. زندهگی اکثر مهاجران در آن روزها نیز بسیار سخت بود و بخش اصلی کمکهای خارجی صرف جنگ و سربازگیری میشد، اما از کنترل شدید مرزها، فروش ویزه و سختگیریهایی که اکنون جریان دارد، خبری نبود. مردم بهآسانی به دو سوی خط دیورند رفتوآمد میکردند.
بعد از سقوط دولت نجیب، زمانی که طیف دیگری از هموطنان به آن کشور مهاجر شدند، پروژههای حمایتی از رونق گذشته افتاده بود، ولی هنوز قیود چندانی بر گشتوگذار مهاجران وضع نشده بود. این گروه از هموطنان که بیشترشان از شهرها گریخته بودند، مثل گروه اولی که از روستاها به پاکستان رفته بودند نمیتوانستند با حداقل امکانات در کمپها به سر ببرند و اکثرشان در شهرها ساکن شده و برای برآوردن مایحتاج زندهگی رنجهای بسیار کشیدند؛ چرا که از یک سو کاریابی آسان نبود و از سوی دیگر حمایتهای جهانی مثل گذشته رونق نداشت.
از میان مهاجران دو دهه پایانی قرن بیستم جمع بزرگی از افغانها در پاکستان ماندهاند، تعدادی در جامعه پاکستان مدغم شده و دیگران نیز بهنحوی با شرایط سخت زندهگی در کمپها و حاشیههای شهرها خود را وفق دادهاند. اکنون اما شرایط برای کسانی که تازه به پاکستان مهاجر میشوند، بسیار سختتر شده است. آنانی که بعد از سقوط دولت و برگشت طالبان به قدرت در آگست 2021، کشور را ترک کرده و به پاکستان رفتهاند، بیشترشان ضد طالبان بودند یا حداقل در مناطق تحت حاکمیت اداره غیرطالبانی به سر میبردند. از این رو دولت پاکستان و آن عده از مردم آن کشور که متاثر از تبلیغات سیاسی دولت، طالبان را دوست و غیرطالبان را دشمن میخوانند، به مهاجران کنونی روی خوش نشان نمیدهند و از هر فرصتی برای آزارواذیت آنان استفاده میکنند. از اولین گامی که هموطنان ما برای ترک کشور به مقصد پاکستان برمیدارند تا زمانی که آنجا را ترک نگفتهاند، با تحقیر، زورگیری، پولستانی و اذیت مواجهاند، طوری که اکثر مهاجران زیر فشار مالی و روانی ناشی از تمدید ویزه، یافتن سرپناه و کار به ستوه میآیند. در سالهای پایانی جمهوریت در فضای مجازی و رسانهها بر سر حمایت پاکستان از گروه طالب میان سیاستمداران و بخشی از شهروندان دو کشور تنشهای بسیار جریان داشت و اوج آن تنشها را در روزهای سقوط کابل با تبلیغات وسیع حامیان طالب در جامعه پاکستان و نشر تصاویر، ویدیوها و سخنان تحقیرآمیز از شکست افغانستان و پیروزی پاکستان شاهد بودیم. در چنان فضای زهرآگین و سیاستزده دهها هزار تن بهصورت دستهجمعی کشور را به مقصد پاکستان ترک کردند و پس از آن هر ماه هزاران تن دیگر به آن جمع افزوده شدند. این اتفاق با بحران کمپیشینه اقتصادی در پاکستان و تنشهای سیاسی همراه شد که تا حمله معترضان پاکستانی بر پستههای امنیتی و خانههای مقامات نظامی پاکستان پیش رفت. برخی سیاستمداران پاکستانی مهاجران افغان را متهم به همراهی معترضان ماههای اخیر کردهاند و بعد از سرکوب حامیان عمران خان، توقیف و حبس گروهی مهاجران نیز شدت گرفته است و مقامات دولت آن کشور آشکارا از حضور افغانها شکایت میکنند.
میر عبدالولی خان کاکر، گورنر بلوچستان، بهتازهگی در یک سخنرانی از اثرات مهاجرت افغانها بر پاکستان به تفصل سخن گفته است. آقای کاکر گفته است که در بیش از چهاردهه اخیر مکاتب، شفاخانهها، بازارها، مزارع و روستاهای مناطق مختلف پاکستان بهخصوص محلات پشتوننشین از مهاجرت افغانها آسیب دیدهاند. او گفته است که فعالیتهای مافیایی، قتلعام و جنگ در مناطق قبایلی همه را مهاجران افغان به پاکستان آوردهاند. ظاهراً او پروژه جهادپروری را که از سوی اردو و استخبارات پاکستان و به همکاری دوستان بینالمللیاش طی چندین دهه حمایت و تمویل گردیده است، نیز بخشی از مشکلات مهاجرت افغانها میخواند. او گفته است که زندهگی، کاروبار و اقتصاد مردم پاکستان، بهویژه در بلوچستان از مهاجرت افغانها شدیداً متاثر شده است.

آقای کاکر به مشکلات فراوان جاری در پاکستان بهدرستی اشاره کرده و از مهاجرت نیروی کار و متخصصان شکایت نموده، اما دلیل آن را در سیاستهای نادرست دولت و اردوی کشور نه، بلکه در مهاجرت افغانها و جنگ افغانستان جسته است. از یک سو رابطه جنگ افغانستان را با مشکلات کنونی پاکستان نمیتوان انکار کرد، اما تلاشی که مقامات پاکستان در قربانی جلوه دادن خود میکنند، درست نیست. تجارت بر سر جنگ افغانستان، گشودن بازار تربیه و فروش تروریسم، تشویق افغانها به ترک کشور در سالهای تجاوز نیروهای شوروی از طریق رسانهها و گروههای وابستهاش برای تسهیل سربازگیری و دوام جنگ نیابتی از مردم افغانستان فرصت تشکیل دولت پایدار را گرفت و پاکستان را نیز به وضعیتی گرفتار کرد که اکنون با انواع بحرانها دستبهگریبان است.
مهاجرت جوانان پاکستان نیز در این سالها به بحران انسانی بزرگ بدل شده است. اخیراً تلفات پناهجویان پاکستانی در آبهای مدیترانه بسیار افزایش یافته است و به گفته گورنر بلوچستان، صدها تن در دشتها و دریاها به امید رسیدن به کشورهای غربی جان میدهند. او این تلفات و مهاجرتها را به اوضاع افغانستان و هجوم مهاجران به پاکستان ارتباط میدهد. او گفته است که صدها هزار داکتر، انجینر و تحصیلکرده پاکستان کشور را ترک گفتهاند. کاهش خدمات، عدم دسترسی مردم به برق و گاز را نیز آقای کاکر به حضور مهاجران نسبت داده است. به گفته او افغانهای زیادی بدون ثبت نام در پاکستان به سر میبرند و برنامهریزیهای خدماتی را برای ادارات پاکستان مشکل میسازند. او در سخنرانیاش از منطقهای موسوم به قشلاق در بلوچستان یاد کرده است که به گفته او در اسناد رسمی صاحب ۲۰۰ هزار نفر نفوس است، اما در عمل سه چند آن (۶۰۰ هزار تن) باشنده دارد و همه آن باشندهگان غیررسمی افغان هستند. او گفته است که در مناطقی چون قشلاق آمار جرایم بسیار بالاست و پولیس در کنترل نفوس ناتوان میباشد.
او در ادامه گفته است که میداند مهاجران با مردم این سوی خط دیورند اشتراکات فرهنگی و قومی دارند، ولی به گفته او اگر همه برادر هم باشیم، وقتی به خانه میرویم اتاق هر کس مشخص است. او از مردم بلوچستان خواسته است که ساکت ننشینند و از حقوق خود دفاع نمایند. «درست است که آنان پشتون، بلوچ، اوزبیک، هزاره، تاجیک و برادران مایند» اما باید بگوییم که زندهگی ما را کیها متاثر ساختهاند. آقای کاکر جنایاتی را که چند سال قبل در بلوچستان جان بسیاری را گرفت، نیز به مهاجران افغان نسبت داده و در قسمتی از سخنرانیاش گفته است که چند سال پیش در مدت دو ماه ۴۰۰ تن سر بریده شدند!

به نظر نمیرسد مردم پاکستان با این اظهارات بلندپایهترین مقام دولتی در یکی از ایالات کشور همنظر باشند. انگشت انتقاد معترضان میلیونی پاکستان به سوی اردو و استخبارات کشور است و آنان با صدای بلند فریاد میکشند که «و جو دهشتگردی هی، اوس کی پیچی وردی هی». رفتار مردم پاکستان با مهاجران هنوز دوستانه و با همدردی است. اما، تبلیغات رسمی دولت آن کشور و آنچه از بلندپایهترین تریبونها درمورد ریشههای مشکلات فراوان پاکستان گفته میشود، بر ذهنیت مردم نیز اثر میگذارد. اگر اینگونه ادامه یابد، شرایط را برای مهاجران افغان که مثل مردم پاکستان قربانی جنگهای نیابتی و بازیهای استخباراتیاند، تنگتر خواهد ساخت. با وخیم شدن شرایط اقتصادی و سیاسی در پاکستان، میلیونها هموطن ما که به آنجا از شر فقر، تروریسم و استبداد طالبانی پناه گرفتهاند، با سختیهای فراوان مواجه خواهند شد. شرایط زندهگی مهاجران در ایران نیز نگرانکننده است. برای رهایی از این مشکلات، جز تلاش جمعی برای نجات کشور از شر تروریسم و ایجاد دولت مسوول انتخاب دیگری نداریم.