نویسنده: آنجو گوپتا
منبع: Indian Express
بیانیه سمرقند، آنچنان که آسیای میانه را بهعنوان هسته اصلی سازمان همکاری شانگهای (SCO) توصیف میکند، چالشها و روزنههای مشترک در کشورهای جنوب آسیا را نیز بازتاب میدهد. این شامل برقراری ثبات در افغانستان نیز میشود. استراتژی ایالات متحده نیز اذعان دارد که آسیای میانه «امن و باثبات» بهطور «مستقیم» به تلاشهای ضد تروریسم ایالات متحده کمک میکند و افغانستان «امن و باثبات» باید اولویت اصلی کشورهای منطقه باشد. سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین که با اختلافات جدی در داخل مواجه است، در ظاهر پالیسی ضد ایالات متحده ندارد. با این حال، رقابت بین ایالات متحده و چین در اطراف اقیانوس هند و اقیانوس آرام، این رقابت را تحت شعاع قرار داده است، بهطوری که سراسر آسیای میانه، افغانستان و پاکستان را شامل میشود. این «خطالسیر» برای منافع امنیتی چین نیز حیاتی است.
در افغانستان، طالبان با چالشهای متعددی در راستای تأمین امنیت و برقراری ثبات مبارزه میکنند. کشته شدن ایمن الظواهری، امیر القاعده (AQ)، در حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در کابل، تردیدهای جدیدی را در مورد نیات طالبان و همچنین توانایی این گروه برای تحت فشار قرار دادن شبکههای تروریستی ایجاد کرده است. با ادامه جنگ اوکراین، روسیه منابع کمتری برای هزینه کردن در موقعیتهای امنیتی آسیای میانه دارد. به نظر نمیرسد چین «آماده» تأمین یک چتر امنیتی برای آسیای میانه یا افغانستان باشد، اما از نزدیک در حال هماهنگی با پاکستان در سراسر این خطالسیر و فراتر از آن است؛ جایی که چین جاهطلبی دارد تا به قدرت برتر آسیایی تبدیل شود و از آن برای داشتن موقعیت بهتر در رقابت با ایالات متحده در سراسر منطقه اقیانوس هند استفاده کند.
با این حال، نیروهای پاکستانی با حملات مستقیم در مناطق قبایلی، از جمله در پیشاور و دره سوات که زمانی تحت کنترل تحریک طالبان پاکستان (TTP) قرار داشتند، مواجهاند. اخیراً جنگجویان محلی تحریک طالبان پاکستان در گلگت – بالتستان یک وزیر و چند تن دیگر را برای مذاکره به منظور آزادی جنگجویانشان گروگان گرفتند. ارتش آزادیبخش بلوچ نیز پرسنل ارتش را گروگان گرفته و در حال مذاکره برای آزادی نیروهای این جبهه است. گفتوگوهای طالبان بین تحریک طالبان پاکستان و ارتش این کشور نیز شکست خورده است.
در جون 2021، گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد حضور هشت تا ده هزار جنگجوی خارجی در افغانستان را مستند کرد که عمدتاً وابسته به طالبان و از منطقه شمال قفقاز روسیه، پاکستان و ایالت سینکیانگ چین هستند. در این گزارش آمده است که چنین گروههایی شامل صدها جنگجوی وابسته به جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) و گروههای مستقر در آسیای میانه مانند جنبش اسلامی اوزبیکستان و اتحاد جهاد اسلامی است. از نظر تاریخی، این گروهها در مناطق قبایلی پاکستان آزادانه فعالیت میکردند تا اینکه ارتش عملیاتی را علیه آنها آغاز کرد. این سرکوب با یورش به مسجد لعل در اسلامآباد در جنوری 2007 آغاز شد که مسبب آن ربوده شدن هفت کارمند چینی از یک سالون ماساژ توسط یک گروه امر به معروف و نهی از منکر حوزه علمیه جامعه حفصه بود. از آن زمان، منافع چین در پاکستان اغلب توسط طالبان «بد» و همچنین گروههای بلوچ هدف قرار گرفته است. هر دوی این گروهها، از زمان تسلط طالبان بر افغانستان بهشدت قدرت گرفتهاند.
پاکستان طالبان را برای مذاکرات دوحه، به امریکا سپرد. طالبان از این فرصت برای دستیابی به جهان بزرگتر از جمله آسیای میانه و چین استفاده کردند. در نتیجه، به نظر میرسد که گروههای تروریستی ETIM و آسیای میانه سکوت تاکتیکی خود را در افغانستان حفظ کردهاند. توافق دوحه نشان داد که طالبان قرار است بخشی از دولت شوند. بنابراین، چین با احتیاط از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، تعامل عمیق با طالبان را آغاز کرد، از جمله پذیرایی از ملا برادر بهعنوان مهمان دولتی در جولای 2021. با این حال، نفوذ مستقیم چین در افغانستان همچنان محدود است.
در همین حال، پاکستان به گسترش بازی پراکسی/نیابتی خود در سراسر منطقه و فراتر از آن ادامه داده است، در حالی که از دیپلماسی بهعنوان سرپوش استفاده میکند. چین، در ایتلاف با پاکستان، تلاش میکند تا با جنگجویان نیابتی و تعاملات مرزی، معادلاتش را با سایر کشورهای منطقه «معکوس کند». جنگطلبی در مرزهای هند ظرف دو ماه پس از امضای توافقنامه ایالات متحده و طالبان در فبروری 2020 یک نمونه از آن است. علاوه بر این، افزایش سطوح خشونت نیابتی در سراسر مرزهای افغانستان و پاکستان و تبلیغات تهاجمی گروههای نیابتی «عصر جدید» تحت فرماندهی دولت مخوف پاکستان، از جمله القاعده و شاخه خراسان داعش (ISKP)، تهدیدهای جدی هستند. اخیراً، ISKP تبلیغاتی را به راه انداخت که «افراطگرایی» را بهعنوان یک ایدیولوژی قابل دوام زیر سوال میبرد و اقدامات تروریستی «گرگ تنها» را ترویج میکند.
اقدامات مشترک چین و پاکستان شامل تشدید مداوم رقابت برای کنترل مرزها با هند و اعمال کنترل فنی بر نامگذاری سازمان ملل متحد در مورد عوامل تروریستی مورد حمایت پاکستان، از جمله طراح اصلی حمله بمبئی، ساجد میر، است. به نظر میرسد که هدف از پهلوگیری اخیر ناوچه پاکستانی PNS Taimur ساخت چین در بندر کلمبو و کشتی جاسوسی چین Yuan Wang 5 در بندر هامبانتوتا، گسترش نفوذ آنها در منطقه اقیانوس هند است.
رقابت امریکا و چین در منطقه به دلیل حضور سه کشور دارای سلاح هستهای، بعد هستهای دارد. چین به کمک به پاکستان برای توسعه قدرت نظامی و هستهایاش شروع کرد تا تهدیدات ناشی از همکاری قوی هند و شوروی را خنثا کند. در طول دهههای جنگ سرد، چین و پاکستان با غرب همکاری کردند و برنامههای تسلیحات هستهایشان را مورد بررسی قرار ندادند. در حالی که ممکن است ایجاد برابری هستهای میان چین و ایالات متحده مدتی طول بکشد، اما پاکستان را به یک کشور هستهای «همیشه بهار» تبدیل کرده است. به نظر میرسد که آخرین «خوشبختی» بین ایالات متحده و پاکستان یک پاسخ «مرتبشده» ایالات متحده برای «درگیری با پاکستان خطرناک» و همچنین به چالش کشیدن اقدامات چین در مورد پاکستان باشد. با این حال، خلاف تعاملات بین ایالات متحده و پاکستان، همکاری چین و پاکستان تمام حوزههای امنیتی و ژیوپلیتیکی را در بر میگیرد و با برتری ارتش در پاکستان حفظ میشود.