دفتر نمایندهگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) بعد از سقوط کابل به دست طالبان به بازیگر مهم سیاست و اقتصاد افغانستان بدل شد و پس از آن در خیلی از موارد از جامعه جهانی در افغانستان نمایندهگی میکند. متاسفانه در این مدت، بارها دیده شده که یوناما در مطابقت به ماموریتی که دارد و آنگونه که شایسته نامش باشد، نقش ادا نکرده و بیشتر مواقع همچون سازمانی دارای منافع ویژه و شبیه یک شرکت بزرگ عمل کرده است که قبل از هر چیزی، متوجه حفظ جایگاهش در صنعت کمکهای بشردوستانه و تقویت نفوذش بهعنوان بازیگر اصلی رابطه با طالبان است. یوناما مشغول دادوستد با جامعه جهانی و نیز با طالبان و مردم افغانستان است. نفوذ و روابط گستردهاش در افغانستان و امکان دسترسی به نقاط مختلف کشور و مقامهای طالبان، کالایی شده است که این سازمان با استفاده از آن در مجامع بینالمللی مانور میرود و در عوض مبالغ هنگفتی را از کشورهای ذینفع برای «کمک» به افغانستان جمعآوری میکند. در سال 2022، سازمان ملل از کشورهای کمککننده مبلغ 4.4 میلیارد دالر کمک تعهد گرفته بود که از آن مبلغ، نزدیک به دو میلیارد دالر کمک انجام شد. این مبلغ بزرگ اهرم بسیار مهمی در دست سازمان ملل متحد، مدیر و مجری اصلی توزیع و تخصیص این کمکها، است. از آنجایی که کمکهای بشردوستانه ابزار دیپلماسی است و کشورها از طریق این کمکها در پی اثرگذاری بر اوضاع در مناطق گرفتار منازعه هستند، سازمان ملل متحد نیز بهعنوان بازیگر مهم و واسطه کارکشته در مدیریت و توزیع کمکها، مشغول کار سیاسی و دیپلماتیک میباشد. از شبکههای توزیع کمکها و نفوذ گستردهاش در داخل افغانستان برای گردآوری معلومات استفاده میکند و آن معلومات را در مجامع بینالمللی و دستگاههای آشکار و پنهان دیپلماسی و سیاست همچون کالایی ارزشمند عرضه میکند و در عین حال برای اعمال نفوذ بر طالبان از پولهای کمکی بهره میگیرد.
از این رو، یوناما دیگر آن نهادی نیست که در منشور سازمان ملل تعریف شده است، بلکه یک واسطه سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک است که طی سالها کار و تجربه آموخته است چگونه دیپلماسی کمکهای بشردوستانه را رعایت کند و موضعی نگیرد که یکی از طرفها آزرده شود و بازار کمکها آسیب ببیند. یوناما در گزارشدهی از اوضاع افغانستان رفتار سودجویانه دارد، با ارقام و فاکتها بازی میکند و جز اقدامات تسکینی و گزارشهای خنثا اقدام موثری انجام نمیدهد. اینجا به چند نمونه از گزارشها و رفتارهای آن سازمان اشاره میکنیم. مارکس پوتزل، معاون نماینده خاص سرمنشی ملل متحد برای افغانستان که قبل از سقوط کابل یکی از چهرههای سیاسی مهم آلمان در تماس با طالبان بود و پس از آنکه فعالیتهای رسمی دیپلماتیک کشورهای غربی در افغانستان متوقف شد، ایشان با چهره تازه و سازمان مللی وارد عرصه شد، شخصیت مهم و بازیگر تاثیرگذار در دیپلماسی غرب با طالبان است. او در گزارشی که به تاریخ 27 سپتامبر 2022 به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارایه کرد، موضع تجاری و دیپلماتیک داشت و مثل نماینده سازمانی سخن نگفت که منشورش پر از پیامهای الهامبخش و تعهدات امیدوارکنندهای چون این است: «ما مردم ملل متحد… با اعلام مجدد ایمان خود به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی حقوق مرد و زن و همچنین بین ملتها اعم از کوچک و بزرگ و ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت… تشریک مساعی میکنیم.»
در شرایطی که طالبان نصف نفوس جامعه را بهطور کامل از محیط کار، تحصیل و اجتماع حذف کرده و باقی ساکنان کشور را نیز با اعمال فرمانهای ضدبشری به محرومیتهای گوناگون محکوم کردهاند، محاکم صحرایی برگزار میکنند، قوانین را لغو کردهاند، اسیران را تیرباران میکنند و گرسنهگی و فقر کمپیشینه را بر اکثریت مردم تحمیل کردهاند، آقای پوتزل سخنرانیاش را در شورای امنیت با چنین جمله دوپهلو و ناراست آغاز کرده بود: «طی چند ماه اخیر انکشافات مثبت [در افغانستان] صورت گرفته است، اما این انکشافات بسیار اندک و بسیار بطی بوده و تحت تاثیر عوامل منفی قرار گرفتهاند.»
در اواخر سال 2022 همه شاهد عقبگرد طالبان بودیم و آخرین میخها بر حقوق زنان و آزادیهای مدنی کوبیده میشد، اما نماینده سازمان ملل متحد گزارشش را با صحبت از انکشافات مثبت آغاز کرد که به زعم او اندک بوده و تحت تاثیر عوامل منفی قرار گرفته است. چنین موضعی را جز از آدم سودجویی که میخواهد دل هیچیک از طرفها را آزرده نسازد و بازار کارش را آسیب نرساند، از چه کسی میتوان انتظار داشت؟ او در ادامه از محدودیتهای وضعشده طالبان یاد میکند، اما برای آنکه اعضای شورای امنیت ناامید نشوند و بازار منازعه و کمکهای بشردوستانه آسیب نبیند، فوراً اضافه میکند که «رهبران طالبان اظهار میدارند که این تصمیم از سوی امیر هبتالله اتخاد و… از سوی اطرافیان افراطیاش حمایت میشود، مگر اکثر اعضای تحریک که قادر یا مایل به تغییر این روند نیستند، این فیصله را زیر سوال بردهاند.» آیا نماینده سازمانی که واقعاً «به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی حقوق مرد و زن» ایمان داشته باشد، میتواند چنین قضاوتی کند و بگوید که بیشتر رهبران طالبان افراطی نیستند و تنها اطرافیان هبتالله آخوند افراطیاند؟ آقای پوتزل بارها در آن سخنرانی، خود یا از زبان طالبان در مورد دستاوردهای آن گروه و انکشافات در افغانستان زیر اداره طالبان صحبت کرده است. او امنیت را از دستاوردهای طالبان عنوان کرده و گفته است: «بعضی دستاوردهایی که طالبان ادعا میکردند و میپذیرفتند، نیز در حال فرسایش است.» بعد توضیح میدهد که امنیت به چالش کشیده شده است. ذکر امنیت بهعنوان دستاورد طالبان، اشتباه است. طالبان عامل ناامنی بودند و وقتی به قدرت برگشتند، کسی نبود که چون آن گروه راهها، جادهها، شهرها و روستاها را به جهنم بدل کند. چرا نماینده سازمان ملل باید اینگونه مشغول وارونه جلوه دادن واقعیتها باشد؟ در ادامه بازهم همچون نماینده طالبان ظاهر شده و گفته است: «هرچند طالبان ادعا میکنند که میزان صادرات را افزایش دادهاند، ارزش ارز افغانی را حفظ نمودهاند و جمعآوری کامل عواید را به منصه اجرا گذاشتهاند، عاید سرانه در سطح سال 2007 سقوط کرده- رشد اقتصادی 15 ساله را از بین برد. با وجود آن، مشابه سایر ابعاد حکومتداری طالبان، جزییات این ادعا نیز نامعلوم است.» از گفتن چنین جملاتی، جز مخدوش کردن اذهان در مورد زشتی حاکمیت طالبان، چه نتیجهای به دست میآید؟ ذکر ادعاهای طالبان در مورد پیشرفتهای اقتصادی در شرایطی که اکثریت مردم افغانستان گرسنهاند و اداره طالبان به کمکهای خارجی وابسته است و گفتن عبارت دو پهلویی چون «جزییات این ادعا نامعلوم است» چه لزومی دارد؟ چرا پشت جزییات ادعای طالبان در مورد دستاوردهای اقتصادی آن گروه بگردیم؟ مگر همین نهاد سازمان ملل بارها گزارش نداده است که بیش از 90 درصد ساکنان کشور در پیدا کردن نان دچار مشکلاند؟
کارنامه یکونیم سال فعالیت آقای پوتزل در امارت طالبان، مشکوک بوده و بارها از او در رسانهها انتقاد شده است.
سفر اخیر هیات سازمان ملل به کابل و اعلامیهای که آن سازمان در پایان سفر نشر کرد، نیز امیدبخش نبود و جایگاه آن نهاد را در نقش واسطه دیپلماسی کشورهای کمککننده و سازمانی که مشغول تجارت معلومات، ارتباطات و مساعدتها است، بیش از پیش تثبیت کرد. آن سازمان در برخورد با طالبان به منشور خودش، اعلامیه حقوق بشر و کنوانسیونهای بسیار بینالمللی اتکا نمیکند، با استناد به آنها از حقوق اولیه و بشری ملت افغانستان دفاع نمینماید و در سطح منطقه و جهان علیه اقدامات ضدبشری طالبان کمپین نمیکند، بلکه مثل یک انجوی قراردادی و بازیگر سیاسی محافظهکار در پی تدابیر محلی ویژه برای نرم ساختن مواضع طالبان است. به این منظور هیات اعزامی آن سازمان قبل از سفر به کابل با رهبری سازمان همکاری اسلامی، بانک انکشاف اسلامی و گروهی از سفیران و نمایندهگان خاص کشورها برای افغانستان ملاقات کرده بود تا پیشنهادات آنان را برای «تعامل» با طالبان دریابد. بعد از آن در کابل و قندهار ضمن ابراز تشکر از «قایل شدن برخی استثنائات» در کار زنان، با آنان گفتوگو کرده و خواستههای رهبران طالبان را شنیده است. تاکید یوناما بر «اهمیت برخی استثنائات» در اعلامیهاش شرمآور است. اینکه طالبان به تعدادی از خانمها اجازه دادهاند تا در نهادهای بینالمللی کار کنند، جای تشکر ندارد و برجسته کردن آن را تنها به کرنش در برابر طالبان میتوان تعبیر کرد. خانم امینه محمد با ژستها و صحبتهایش در نقش نماینده ملل و مردم ظاهر نشد. به این سخنان خانم امینه که در اعلامیه مورخ 20 جنوری یوناما درج شده است توجه کنید و ببینید آیا سازمانی که دفاع از حقوق اولیه و بشری مردم و ملتها مسوولیتش باشد، چنین موضعی میگیرد؟ از او نقل شده است: «پیام من بسیار واضح بود: در حالی که ما از استثناهای مهم ایجادشده برای کار زنان استقبال میکنیم، ولی این محدودیتها زنان و دختران افغان را در خانهها محبوس میکند، حقوق آنها را نقض میکند و جوامع را از خدماتشان محروم میکند.» نماینده سازمان ملل چرا در شرایط چنین ناانسانی به جای ابراز نگرانی عمیق و بلند کردن زنگ خطر و هشدار، از طالبان به خاطر قایل شدن استثنا برای کار برخی زنان استقبال کند؟ او چرا با چنان لحن خنثا از نقض حقوق زنان صحبت کند؟
در ادامه آن اعلامیه از خانم امینه نقل شده است: «آرزوی همه ما یک افغانستان مرفه است که با خود و همسایهگان خود در صلح و در یک مسیر توسعه پایدار باشد. ولی در حال حاضر، افغانستان که یکی از آسیبپذیرترین کشورهای روی زمین در برابر تغییرات اقلیمی است، در میانه بحران انسانی وحشتناک خود را [در جهان] منزوی میسازد.» متوجه هستید که خانم امینه طالبان را معادل افغانستان گرفته و به جای آنکه بگوید طالبان مردم کشور را به گروگان گرفته، حاکمیت را با اقدامات تروریستی و زور تفنگ دزدیده و با اعمال سیاستهای ضدبشری کشور را به قهقرا کشاندهاند، میگوید افغانستان خود را به انزوا کشیده است! به جای برجسته کردن خطر تروریسم و افراطیت، از خطر تغییرات اقلیمی یاد کرده است! آیا واقعاً مشکل اصلی و عاجل امروز افغانستان تغییرات اقلیمی است و خانم امینه برای ارزیابی اثرات خشکسالی و سیل به افغانستان رفته بود یا برای دفاع از حقوق و آزادیهای مردم و رساندن پیام جامعه جهانی به طالبان در مورد عواقب سیاستهای ضدبشری آن گروه؟
حقوق بشری مردم افغانستان و تلاش برای نجات ما از چنگ تروریسم و افراطیت در اولویت سازمان ملل متحد نیست. آن سازمان مشغول واسطهبازی، طرح برنامه برای جمعآوری کمک و تسلیم و توزیع بندلهای دالر است، ورنه محافظان خانم امینه رنجی را که حاکمیت طالبان بر هموطنان ما تحمیل کرده، درک میکردند و زیر بیرق آن گروه با دهان پر از خنده عکس یادگاری نمیگرفتند. رفتار ماموران، آیینه سیاست آمران است. در ادارهای که موضع ضدطالبانی داشته باشد، حتماً به ماموران گوشزد میشود تا حرکتی یا سخنی از آنان سر نزند که حکایت از همسویی با طالبان تعبیر شود. ما افغانها در این چندین دهه مواجهه با سازمان ملل میدانیم که آنان چگونه پروتکلهای رفتاری سختگیرانه دارند و هنگام ماموریتهای کوچک کارمندان را صف کرده آموزش میدهند که چگونه حساسیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را رعایت کنند. اگر در هیات اخیر ملل متحد حس نارضایتی از سیاستهای طالبانی وجود میداشت، آن نارضایتی حتماً در رفتار محافظان هیات انعکاس مییافت و آنان جرئت نمیکردند در افغانستانِ گرفتار در بحران کمسابقه معیشتی، سیاسی و حقوقبشری با پیشانی باز عکس یادگاری بگیرند، چه رسد به عکسگیری زیر بیرق طالبان و انگشت جهادی بالا کردن.
این اتفاقات باید مردم ما، بهخصوص تحصیلکردهگان و سیاستمداران را متوجه سازد که چشم امید داشتن به سازمان ملل و جامعه جهانی اشتباه است. همه، به شمول سازمان ملل، مشغول کاروبارند و تا زمانی که نیروهای ضدطالبانی به بازیگران تاثیرگذار عرصه سیاست و جنگ بدل نشوند و برای دفاع از حاکمیت ملی، آزادی و حقوق بشری خود پیشگام نگردند، شر طالبان و تروریسم از خاک وطن برچیده نخواهد شد.