نویسنده: سدهنت کیشور
مترجم: آزاد
پس از تسلط کابل، روایت طالبان مبنی بر بازگرداندن صلح و ثبات به افغانستان در جبهههای مختلف با شکست مواجه شده است. افزایش حملات دولت اسلامی خراسان (ISKP)، بزرگترین دشمن طالبان، این گروه را با چالشهای امنیتی جدی مواجه کرده است. جبهه مقاومت ملی پس از شکست بزرگ توسط طالبان در سپتامبر سال گذشته، دوباره در حال قوت بخشیدن به خود در منطقه است. این اتفاقات در مرحله حساسی قرار گرفته است؛ حتا پاکستان، تنها متحد طالبان در منطقه، نیز به این گروه شبهنظامی پشت کرده است.
پس از وقایع آگست 2021، مقاومت در برابر طالبان شروع به شکلگیری کرد؛ اما این تلاشها به دلیل حملات نظامی طالبان و نزدیکی با اسلامآباد، تا حدودی سرعت خود را از دست داد. براساس گزارش انستیتوت مطالعات جنگ، جبهه مقاومت ملی که در صدر فهرست مبارزه با طالبان در منطقه قرار دارد، در کنار دیگر گروههای ضد طالبان، حملات بهاری خویش را راهاندازی کرده است. مقاومت بدون هیچ حمایت خارجی در سراسر ولایات پراکنده است؛ این مساله باعث شده که راهاندازی یک قیام عمومی به چالش کشیده شود. برای سرنگونی طالبان، نیاز است این گروهها تغییرات و تعاملات را در استراتژی خود در میدان جنگ به وجود بیاورند.
نگاهی به گذشته
این وضعیت برای جبهه مقاومت، تاریخ در حال تکرار است. در اواخر دهه 90 میلادی فرماندهی نامدار، احمدشاه مسعود، مقاومت علیه طالبان را رهبری میکرد. امروز پسرش احمد مسعود میراث آن مقاومت مردمی را بر دوش گرفته و به هدف سرنگونی رژیم طالبان میجنگد. پنجشیر، سنگر قدیمی مسعود، امروز به پایتخت مقاومت کنونی تبدیل شده است. دره پنجشیر با توجه به موقعیت ژیواستراتژیکش، احاطه شده توسط هندوکش، مزیت تاکتیکی عظیمی را برای تلاشهای جنگ چریکی به ارمغان میآورد. دره پنجشیر تنها منطقهای بود که پس از سقوط کابل در برابر تهاجم نظامی طالبان ایستادهگی کرد و همانطور که در پارلمان اروپا تصریح شد، جنگ طالبان برای تصرف پنجشیر با حمایت هوایی پاکستان امکانپذیر شد.
در دو ماه گذشته، مقاومتگران از جبهههای مختلف در مناطق پنجشیر، پروان، کاپیسا، بدخشان، بلخ و تخار پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند. تنها در پنجشیر، جبهه مقاومت ملی 17 پایگاه دارد. در ضمن در تصرف ولسوالیهای کلیدی از جمله بازارک، کوهستان، پریان و اندراب و تالهوبرفک ولایت بغلان موفق بودهاند. در عین زمان جنرال سمیع سادات، فرمانده قبلی نیروهای ویژه و یکی از حامیان مسعود، در تلاش هماهنگی امکانات برای مبارزه بر ضد طالبان نیز آمادهگی خود را اعلام کرده است. ظاهراً طالبان هر گونه اقدام و تهدید علیه رژیم خود را بهنحوی نادیده میگیرند؛ اما در واقع از پیشرفتهای کنونی جبهه مقاومت ملی در هراساند و این مساله، آنها را در موقعیتی قرار میدهد که وادار به گفتوگو با جبهه مقاومت شوند. این را در تلاش طالبان برای ارتباط با رهبران جبهه مقاومت ملی در 21 جنوری در تهران میبینیم؛ جایی که هیاتی به سرپرستی سرپرست وزارت امور خارجه طالبان، امیر خان متقی، با اعضای جبهه مقاومت ملاقات کرد. این ملاقاتها نتایج مثبت در پی نداشت؛ چون هر دو طرف نتوانستند به نتایج دلخواه خود دست یابند.
خلاف دهه 1990، زمانی که مقاومت از حمایت بینالمللی بازیگران اصلی مانند ایران، هند، عربستان سعودی و ایالات متحده برخوردار بود، اکنون ایران به دلیل نقشش در دامن زدن به شورشها مورد انتقاد قرار میگیرد، در حالی که هند عمدتاً در بازی افغانستان غایب است. ایالات متحده با اندکی انگیزه برای تعامل منطقهای، فصل خود را در افغانستان بسته است. با این صورت مقاومت ملی در غیبت حمایت بینالمللی خود را در برابر طالبان منزوی و ناآماده میبیند.
نیاز فوری به اتحاد
بدون حمایت بینالمللی، چالش عمدهای که این گروهها با آن روبهرو هستند، رقابت بینگروهی است. این رقابت درونی، آنها را از اجرای حملات تهاجمی باز میدارد. به جز جبهه مقاومت ملی، چندین گروه مقاومت دیگر نیز تلاشهای خود را برای جنگ در مناطق تحت نفوذ خود متمرکز کردهاند. این گروهها به دلیل تفاوتهای ایدیولوژیک و سیاسی خود، اغلب باهم رقیب هستند که دورنمای اتحاد را چالشبرانگیزتر میسازد. یک تصور عمده و اشتباه در مورد این گروههای مقاومت، این است که آنها نیروهای ضد پشتون هستند؛ اما پشتونهایی که تمایل زیادی به مقاومت نشان دادهاند، تراکم بیشتر دارند. این نیروها بهصورت جداگانه ظرفیت انجام حملات کوچک در برابر طالبان را دارند؛ اما فاقد امکانات نظامی و مالی برای راهاندازی یک حمله همهجانبه مشترکاند.
نیاز است با کنار گذاشتن اختلافات، این نیروها به چالش بزرگتری که توسط طالبان ایجاد شده و افغانستان را به مرز فروپاشی کامل رسانده است، رسیدهگی کنند. برای مبارزه با این تهدید، نیروهای پراکنده باید یک جبهه متحد تشکیل داده زیر یک چتر فعالیت کنند. امرالله صالح، معاون پیشین رییس جمهور افغانستان، میگوید که در مسایل مرتبط به جبهه مقاومت، در حال رایزنی نزدیک با شرکای منطقه است. اخیراً احمد مسعود با تایید اظهارات صالح، خواستار ایجاد شورای عالی مقاومت ملی با هدف قرار دادن همه گروههای مسلح تحت یک چتر واحد شد. در کل، این گروهها ظرفیت مقابله در برابر طالبان را دارند و میتوانند گروه شبهنظامی طالبان را مجبور به بازبینی در ایجاد یک دولت انتقالی کنند.
بهرهبرداری از خطاها
طالبان در تلاش برای کسب مشروعیت بینالمللی هستند. در همین زمان، قوانین سختگیرانه این گروه بر غیرنظامیان، بهویژه سرکوب زنان، در حال بیشتر شدن است و هیچ نشانهای از نرمش آنها دیده نمیشود. این در حالی است که این موضوع اعتراضات شدیدی را در جامعه بینالمللی برانگیخته است و حتا نزدیکترین شرکای طالبان نیز سیاستهای آنها را محکوم میکنند. کابینه طالبان تنها متشکل از اعضای وفادار به خودشان، روحانیون دینی و اعضای تندرو شبکه حقانی است و هیچ نمایندهای خارج از این مجموعه را شامل نمیشود. داکتر آرین شریفی، رییس پیشین ارزیابی تهدیدات شورای امنیت ملی افغانستان، در این مورد چنین اظهار نظر کرده است: «طالبان باید عاقلانه عمل کنند تا از رویارویی آینده با مقاومت مسلح اجتناب کنند. برای انجام این کار، آنها باید یک دولت انتقالی متشکل از اعضای خارج از گروه خودشان را در نظر گیرند.»
تقویت افکار عامه بر ضد طالب، میتواند چشمانداز بزرگی برای جذب حامیان و کادرها جهت تغییر جایگاه جبهه بهعنوان یک نیروی اصلی برای جبهه مقاومت ملی محسوب شود. از نظر استراتژیک، طالبان در سال گذشته در عملیات نظامی خود برای تصرف افغانستان یک جبهه واحد را تشکیل دادند؛ اما موضوع اصلی این است که طالبان یکپارچه نیستند. ابتکار رهبری در میان طالبان را شوراهای مختلف برعهده دارند. کسانی امور اداری را برعهده گرفتهاند که اکثراً از قشر رادیکال طالبان و بدون داشتن هیچ نوع تجربه اداری هستند. این شکافهای داخلی میتواند فرصت خوبی به وجود بیاورد تا جبهه مقاومت ملی از آن بهعنوان اهرم سیاسی به نفع خود استفاده کند. دستیابی به این هدف، یک ضربه بزرگ بر جنگجویان وفادار به طالبان محسوب میشود تا از رهبران خود رو گشتانده و در نهایت آنها را از کادر اصلی جدا کنند.
پیامدهای آینده
یک مقاومت پراکنده بدون حمایت بینالمللی، در جنگ علیه طالبان ناکارامد و محکوم به شکست خواهد بود. به دلیل تطبیق سیاستهای افراطی طالبان و ناتوانی آنها در اداره افغانستان، شرکای منطقهای این گروه، از جمله روسیه و چین، برای حفظ و دوام مشارکت خود با مشکل مواجهاند. اگر این کشورها طرف خود را عوض کرده و متحدان را به دشمن تبدیل کنند، نباید تعجب کرد. آنها ممکن است احساس کنند که جبهه مقاومت ملی ظرفیت بیشتر و تجربه اداری بهتر برای تأمین منافعشان با مهارتهای اداری و تجربه کار در اداره افغانستان را دارند. با توجه به اینکه هند مدتها است در میان رهبران مقاومت از محبوبیت زیادی برخوردار بوده است، انتظار میرود در روزهای آینده مذاکرات غیرمنتظره به ابتکار دهلی نو صورت بگیرد. تمایل و انگیزه ایالات متحده و غرب برای مداخله مجدد نظامی در افغانستان، صفر است. در حال حاضر، برای غرب مهم است که وضعیت افغانستان را از نزدیک زیر نظر داشته و خطراتی را که جبهه مقاومت ملی متوجه طالبان میسازد، از راه دور نظارت و سیاستهای خود در قبال افغانستان را مطابق آن تنظیم کند.
این را فقط زمانی نشان خواهد داد که این جرقههای پراکنده و پارچهپارچه، آتش یک جنگ تمامعیار را رقم بزند؛ آتشی که منجر به بروز یک جنگ داخلی شده و بدبختی افغانهایی که اکنون از پنج دهه جنگ خستهاند را بیشتر کند.