موسیقی نواحی و آوازی هزارهگی به نامهای دَیدُو، دُویِی، دُو وَ دَی، غزل، بُولبِی، بَیت، بایت و چاربَیتِی خوانده میشود که در بیشتر مناطق هزارهنشین رواج عام دارد. این گونه موسیقی آوازی بیشتر بدون ساز خوانده میشود. دو نفر روبهروی هم مینشینند و دست در بناگوش با همخوانی، دوبیتیهایی را با صدای موسیقیوار میخوانند. گاهی یک نفر دست در بناگوش میگیرد و بدون ساز میخواند.
این گونه موسیقی آوازی را به انگلیسی «اوکال موسیقی» (Vocal music) میگویند که توسط یک یا چند خواننده بدون همراهی ساز خوانده میشود، بهشکلی که محوریت آن بر آواز استوار است؛ موسیقیای که تکصدایی است و فقط از یك یا چند رَفت پشت سر هم تشكیل شدهاند. مهمترین ساختار آهنگ این نوع موسیقی را رَفت آن تشكیل میدهد. همخوانی یا تکخوانیای که به اجرای تنها یك رَفت یا چند رَفت بپردازد، از ویژهگی اصلی آن است.
در این گونه موسیقایی اجرای تحریرهای صوتی و غلتهای آوایی برای توصیف صداها یا واژهها استفاده میشود. این آواها بیرون از دایره شعر، خارج از شعر اصلی آواز و بهشکل ترنم اجرا میشود. این ترنمهای آوایی با الفاظی که گاهی معنای خاصی ندارد، مانند «هیهی» «او هو هو» «ها ها» و «هِ هِ» اجرا میشود. چنین ترنمهایی مهمترین ابزار در اجرای این گونه موسیقی آوازی مردم هزاره به شمار میرود. قانونمندیهای حاکم بر ترنمهای آوایی، گونههای متنوع ترکیبهای آوایی است که ویژهگی اصلی در موسیقی آوازی را تشکیل میدهد. از این رهگذر میتوان لایههای ظریف موسیقی گویش هزارهگی و تاثیر آن را بر موسیقی آوازی یافت. این ترنمها، بافت ملودیک (آرتیکولاسیون) و هماهنگیهای زیباییشناسانه جمله یا بیت در موسیقی آوازی را نشان میدهد.
در اجرای این گونه موسیقایی، آوازخوان پس از خواندن چند دوبیتی بهشکل بسیار طبیعی از کلام شعر عبور میکند و خواننده صداها یا واژههایی مانند «ها ها ها» که صداهایی بدون معناست و یا «اَی جان مامَی»، «خُوار شِیرِی» و «بُوله جان» که هر کدام معنا دارد را در لابهلای دوبیتی اصلی اجرا میکند. در این ترنمها صدا به واکههای «اَی و اِی» مانند مامَی جانِی ختم میشود و یا به واژههایی مانند جان و یار پایان مییابد که به یک دور خواندن آن پنجه میگویند.
موسیقی نواحی و آوازی هزارهگی از نظر لحن و ارایه آواز گسترده است که با وجود تمام اشتراکات، تفاوتهای ظریف در نحوه خواندن با هم دارند. این تنوع و تکثر آوازی آیینهای برای بیان احساسات، غمها و شادیهای هزارههاست که روی لحن آوازی خوانندهگان آن تاثیر مستقیم دارد.
دَیدُو، دُویِی، دُو وَ دَی، غزل، بُولبِی، بیت، بایت و چاربیتی در عموم و بهشکل کلی شبیه هماند. تفاوت میان اینها بسیار کم و ظریف است. کسانی که به دقت و محققانه گوش نکرده باشند، همه را یکسان میبینند؛ اما تفاوتهایی در نحوه خواندن و ارایه این گونهای از موسیقی هزارهگی وجود دارد که یکییکی برشمرده میشود.
یگانهگی دیدو، بولبی و بیتخوانی
دَیدُو، دُویِی، دُو وَ دَی، غزل، بُولبِی، بیت، بایت و چاربیتی تقریبا در یک دستگاه آوازی اجرا میشوند. در یک نگاه کلی دستگاه و مقام، این گونه موسیقی هزارهگی تقریبا یگانه و شبیه به هماند؛ اما در نحوه اجرا و خواندن، تفاوتهای ظریفی با هم دارند که به آنها اشاره میشود.
دَیدُو، دُویِی، دُو وَ دَی، غزل و بولبی
موسیقی نواحی و آوازی هزارهگی در غزنی و بهسود دو نوع دارد که یکی دیدو و دیگری بولبی است. تفاوت بولبی و دیدو در نت (تون) و تحریر است. به قول عارف جعفری، دیدو سه نت (تون) و بولبی پنج نت (تون) دارد.
بولبی تحریر ندارد و دیدو تحریر دارد؛ همینگونه در نحوه ارایه و اجرای دیدو و بولبی تفاوتهای ظریفی وجود دارد.
در نحوه اجرای بولبی صدا منقطع و قطعهقطعه میشود و مانند دیدو و بیت صاف و یکدست نیست و بدون تحریر اجرا میشود. ترنم در پایان هر بیت در بولبی میآید که بیشتر «او» است و ترنم در دیدو در پایان دوبیتی و در مصراع چهارم میآید:
درد کته خوبه از سر میگره (اُو)
درد عاشق از دلجگر میگره (اُو)
درد کته خوبه که خاو موکونه (اُو)
درد ماشوق گوشتا ره آو موکونه (اُو)
حوزه جغرافیایی دیدو و بولبی
دیدو با اجرای سه نت (تون) و خواندن با تحریر در جاغوری، مالستان و قرهباغ دیده شده است. از آنجایی که ارزگان خاص همجوار مالستان و جاغوری است، ممکن است دیدو در این مناطق هم رواج باشد. در یکاولنگ، درهصوف و مناطقی از ولایت بلخ هم دیدوخوانی دیده شده است.
بولبی در ناور، بخشهایی از بهسود، جغتو و جرمهتو رواج دارد. شناختهترین خوانندهگان بولبی از مناطق علاءالدینی و خوات ناور است.
دیدو
دیدو در لحن، صدا، کشیدهگی صدا، ترنم، تحریر و سبک که هزارهها «رَفت» میگویند، با بولبی فرق دارد. مهمترین فرق بولبی با دیدو در نُت (تون) و تحریر است.
خوانندهگان دیدو هنگام اجرای آن، نخست چند دوبیتی میخوانند:
دو گل دادوم نگا کو او گل مه
مه که رفتم دوا کو او گل مه
مه که رفتوم بیایوم یا نیایوم
به دل صبر خدا کو او گل مه
بعد با کمی مکث و توقف، برای گرم کردن صدا و شنوندهگان، شروع به تحریرخوانی میکند که پیدرپی اجرا میشود:
ده رای تَیلُو دُو وَ دَی
چَرگُل ده بینی دُو وَ دَی
چیمای شی سُرمه دُو وَ دَی
ده زیر زینه دُو وَ دَی
ده چیم شی صدقه دُو وَ دَی
شیرینگله او دُو وَ دَی
او دُو وَ دَی
دُو وَ دَی او دُو وَ دَی
دیدو تاکید بر آواز بدون موسیقیِ سازی دارد و بیشتر با پرشهای ملودیک صدا همراه است که روی فواصل خاصی پافشاری میکند و توأم با برگشتهای پیدرپی هنگام خواندن دیدو است؛ یعنی هنگاهی که چند دوبیتی خوانده شد، ناگهان دیدوخوان شروع به خواندن دیدو میکند و در آن در رفت و برگشتهای پیدرپی همواره از واژه دیدو یا دویی استفاده میکند.
«اجرای آهنگها در این سبک بیشتر بر روی سه پرده کامل استوار است، مانند (سا- ری-مه) (C-D-F) (سا- ری- په) یا (C-D-G) بدون همراهی ضرب اجرا میشود و دارای کششهای آوایی زیر و بم است. همین کششها و هجاها خصوصیات موسیقایی این سبک را مشخص میکنند.» (قاسمی، 1396، 19)
دیدو در عموم بر الحان آوازی بر پایه کلام استوار است؛ زیرا بیان دیدو بر فراز و فرودهای ملودیک و شکستهای ریتمیک تاثیر دارد.
«رَفت» در موسیقی آوازی هزارهگی، لحن، آهنگ و ملودی است. زنجیرهای از صداهای جداگانه و پیاپی را رفت میگویند که یک کلیت قابل تشخیص را میسازد. اینگونه است که تفاوت بین «رفت جودری» و «سرقول و جاله» را میتوان تشخیص داد. این رفت، منحنی یا خط ملودیک در موسیقی آوازی است که حرکت پیوسته یا گسسته، بالارونده و پایینرونده صداهای زیر و بم را نشان میدهد.
سیدابراهیم لشمکزاده، قنبرعلی کفتان، علییاور خان تمکی از قرهباغ، میرحسن رضایی، علیمدد پاتو، غلامحسن، اسماعیل منگه، عیسا غزلگوی از سبزچوب، سید کَوُک از دُوره مالستان و اسحاقعلی غزلگُوی از دیدوخوانان معروف هستند.
خواندن دیدو با تار
در گذشته بهویژه در دوران قنبرعلی کفتان، دَیدُو، دُو وَ دَی یا غزل با تار خوانده میشده است. اینکه دیدوخوانان دیدو را با تار میخواندهاند، دلیل چندی داشته است که چنین است:
– دسته تار بلندتر از دسته دمبوره است.
– کاسه تار بزرگتر از کاسه دمبوره است.
– تار بیشتر برای صدای بم استفاده دارد؛ یعنی فرکانس صدا کمتر باشد، صدا بمتر (کلفتتر) باشد.
– مردان صدای بمتری دارند. دیدو را بیشتر مردان میخواندهاند و تار هزاره هم تا هنوز بیشتر در دیدوخوانی مردان دیده شده است که بهترین نمونه آن در آوازخوانی قنبرعلی کفتان با تارنوازی برادرش چمنعلى ارباب است.
تاری که در خواندن قنبرعلی کفتان توسط برادرش چمنعلى ارباب نواخته شده است، تاری است که ناصر خسرو قبادیانی بلخی درباره آن گفته بود:
هزاران قول خوب و راست باریک
ازو یابند چون تار هزاره
قنبرعلی کفتان
نخستین صدای دیدوی ثبتشده از قنبرعلی کفتان فرزند محمدرضا متولد سال 1314 خورشیدی است. او در آغیل رخی روستای چلباغتوی اُوقی ولسوالی جاغوری ولایت غزنی چشم به جهان کشوده است.
در روزگار قنبرعلی کفتان و چمنعلی ارباب برادرش که تار مینواخته است، دیدوخوانی و غزلگویی بیشتر بدون موسیقی رواج عام داشته است؛ اما این دو برادر ضمن آوازخوانی بدون موسیقی بیشتر با تار خوانده و تلاش ورزیدهاند تا موسیقی را با کلام آشتی بدهند.
آهنگهای این دو برادر در حدود چهل سال پیش ثبت شده است. این آوازها توسط ضبط تا تیبهای 530 ضبط شدهاند. این آهنگها تصویری نیست، بلکه صوتی است. از این دو برادر آهنگ تصویری وجود ندارد. در آن روزگار ثبت تصویری کمتر وجود داشته است و در رادیو و تلویزیون هم از آنان آهنگی ثبت نشده است.
بیت، بیتخوانی، بایت، چاربیتی
در مناطقی از دایزنگی و دایکندی امروز به موسیقی نواحی و آوازی هزارهگی بیت، بیتخوانی، بایت و چاربیتی میگویند. این گونه موسیقی آوازی دیدوخوانی است که تحریر ندارد. بیت، بیتخوانی، بایت و چاربیتی سادهتر از دیدو و بولبی اجرا میشود و کشیدهگی و پیچیدهگی صدای دیدوخوانی و بولبیخوانی را ندارد. در بیت، بیتخوانی، بایت و چاربیتی از ظرفیت صدا زیاد استفاده نمیشود و بهشکل معمولی دیدو میخوانند. از این رو، بیت، بیتخوانی، بایت و چاربیتی بهراحتی با دمبوره خوانده میشود. این در حالی است که دیدو و بولبی بهسختی با دمبوره اجرا میشود و چنین است که در گذشته دیدو را در جاغوری با تار هزارهگی و در مالستان با غیچک اجرا میکردند.
رابطه بولبی، دیدو و بیت با موسیقی سیمی و زهی
دیدو با تار خوانده شده است که قنبرعلی کفتان دیدو خوانده و چمنعلی ارباب برادرش تار نواخته است.
بیت، بیشتر با دمبوره خوانده شده است که در دایکندی و دایزنگی دیده شده است.
بولبی کهن که با تار و دمبوره اجرا شده باشد، من ندیدهام.