سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، دو روز قبل وارد شهر ابوظبی، پایتخت امارات متحده عرب، شد و با شیخ محمد ابن زاید آلنهیان، امیر این کشور، دیدار و گفتوگو کرد. عبدالحق وثیق، رییس استخبارات طالبان و انس حقانی، عضو نامدار شبکه حقانی، وی را همراهی میکنند. همه نگاهها به سفر حقانی معطوف شده است، به این دلیل که در فهرست تحریم سازمان ملل متحد قرار دارد. مهمتر از آن، ادعا میشود که پولیس افبیآی ایالات متحده امریکا قبلاً در بدل دادن اطلاعات برای بازداشت او 10 میلیون دالر جایزه تعیین کرده است؛ امری که حکایت از جایگاهش در امارت طالبان و مشخصاً شبکه حقانی میکند. حقانی از چهرههای پنهان طالبان بود و تا حوت 1400 از حضور در رسانهها و انتشار عکس اجتناب میکرد. پس از برگشت طالبان به قدرت این اولین سفر او به خارج از افغانستان است. در حالی که بقیه مقامهای طالبان هر کدام چندبار به چند کشور سفر کردهاند.
میزبانی ابوظبی از مقامهای طالبان به حقانی خلاصه نمیشود. امارات در عقرب سال 1401 از ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، نیز میزبانی کرد. آن ملا نهتنها با مقامهای عالیرتبه ابوظبی که با تام وست، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان، نیز در آنجا دیدار کرد. ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رییسالوزرای طالبان، هم در ثور همان سال به امارات رفت. هدف از سفر او، غمشریکی با خانواده آلنهیان به دلیل مرگ خلیفه ابن زاید بود. در آن سفر هیچ تصویری از آن ملا با مقامهای بلندرتبه ابوظبی منتشر نشد.
مهمترین سوالی که در ذهن خلجان میزند، این است: ابوظبی با میزبانی از حقانی در پی چیست؟
با توجه به هویت و اهمیت حقانی در امارت طالب، حضور ناگهانیاش در امارات عرب را نمیتوان ساده انگاشت. ممکن است اهداف بزرگتری در کار باشد که بعدها آشکار شود. برای فعلاً با توجه به مشاهدات میدانی و رقابت کشورهای منطقه و جهان برای جذب چهرهها و شاخههایی از طالبان میشود که در پاسخ به سوال فوق نکات ذیل را عرض کرد:
1- اگر دقت شود طالبان دوحهنشین در نزدیک به سه سال گذشته همواره میزبان کشورهای مهم منطقهای و حتا اروپایی بودهاند. در نشستهایی هم که درباره افغانستان برگزار شده و اشتراک طالبان در آن نیاز بوده، کسانی حضور یافتهاند که تعلق خاطر به بلوک حقانی نداشتهاند. انس حقانی اگرچه در کنار دوحهنشینها در برخی جاها دیده شده، ولی به ظاهر ماموریت رسمی در رژیم طالبان ندارد. سراجالدین حقانی که چهره مهم نه، بل شاخه مهم در امارت طالبان دانسته میشود، تا این دم کابلنشین بوده است. البته با دیپلماتها و نمایندهگان پارهای از کشورها و نهادها در کابل دیدارهای معمولی داشته است. ظاهراً خارجیها هم از دیدار با حقانی قدری اکراه داشتهاند، به دلیل تصویر نازیبایی که از او در ذهنها مجسم شده است. لذا، برای آنکه همچنان در انزوا نماند، چون دوحهنشینها بیشتر دیده شود، ملاقات با او همچنان حساسیتزا نباشد، با قدرتهای منطقهای هم بتواند مناسبات خوبتر قایم کند و… سفر به خارج از افغانستان را گزینه آماده یافته است. اینکه چرا امارات هدف اول انتخاب شده، در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
2- امارات با قطر رقابت شدید دارد. اگرچه از چند سال به اینسو قدری از شدت آن کاسته شده است. هر دو کشور از گذشتههای دور به اینسو در پی تملک بر طالبان بودهاند که دومی بیشتر موفق بوده و اولی کمتر. قطر کاری کرد که گفتوگوها میان امریکا و طالبان منتج به نتیجه شود. پس از آن نیز نفوذ خود بر طالبان را حفظ کرده است. در نزدیک به سه سال گذشته حافظ منافع امریکا در افغانستان نیز بوده است. طبق گزارشها، محمد بن عبدالرحمان آلثانی، نخستوزیر و وزیر خارجه قطر، بهحیث اولین مقام خارجی با ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، در ماه ثور سال پار در شهر قندهار دیدار کرد. روند دوحه که دور سوم آن در ماه بعد برگزار میشود، حکایت از سعی قطر بر حفظ کنترل بر طالبان دارد. تازه سفر هیات قطری به ریاست محمد بن عبدالعزیز الخلیفی، معاون وزیر خارجه این کشور، به افغانستان و دعوت از طالبان برای حضور در نشست دوحه کام ابوظبی را تلختر کرده است. فهرستی از نامها در اختیار رسانهها قرار گرفته که گفته میشود به نمایندهگی از طالبان قرار است در اجلاس دوحه حضور یابند، البته مشروط بر پذیرش شرایطشان از سوی میزبان. در آن فهرست نام کسی دیده نمیشود که متعلق به شاخه حقانی باشد. طبق این پیشگفته، میزبانی ابوظبی از حقانی آنهم در بحبوحه تدویر نشست دوحه معنادار به نظر میرسد. امارات شاید بخواهد به قطر نشان دهد که بر سر دعوای تملک بر طالبان بینصیب نمانده و آدمی چون حقانی را هم میتواند رفیق راه خود سازد؛ کسی که ورودش به کابل را طالبان دوحهنشین از طریق تلویزیون الجزیره با اکراه تماشا کردند.
3- ابوظبی در پی به نمایش گذاشتن عمق و پهنای رابطهاش با امریکا نیز است. امارات، متحد راهبردی ایالات متحده در خاورمیانه است. البته قطر نیز است. نکته مهم در اینجا هویت و ماهیت مهمان است: متهم تحت تعقیب افبیآی. قطر برای حفظ موازنه میان شاخههای گوناگون طالبان هم که شده، در پی میزبانی از حقانی بوده، ولی شاید موفق به کسب رضایت واشنگتن نشده است. اینکه ابوظبی چهگونه قادر به حصول رضایت امریکا شده، نکتهای مهم است. شاید هم ایالات متحده میل به گفتوگو با حقانی از طریق امارات داشته باشد. لذا، حاکمان ابوظبی با میزبانی از کسی که افبیآی برای گرفتاریاش 10 میلیون دالر انعام تعیین کرده، میخواهند اوج اتحادشان با واشنگتن را به نمایش بگذارند که مخاطب اولی و اصلیشان قطر است.
4- پای دعوای طالبان عملگرا/واقعگرا و آرمانگرا/ایدیولوژیگرا نیز دخیل است. بر پایه ادعای کسانی که آن دوگانه را مطرح میکنند، حقانی در زمره عملگراها قرار میگیرد. طالبان عملگرا هم به کسانی گفته میشوند که گویا به حداقل نرمش در موضعشان در مواجهه با جهان رضایت میدهند؛ چیزی که در نزدیک به سه سال گذشته دیده نشده است. برپایه برخی ادعاها، حقانی هم با رهبر طالبان میانه گرم ندارد. برای نمونه، چند روز قبل یکی از رسانهها با نشر خبری مدعی شد که ملا شیرین آخوند، والی طالبان برای قندهار، از وزارت داخله خواستار تامین نیازمندیهای محافظان ویژه ملا هبتالله شده است؛ چیزی که عجیب به نظر میآید و دلالت بر اختلاف نامبردهگان میکند. امریکا هم شاید به این دلیل به میزبانی امارات از حقانی رضایت داده تا به نشانی رهبر طالبان هشدار صادر کند، به امید اینکه از موضع صلب و سخت خود قدری کوتاه بیاید.
5- نظر محمداشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان و مهمان سهساله ابوظبی، هم میتواند تا جایی در میزبانی از حقانی موثر باشد. غنی خوب یا بد برای فعلاً مهمان امارات است. کشورها هم بهسادهگی از مخالفان طالبان میزبانی نمیکنند. ابوظبی حتما هدفی در سر دارد تا از کسی که هنوز خود را رییس جمهور میخواند، میزبانی میکند. بعید نیست که امارات نظر غنی را جویا شده باشد، بهویژه اگر بخواهد در درازمدت روی حقانیها سرمایهگذاری کند. طبق ادعاها، غنی و حقانی هم رابطه خوبی داشتهاند. حسن عباس، نویسنده کتاب «بازگشت طالبان»، نیز مدعی شده که دروازه کابل به روی حقانیها با دستان غنی باز شد و طالبان دوحهنشین غافلگیر شدند. احتمال دیدار میان آن دو هم محتمل است.
ماحصل کلام اینکه ابوظبی با آنکه با طالبان به پیمانه قطر خوشوبش ندارد، ولی از یک حیث برنده است: حفظ موازنه میان حقانیها و دوحهنشینها. اما دروازه قطر هنوز بر پاشنه سابق میچرخد.