این جستار، نگاهی گذرا به مافیای ادبی و الگوهای رفتاری جشنواره شعر صلصال است که از چند سال به این سو از طرف اتحادیه صلصال (سازمان اجتماعی و فرهنگی مهاجران افغانستان) در شهر اوپسالای سویدن برگزار میشود. به عبارت دیگر، برخورد مدیران این جشنواره با ادبیات شعری بحث موردی این جستار است.
جان اسمیت (۲۰۱۲) مقاله مفصلی در مورد مافیای ادبی دارد. از دیدگاه او، مافیای ادبی بهعنوان یک مفهوم به شبکهای از افراد و گروهها اطلاق میگردد که به واسطه روابط شخصی، علایق مشترک و چشمانداز پرکینه نسبت به ادبیاتپردازان غیرموافق، تلاش میورزد در حوزههای مختلف ادبیات، از جمله نشر، گزینش شاعران در جشنواره شعر، نقد ادبی و اعطای جوایز اعمال نفوذ کنند. این شبکهها با توجه به ماهیت مناسبات شخصی و درونشبکهای یا یک سلسله علایق و پیوندهای مشترک که اعضای این شبکهها را به هم پیوند میزند، بر تصمیمگیریهای ادبی تاثیر میگذارند و به نابرابریهای ساختاری در دنیای ادبیات دامن میزنند.
به قول اسمیت مافیای ادبی از مکانیسمهای متفاوتی در عملکرد خود بهره میبرد تا آنچه را در پرتو علایق و روابط خود در بازار و صنعت ادبیات لایق پسند میداند، به نشر، پخش و اهمیتپردازی آن همت گذاشته و از نشر و پخش تولیدات ادبی مخالف با علایق خود جلوگیری کند. از همین رو کتابهای خاصی را به دلیل روابط شخصی با آفریننده کتاب منتشر میکند حتا اگر از کیفیت معیاری برخوردار نباشند و برای نویسندهگانی که در بزم مخالف مینشینند، محدودیتهای دستوپاگیری خلق میکنند، مگر این نویسندهگان تحت شرایط خاصی یا از کانالهای خاص ارتباطی، وارد این حلقه مافیایی شوند.
یوهانسون (۲۰۱۵) معتقد است که حلقات نقد ادبی و توزیع جوایز ادبی و جشنوارههای ادبی و شعری نیز اغلب با همین رویکرد مافیایی به سازههای ادبی و ادبیات میپردازند. این حلقات شاعران خاصی را برای شرکت در جشنوارههای شعر دعوت میکنند، حتا اگر آثار قابل توجه تولید نکرده باشند. برای پدیدآورندهگان سازههای ادبی براساس علایق و روابط شخصی و عاطفی شخصیت و جایگاه ادبی تعریف میکنند، حتا اگر مستحق آن نباشند. همینگونه برای تولیدات ادبی مخالفان خود نقدهای پرغرضومرض مینویسند، حتا اگر آن تولیدات از ویژهگیهای قدرتمند برخوردار باشند. جوایز ادبی را نیز شامل حال کسانی میسازند که از اخلاص و ارادت مافیایی برخوردار باشند و در محو رقبای خود از هیچگونه تلاش فروگذاری نمیکنند، حتا اگر تولیدات اثرگذار ادبی داشته باشند. یوهانسون میگوید که این مافیا البته در کنترل رسانه و پروژههای تبلیغاتی نیز سهم و نقش پربسامدی دارد که چهرههای ارادتمند و مورد نظر خود را وارد چرخه تبلیغاتی میکنند.
استیلای مافیای ادبی بر ادبیات یک جامعه عوارض بسیار سنگین دارد که اسمیت و یوهانسون هر دو، مسایلی مانند نابرابری و تبعیض، تضییع استعداها و کاهش تنوع ادبی را از پیامد این نوع مافیا میدانند. بورانس و ویلیام (۲۰۱۸) معتقدند که گزینش اثر نویسندهگان و یا شعر شاعران مورد نظر و یا گزینش آنها برای اشتراک در جشنوارههای ادبی و شعری به دلیل روابط عاطفی و علایق شخصی، بهطور طبیعی به کاهش تنوع ادبی منجر گردیده و از ظهور صداهای جدید و متفاوت جلوگیری میکند.
۲
بیست سال جمهوریت در افغانستان را اگر فضای بیقیدوشرط برای جلوهآرایی استعدادهای ادبی یا ادبیاتپرداز بدانیم، نشانههایی از مافیای ادبی نیز همگام با این جلوهآراییها پدیدار میشوند. روابط شخصی، تعلق تباری و در میان تعلق تباری علایق گروهی و تعلقات جغرافیایی شناسههای بارز مافیای نوپای ادبی در افغانستان است که هرازگاهی جلوههایی در رخدادهای ادبی و فرهنگی خودنمایی میکنند. همین عارضه در واقع یکی از دلایل جدی برای رکود و سکوت تنوع ادبی و ادبیات تکاملی در افغانستان دانسته میشود که ادبیات افغانستان نتوانسته است راه پیوستن به ادبیات بینالمللی را هموار سازد. پس از استقرار امارت طالبان در افغانستان و با بیرون شدن کثیری از نویسندهگان و شاعران از کشور، روند پرالتهاب ادبیاتپردازی نیز در افغانستان با اختلالات جدی مواجه شده، اما برخورد مافیایی با ادبیات هرازگاهی در این سوی و آن سوی در جشنوارههای شعری و ادبی خودنمایی کرده و دست بر یخن ادبیات و ادبیاتپردازان میاندازد.
در این میان جشنواره شعر صلصال که در پنج سال پسین توسط اتحادیه صلصال (یک سازمان اجتماعی مهاجران افغانستان مقیم شهر اوپسالای سویدن) برگزار میشود، رخدادی نیک و مبارک است که در چهار سال پسین هر سال تعداد قابل توجهی از شاعران افغانستان را از کشورهای مختلف برای خوانش شعر دعوت میکند. این رخداد از آنجایی که با حمایت مالی سازمانهای سویدنی و پول مالیاتدهندهگان و با شعار معطوف به بالندهگی شعر فارسی در پرتو عدالت و رویههای دموکراتیک صورت میپذیرد، مواردی در این جستار مورد بحث قرار میگیرد که الگوهای رفتاری مدیران این برنامه را در مغایرت با بالندهگی شعر فارسی و همچنان در مغایرت با عدالت و رویههای دموکراتیک در یک کشور دموکراتیک به نمایش میگذارد.
محتوای این جشنواره قبل از همه چیز، از یک آشفتهگی عاطفی سخن میگوید که مدیر یا مدیران آن تحت تاثیر احساسات و عواطف پریشان خود تا حالا نتوانستهاند معیار و مکانیسم موافق با مقتضیات ضرورت و بالندهگی شعر را برای انتخاب دعوتشوندهگان تعریف کنند. در فقدان این مکانیسم، روابط و عواطف شخصی معیار گزینش شاعران در این جشنواره قرار گرفته است که در میان آنها کسانی قابل شناسایی میباشند که نه اثر آنها از قدرت و توصیف شعری برخوردار است و حتا خود نیز بر شاعر بودن خود با تردید مینگرند. در آن سوی دیگر شاعرانی از دعوت به این جشنواره بازماندهاند که عمری در عرصه تولید شعر و ادبیات عرق ریخته و چشمانداز منحصر به فردی در ژانر شعری آفریدهاند، مثل دکتر سمیع حامد و محمد عزیزی که در همین اروپا زندهگی میکنند. در فهرست شاعران دعوتشده نامهایی نیز خودنمایی میکنند که برای دومین بار به این جشنواره دعوت شدهاند. اینها و خیلیهای دیگر به دلیل اینکه در چنبره روابط شخصی مدیران این جشنواره قرار ندارند، بهسادهگی از شرکت در این جشنواره حذف شدهاند.
این رویه در واقع از یک طرف اعمال تبعیض در مصرف امکاناتی است که از سازمانهای یک کشور دموکراتیک و مخالف با اعمال تبعیض به دست میآید و از سوی دیگر الگوی همان مافیای ادبی است که روابط، علایق و عواطف شخصی معیار تشخیص ظرفیت و شناسایی شاعران و ادبیاتپردازان قرار میگیرد و از ظهور صدای متفاوت جلوگیری میکند. چنانچه در الگوهای رفتاری مافیای ادبی اهل ادبیات به گروههای خودی و غیرخودی تقسیم میشوند و غیرخودیها به رغم داشتن توانمندیهای بلند از دریافت جوایز و حتا شرکت در مناسبتهای ادبی باز میمانند. این نوع برخورد با ادبیات و آن هم با امکانات سازمانهای دموکراتیک و ضد تبعیض و در یک کشور دموکراتیک، چیزی جز جلوهای از تبعیض برهنه، تضییع استعدادهای ادبی و شعری و کاهش تنوع ادبی نیست که شالوده مافیای ادبی بر همین بنیاد استوار شده است. چنانچه از قول اسمیت (۲۰۱۲) اشاره رفت، مافیای ادبی رخدادهای ادبی را براساس مناسبات شخصی سروسامان میبخشد.
علاوه بر این، در این جشنواره شعری که به منظور بالندهگی شعر برگزار میشود، هیچ مکانیسمی برای تشخیص ظرفیت یا ظرفیتهای برتر شعری وجود ندارد که با تمجید و تقدیر از آن، انگیزههای جدیتری را برای گشایش افقهای جدید در سپهر شعر و ادبیات تغزلی خلق کند. شاعران از کشورهای دور و نزدیک دعوت میشوند، تکت دوطرفه برایشان خریداری میشود، هوتل برایشان ریزرف میشود، سرانجام جشنواره برگزار میشود و شاعران شعرهایشان را میخوانند، اما بدون اینکه تشخیص شود کدامین شعر از مقام و منزلت بلند شعری و ادبی برخوردار است، جشنواره به پایان میرسد. این نوع برخورد با ادبیات بهویژه با شعر، در واقع برخورد تفریحی گفته میشود که هدف آن نه بالندهگی شعر، بلکه رفع خستهگی روحی و روانی یک جماعت خاص است. این نوع برخورد با ادبیات و شعر درست زمانی پرسشبرانگیز میشود که هزینه مالی آن به نام تلاش برای بالندهگی ادبیات شعری افغانستان و پیوند آن با شعر جهان، دریافت میشود.
الگوهای حاکم بر فعالیت جشنواره شعر صلصال در واقع از یک سو نشاندهنده علایق و مناسبات شخصی و از سوی دیگر تبعیض و بیعدالتی آشکار است که فقط میتواند در پرتو تیوری مافیای ادبی قابل تبیین باشد. دعوت مکرر بعضی شاعران و حذف شاعران معتبر و باتجربه به دلیل عدم روابط شخصی با مدیران جشنواره، نمونهای از موجودیت این نگاه مافیایی به شعر است که به قول یوهانسون (۲۰۱۵) به نادیده گرفتن صدای متفاوت، انکار استعدادهای بلند شعری و اعمال تبعیض منجر شده است.
مطالعه پنج سال فعالیت جشنواره شعر صلصال نشان میدهد که این جشنواره با چالشهایی جدی در زمینه شفافیت، عدالت و رعایت اصول و رویه دموکراتیک مواجه است. این چالشها نه از غفلت، بلکه ناشی از چشمانداز مافیایی مدیران جشنواره نسبت به ادبیات و شعری است که باعث شده معیارهای انتخاب و ارزیابی به جای کیفیت شعری، روابط خصوصی و علایق شخصی باشد. این وضعیت در واقع نمونهای از اشراف مافیای ادبی بر فرآیندهای ادبی است که میتواند به تضعیف بالندهگی شعر و فرهنگ ادبی منجر شود. مدیران جشنواره شعر صلصال شاید از این اصول بیخبر باشند که مصرف امکانات سازمانهای سخاوتمند سویدنی برای اعمال نیتهای غیردموکراتیک و مغایر با عدالت، دیر یا زود به توقف این سخاوتمندی منجر شده و مصرفکنندهگان این امکانات را با پیگرد حقوقی نیز مواجه خواهد کرد.
منابع:
Brown, A. and Williams, S., 2018. Networking and lobbying in the literary world: A critical perspective. International Journal of Cultural Studies, 11(3), pp.201-225
Johnson, L., 2015. The politics of literary awards: An examination of power dynamics. Literary Review, 29(4), pp.67-89.
Smith, J., 2012. The influence of literary mafias in the publishing industry. Journal of Literary Studies, 45(2), pp.123-145.