پس از نزدیک به سه سال از حاکمیت طالبان و تلاش جهان در صدد تعامل با این گروه، بحران آموزش دختران در افغانستان حل ناشده باقی مانده است. گروه طالبان با وجود وعدههای مکرر مبنی بر بازگشایی دروازههای مکتب هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده است. با این حال، دانشآموزان دختر نگران آینده تحصیلی خود زیر سیطره طالبان هستند. شماری از این دانشآموزان در کنار ناامیدی نسبت به بازگشایی مکتب، راه مهاجرت در پیش گرفتهاند و شماری نیز به دلیل محرومیت دوامدار از آموزش به کارهایی چون قالینبافی، دستدوزی، خیاطی، دستفروشی و سایر کارهای شاقه رو آوردهاند. این دانشآموزان میگویند جهان فراموش کرده که دانشآموزان دختر در افغانستان از آموزش محرومند.
خانوادههای این دانشآموزان نیز نگران ادامه حاکمیت طالبان و محروم ماندن دخترانشان از آموزشند و میگویند که جهان نباید با طالبان تعامل کند.
زینب یکی از دختران بازمانده از مکتب است. او پیش از حاکمیت طالبان دانشآموز صنف نهم بود. ممنوعیت دوامدار آموزش و رکود اقتصادی سبب شده است تا نسبت به بازگشایی مکتبها بهروی دختران ناامید بشود و در کنار پدرش در تهیه مایحتاج خانواده خود سهم بگیرد. او میگوید که تا دو سالهگی حاکمیت طالبان امید به بازگشایی مکتبها را داشت و تلاش میکرد تا رویاهایش را فراموش نکند، اما بسته ماندن مکتبها او را ناامید کرده است: «من مثل همه دختران در مدت سه سال منتظر باز شدن مکتبها بودم، اما نشد. سال اول ما را از مکتب بیرون کردند. سال دوم گفتند که مکتبها باز میشود. در سال سوم کاملاً فراموش شدیم.»
زینب علاوه میکند که بسته ماندن مکتبها او را دچار افسردهگی کرده است و بهخاطر بیرون رفت از آن مجبور است همزمان چندین کار را انجام دهد. میگوید: «یک مدتی با این که قالین میبافیدم بازهم خیلی افسرده شده بودم. مجبور شدم در کنارش گلدوزی کنم تا همه روز مصروف باشم و مکتب و درس و رویاهایم را فراموش کنم.»
به گفته او، بسیاری از همصنفیهایش در نبود درس و آموزش به کارهایی چون قالینبافی، خیاطی، دستفروشی و دستدوزی رو آوردهاند.
مرضیه، یکی دیگر از دانشآموزان دختر، بسته ماندن درهای آموزش بهروی دختران را دردآور خوانده و میگوید که او و همه دختران امیدی به بازگشایی مکتبها ندارند. بسته ماندن درهای آموزش سبب شده است تا مرضیه مرکز آموزشیای که در آن درس میخواند را نیز ترک کند. میگوید: «چندین بار شنیدم که درهای مکتب را باز میکنند، اما همهاش شایعه بود. دیگر هیچ امیدی نیست.»
او نیز میافزاید که گروه طالبان مخالف آموزش دختران است و این گروه نه تنها مکتبها را بست، بلکه در صدد بسته کردن مرکزهای آموزشی نیز است: «من در حالتی هستم که آینده خود را پیشبینی نمیتوانم. طالبان نه تنها مکتبها را بسته کردند، بلکه مرکزهای آموزشی را نیز بسته میکنند.»
ثنا، یکی دیگر از دانشآموزان دختر، نیز میگوید که همه دختران در حاکمیت طالبان بار اضافی تلقی میشوند و این گروه هیچ ارزشی به زن و دختر قایل نیست. او نیز نسبت به باز شدن مکتبها ناامید است و میگوید که نگران آینده تحصیلی خود زیر پرچم طالبان است: «تنها گناه ما این است که دختر هستیم و باید در حاکمیت طالبان محکوم شویم. من نسبت به همه چیز ناامید شدهام و از آینده تاریک خود میترسم.»
دانشآموزان دختر میگویند که تعداد زیادی از همصنفیهای آنان کشور را ترک کرده و راه مهاجرت به کشورهای مختلف آسیایی و اروپایی را در پیش گرفتهاند.
صنم، دانشآموز صنف دهم در یکی از مکتبهای دولتی شهر کابل، میگوید که در صنف آنان چهل و پنج دانشآموز بود و اکنون بیش از ده نفر در کشور باقی نماندهاند و همه در جریان نزدیک به سه سال گذشته مهاجرت کردهاند. میگوید: «از زمان سقوط کابل تا حال که درهای مکتب همچنان بسته باقی مانده است، بسیاری از همصنفیهایم کشور را ترک کردهاند و هر روز در گروپ واتساپ پیام خداحافظی دوستانم را دریافت میکنم. خیلی از دختران با خانوادههایشان حتا بهگونه قاچاقی به ایران و پاکستان رفتهاند.»
به گفته صنم، اگر درهای آموزش بهروی دختران باز نشود و وضعیت رقتانگیز اقتصادی آنان را بیش از این تحت فشار قرار دهد، خانواده او نیز مجبور است کشور را ترک کند: «تا حال پدرم بهخاطر من و خواهرانم به امید باز شدن مکتب صبر کرد، اما اکنون بهخاطر بیکاری تصمیم گرفته کشور را ترک کنیم.»
خانوادههای دانشآموزان دختر نگران آینده فرزندانشان زیر پرچم طالبان هستند و میگویند که ممنوعیت دوامدار آموزش در افغانستان دختران را افسرده و گوشهنشین کرده است.
مصطفا، پدر دو دانشآموز دختر، میگوید: «سه سال است که دخترانم مکتب نرفتهاند. هر دو یک مدتی کورس میرفتند، اما بعد از اینکه طالبان دخترها را به بهانه حجاب میبردند، دیگر نگذاشتم کورس بروند. حالا هر دو در خانه هستند و این وضعیت بالای آنها تاثیر بد گذاشته و هر روز گوشهنشینتر میشوند.»
مصطفا میافزاید که دو پسرش نیز مکتب میروند، اما آنان هم بهخاطر نبود معلم و درس درست از رفتن به مکتب خسته شده و میگویند که مکتب رفتن زیر پرچم طالبان نمیارزد: «نه تنها دخترانم، بلکه پسرانم نیز از مکتب دلسرد شده و میگویند که درس نیست. یکیشان مکتب را ترک کرده و با خودم کار میکند. طالبان به هیچ کس زندهگی و دلخوشی نگذاشتهاند.»
خانوادههای این دانشآموزان از جهان میخواهند تا طالبان را بهرسمیت نشناسند و این گروه را تحت فشار قرار دهند تا محدودیتها بر فعالیت و آموزش زنان را بردارند.
این در حالی است که سازمان ملل و کشورهای مختلف جهان در نشستهای متعدد در مورد بحران آموزش در افغانستان موفق به وادار کردن گروه طالبان برای بازگشایی مکتبها بهروی دختران نشدهاند. استیفن دوجاریک، سخنگوی سرمنشی عمومی سازمان ملل متحد، روز چهارشنبه،9 جوزا، در یک نشست خبری گفت که سازمان ملل به تعامل با طالبان ادامه میدهد؛ زیرا طالبان مقامهای کنونی در افغانستان هستند. اما وی نیز میافزاید که این سازمان بهطور مداوم در مورد حقوق زنان و دختران بر طالبان فشار وارد میکند.
با این حال، شماری از دانشآموزان دختر در واکنش به این بیانیه میگویند جهان فراموش کرده که دختران و زنان در افغانستان از ابتداییترین حقوقشان محرومند. آنان نیز میگویند که اگر سازمان ملل و دیگر کشورها با طالبان تعامل کنند، این گروه نقض حقوق بشر در افغانستان را تشدید خواهد کرد.