با وجود جنگ و ناامنیها در دو دهه گذشته، سکتور صحی کشور با حمایت سازمانهای جهانی توانست در راستای عرضه خدمات صحی به شهروندان به پیشرفتهایی دست یابد؛ اما هنوز هم مناطقی در گوشه و اطراف کشور وجود دارد که به دلیل غفلت و بیتوجهی مسوولان و وجود فساد و زورگویی، از دسترسی به خدمات صحی محروم ماندهاند. باشندهگان این مناطق مجبورند مسیرهای طولانی را طی کنند تا به مرکزهای صحی برسند. ولسوالی پرچمن، یکی از دورافتادهترین ولسوالیهای ولایت فراه است که در ۳۲۰ کیلومتری شرق شهر فراه موقعیت دارد.
خدمات صحی در بیشتر مناطق کوهستانی این ولسوالی قابل دسترس نیست. باشندهگان روستاهای قیصار، دهبالای قیصار، برزیری، کلیچ و گلخانه این ولسوالی ادعا دارند که در این روستاها حدود ۸۰۰ خانواده با نفوس تقریبی پنج هزار تن، زندهگی میکنند، اما هیچ مرکز صحی وجود ندارد. باشندهگان این روستاها مجبورند فاصله ۴۰ کیلومتری را تا رسیدن به کلینیک مرکز ولسوالی طی کنند تا به خدمات صحی ابتدایی دست یابند. این در حالی است که کلینیک مرکز پرچمن نیز به دلیل کمبود دارو و نبود داکتر مسلکی، نمیتواند پاسخگوی نیازهای مراجعان باشد.
علاوه بر این، موقعیت کوهستانی این روستاها سبب شده است که باشندهگان آن در جریان سال، مدتهای زیادی را به دلیل برفباری، بارانهای موسمی و مسدود بودن راههای مواصلاتی، نتوانند به کلینیک صحی واقع در مرکز این ولسوالی مراجعه کنند.
ارباب عبدالعزیز (نام مستعار) از بزرگان روستای قیصار، با شکایت از نبود مرکز صحی برای این روستاها و مناطق همجوارش میگوید: «ما در طول پنج ماه سال به داکتر و کلینیک دسترسی نداریم. از ماه قوس تا آخر ماه حمل به خاطر برف و باران هر سال راههای ما که به ولسوالی میرویم بسته است؛ چون مسیر رفتوآمد ما از کوههای سخت و صعبالعبور است.» او از شیوع بیماریهای گوناگون در فصلهای مختلف سال و گسترش سوءتغذیه در میان کودکان این روستاها و نیز جان باختن زنان باردار به دلیل نداشتن دسترسی به خدمات صحی خبر میدهد و میگوید: «مردم ما به اقسام مریضیها در فصلهای سال مبتلا میشوند. مثلاً در فصل تابستان استفراغ و اسهالات زیاد است و در فصل زمستان مردم به زکام، سرفه، سینهوبغل و روماتیسم مبتلا میشوند. مشکل دیگر مریضهای ولادی و نسایی است که سال گذشته دو تا از خانمهای باردار جان خود را از دست دادند.»
در همین حال، داکتر عبدالغفور که در زمان حکومت پیشین مدتی بهعنوان داکتر در کلینیک ولسوالی پرچمن وظیفه اجرا کرده است، با تأیید سخنان باشندهگان روستاهای ذکر شده، میگوید: «روستاهایی که نام بردید، واقعاً در مظلومیت قرار گرفتهاند. با جان این مردم بازی شده است. در مدتی که من در کلینیک پرچمن وظیفه داشتم، مریضهای زیادی از این روستاها مراجعه میکردند. برای این مردم هیچوقت آگاهیهای صحی داده نشده. بیشتر از ۵۰ درصد اطفال این روستاها دچار سوءتغذیه هستند و به خاطر دوری راه اکثر زنان باردار بهشکل سنتی و غیرصحی در خانه ولادت میکردند.» داکتر عبدالغفور بر ضرورت ایجاد یک مرکز صحی فرعی در یکی از این روستاها تأکید میکند و میافزاید: «برای این روستاها ایجاد یک مرکز صحی فرعی شدیداً نیاز است. این مردم مستحق هستند که حداقل یک قابله و نرس داشته باشند تا مریضیهای مانند اسهال و استفراغ تداوی شود و زنان باردار بهشکل درست و صحی زایمان کنند.»
باشندهگان این روستاها میگویند که در زمان نظام جمهوری از طرف وزارت صحت عامه یک مرکز صحی فرعی به این روستاها اختصاص یافت و قرار بود ایجاد شود، اما از طرف زورمندان محلی ممانعت شد و این مرکز صحی به روستای «واسپ» انتقال یافت. هرچند باشندهگان این روستاها به مراجع دولتی متعددی شکایت کرده، اما نتیجه مثبتی به دست نیاوردهاند.
مولوی عبدالحمید، باشنده روستاهای قیصار میگوید که ایجاد مرکز صحی در روستای آنان یگانه آرزویی بود که او و چند تن از متنفذان دیگر کوشش میکردند تا به فعلیت برسد، اما به گفته او، زورمندان محلی این مردم مظلوم را از این حق اساسی محروم کردهاند. او میافزاید که از طالبان اصلاً توقعی نمیرود که در این مورد برای آنان کاری انجام دهد.
با آنکه در جریان دو دهه گذشته بخش صحت افغانستان مورد حمایت جدی جامعه جهانی قرار داشت و موسسههای سازمان ملل متحد از جمله سازمان صحی جهان(WHO) و صندوق بینالمللی اضطراری کودکان سازمان ملل متحد (UNICEF) دوشادوش وزارت صحت عامه مصروف فعالیت بودند، با آن هم انتقادهای شدیدی از این نهاد وجود دارد. گفته میشود که بخش صحت افغانستان هنوز هم با مشکلات جدی روبهرو است و در نقاط دوردست این کشور نظر به فقر اقتصادی و جغرافیای دشوارگذر و برخی از مسایل دیگر، حتا خدمات اولیه صحی نیز وجود ندارد. با اینهمه، پس از تسلط دوباره رژیم طالبان بر کشور، نگرانیهای مردم از ناکارایی وزارت صحت عامه و زیرمجموعههای آن بهشدت افزایش یافته است.