حجاب یا نان؛ کدام در اولویت است؟

شهاب

این روزها در خیابان‌ها و اماکن عمومی به هر سو نگاه کنید، چیزی که جلب توجه می‌کند، دیوار‌نوشت‌هایی است که زنان را به رعایت حجاب دعوت می‌کند. این دیوارنوشت‌ها را طالبان تهیه دیده‌ و در چهار‌راه‌ها، ورودی شهرها و کنار شاهراه‌ها در معرض دید عموم قرار داده‌اند. نوشته‌های روی دیوارها حاکی از آن است که مهم‌ترین اولویت گروه طالبان، که اینک خود را نظام اسلامی می‌پندارد، ملزم کردن زنان به حجاب شرعی است. در یکی از این دیوار‌نوشت‌ها نوشته شده که اگر زنان حجاب را رعایت نکنند، اسلام در خطر می‌افتد. در دیگری گفته شده که خون هزاران طالب ریخته شده تا حجاب از سر زن مسلمان برداشته نشود و از این جهت، برای گروه طالبان الزام حجاب بر زنان از اهمیت بالایی برخوردار است. در جای دیگری نوشته شده که غرب و استعمار می‌خواهد زنان مسلمان را بی‌عزت کند و فرهنگ بی‌حجابی و برهنه‌گی را در میان آنان رواج دهد و ما وظیفه داریم که در برابر این فرهنگ با تمام توان بایستیم.

شخصی که خالی‌الذهن باشد، موقعی که این نوشته‌های تبلیغاتی را می‌خواند، این برداشت برایش دست می‌دهد که گویا پیش از آمدن طالبان، زنان افغانستان از نظر پوشش و حجاب در وضع بدی قرار داشته‌اند و برهنه‌گی و فساد و فحشا در این کشور بیداد می‌کرده است و اکنون که طالبان بازگشته‌اند، تصمیم دارند زنان را از انحراف نجات دهند و تابع قوانین دینی و فضای جامعه را سالم بسازند. این در حالی است که واقعیت خلاف ادعاهای تبلیغاتی طالبان است. از برگشت طالبان کمتر از دو سال گذشته و ممکن نیست مردم به این زودی همه چیز را به فراموشی سپرده باشند. درست است که زنان در دوران پیش از طالبان از آزادی‌ها بهره می‌بردند و در مورد پوشش‌شان سخت‌گیری‌ای از سوی حکومت وجود نداشت، اما اکثریت مطلق زنان حجاب شرعی را رعایت می‌کردند و رفتاری بروز نمی‌دادند که از نظر محتسبان شهر، شهوت‌انگیز و تحریک‌کننده باشد. البته رعایت حجاب از سوی زنان در دوران پیش از بازگشت طالبان، ممکن است از روی اعتقاد قلبی بوده یا احتمال دارد به منظور مواجه نشدن با برخوردهای خانواده و جامعه صورت گرفته باشد. هرچه هست این نکته مسلم است که اکثریت زنان در آن زمان، به حجاب پای‌بند بودند و در قیاس با بسیاری از کشورهای اسلامی، زنان افغانستان از لحاظ حجاب در وضعیت بسیار مطلوبی قرار داشتند. چند سال قبل یکی از تحصیل‌کرده‌های افغانستان که شخصی سنتی بود و سال‌های دراز را در خارج گذرانده بود و افغانستان را از نزدیک ندیده بود، پس از آن‌که چند هفته را در کشور سپری کرد، یکی از نکات تعجب‌برانگیز برایش این بود که به تعبیر او، «با وجود این‌همه تلاش غرب برای بی‌حجاب کردن زنان افغانستان، هنوز هم حجاب زنان این کشور در مقایسه به هر کشور اسلامی دیگری قابل قبول‌تر است و تا هنوز غرب موفق نشده در میان آنان رخنه کند.»

شایان ذکر است که در مورد تعریف حجاب شرعی در میان دانشمندان مسلمان، بگومگوهای زیاد و کش‌مکش‌های طولانی در طی سده‌ها صورت گرفته و نظرات متفاوتی در این باره ابزار شده است. با این ‌حال، هیچ کدام از این تعریف‌هایی که از سوی علمای شاخص اسلامی پیشنهاد داده شده، سنخیت و مشابهتی با تعریفی که طالبان از حجاب عرضه می‌کنند، ندارد. طالبان به ناروا خود را پیرو مذهب امام ابوحنیفه می‌شمارند، ولی در عمل برخوردشان با حقوق و آزادی‌ها و حجاب زنان، حتا با زن‌ستیزترین دیدگاه‌های گذشته‌گان مطابقت ندارد. طالبان فرهنگ و تجربیات قبیله‌ای خود را به نام حجاب و حمایت از حریم خانواده بر جامعه تحمیل می‌کنند و هیچ پروایی از این ندارند که ممکن است این رویکرد به جای این‌که جایگاه دین را در جامعه استوار کند، سبب شود که در دل مردم بدبینی نسبت به آموزه‌های دینی رخنه و رسوخ کند.

گذشته از آن، با آن‌که فقر و فاقه در افغانستان معاصر همواره زنده‌گی را در کام بخش بزرگی از مردم تلخ ساخته و آن‌ها را در معرض مصایب گوناگون قرار داده، اما پس از قدرت‌گیری دوباره طالبان، فقر و گرسنه‌گی به‌صورت سرسام‌آوری گسترش و شدت یافته است. حاجتی نیست که به دامن آمار و ارقامی که نهادهای ذی‌ربط بین‌المللی ارایه می‌کنند، بیاویزیم و بر‌مبنای آن، عمق و شدت فقر را در کشور بسنجیم. فقط کافی است در عصر یک روز رمضانی به خیابان‌های پایتخت بیرون شویم و انبوهی از مردم را در هر کوی و برزن در حالت انتظار برای دریافت کمک از سوی نهادهای خیریه یا اشخاص پول‌دار ببینیم. این‌ها گدای حرفه‌ای نیستند، بلکه اشخاص نورمال‌اند که تا پیش از آمدن طالبان، مشغول زنده‌گی خود بودند و با کاری که داشتند، لقمه نانی برای خانواده خود تهیه می‌کردند. طالبان، هزاران گدا را از سطح شهر جمع‌آوری کرده‌اند، ولی شرایطی را فراهم آورده‌اند که هزاران تن دیگر را به سوی گدایی و زنده‌گی طفیلی سوق دهند. معلوم نیست آینده افغانستان با جمعیتی که بخشی از آن به گدایی و طفیلی‌گری روزگار می‌گذرانند و بخشی دیگر به انواع بیماری‌های روانی گرفتار شده‌اند، چه آینده‌ای خواهد داشت.

اکنون پرسشی که در ذهن به وجود می‌آید، این است: آیا حجاب و خانه‌نشین کردن زنان، مهم‌تر از نان و اقتصاد برای یک کشور است؟ چرا طالبان به جای این‌که تدابیری برای ریشه‌کن کردن فقر و گرسنه‌گی بسنجند، این‌همه تأکید بر حجاب و پرده‌نشینی زنان دارند؟ چرا رژیم طالبان با وضع محدودیت شدید بر زنان و دختران، خفه کردن صدای جامعه مدنی و کشتن و زندانی کردن مخالفان، راه تعامل با دنیا را به روی خود بسته و بدین‌ ترتیب، ساکنان افغانستان را گروگان گرفته و انواع تحریم‌ها و محدودیت‌ها را بر کشور زمینه‌سازی کرده است؟ در جامعه‌ای که فقر و گرسنه‌گی به اوج خود برسد و انسان‌ها برای رفع نیازهای فیزیولوژیک خود انواع مصیبت‌ها را تحمل کنند، چه ضرورتی برای طرح موضوع حجاب احساس می‌شود؟ آیا طالبان در دنیایی دیگر سیر می‌کنند و هیچ شناختی از مشکلات اصلی مردم ندارند؟

گزارش‌هایی وجود دارد در مورد این‌که با بازگشت طالبان، فحشا در کشور رشد و گسترش یافته است. رشد فحشا در سایه وضعیتی که طالبان به وجود آورده‌اند امری طبیعی و قابل پیشبینی است. فحشا در جامعه‌هایی که انسان‌ها برای دست‌یابی به نیازهای اولیه با مشکل و چالش مواجه باشند، رشد بیشتری می‌یابد. این را مقایسه میان آمارهای مختلف از کشورهای گوناگون ثابت می‌کند. سوالی که باید طرح کرد، این است که اگر طالبان به‌راستی طرف‌دار عزت و عفت زنان هستند، چرا به عوض تمرکز بر شعارهای میان‌تهی در مورد حجاب، برنامه‌هایی روی دست نمی‌گیرند تا جامعه به سطحی از رفاه برسد که زمینه‌های خدشه‌دار شدن کرامت انسان‌ها عموماً و کرامت و آبروی زنان خصوصاً از بین برود؟ آیا ممکن است اخلاقیات یک جامعه را در سایه فقر و گرسنه‌گی در وضع ایده‌آل نگه داشت؟

در همسایه‌گی ما جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. نظام سیاسی حاکم در این کشور بیش از چهار دهه است که تلاش می‌ورزد پوشش حجاب را در میان زنان و دختران گسترش دهد، اما تا کنون این تلاش‌ها نه‌تنها بی‌نتیجه بوده، بلکه اجبار حکومتی باعث شده زنان به‌صورت روز‌افزون از حجاب فاصله بگیرند. شاید اگر جمهوری اسلامی ایران می‌توانست در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی به دستاوردهای قابل قبول برسد، حرف‌هایش درباره حجاب اسلامی در میان شهروندان ایرانی شنونده بیشتری می‌داشت؛ ولی حالا که اقتصاد این کشور به یمن سیاست‌های رژیم حاکم در ایران در آستانه فروپاشی قرار دارد و همچنین تک‌صدایی در فضای سیاسی ایران حکم‌فرما است، زنان و دختران ایرانی برای اعتراض به وضع موجود با حجاب مورد نظر حکومت ایران مخالفت می‌کنند و ظاهراً قرار هم نیست که در این زمینه کوتاه بیایند.

مقصود این است اگر طالبان به‌راستی در پی این هستند که زنان و دختران حجاب مورد نظرشان را رعایت کنند، می‌باید موفقیت خود را در عرصه حکومت‌داری عملاً به اثبات برسانند و کارنامه‌ای قابل دفاع در عرصه‌های گوناگون از خود برجا بگذارند. شعارهای میان‌خالی و کمپین‌های بی‌محتوا و احساسات‌برانگیز ممکن است عده‌ای از افراد را در کوتاه‌مدت بفریبد، اما آن‌چه در درازمدت کارساز است، عمل‌کرد مطلوب و کارنامه درخشان است. تا این دم، بسیاری از کارهایی که طالبان انجام داده‌اند، نه‌تنها فاصله میان آن‌ها و مردم را بیشتر کرده، بلکه شمار بیشتری از افراد را نسبت به داعیه «حکومت اسلامی» بی‌باور و بدبین ساخته است. مردم اینک به چشم سر می‌بینند که طالبان حق‌تلفی‌های بزرگ را مرتکب می‌شوند، اما می‌کوشند چهره راستین خود را در پشت شعارهای ظاهراً اسلامی مخفی کنند و از اسلام برای توجیه کارهای زشت خود سپری نفوذ‌ناپذیر بسازند.

دکمه بازگشت به بالا