بهتازهگی احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی، به روسیه سفر کرده و با سرگئی میرونوف، رهبر حزب عدالت و معاون پارلمان (دوما) این کشور، دیدار و گفتوگو کرده است. وضعیت حاکم بر افغانستان و چگونهگی پایاندادن به آن، محور گفتوگوی طرفین را تشکیل میداده است. براساس گزارشها، سرگئی میرونوف، گفته است که در خزان سال روان، نشستی پیرامون افغانستان در پارلمان روسیه برگزار میشود که احمد مسعود، یکی از سخنرانان خواهد بود.
همزمان با این دیدار، الکسی شوتسوف، معاون شورای امنیت روسیه، وضعیت جاری در افغانستان را مخل ثبات در آسیای میانه دانست و گفت: «چالشهای امنیتی روسیه در کشورهای آسیای میانه بیشتر از جانب افغانستان است.» وی، همچنان مدعی شد که برگشت ثبات در افغانستان دهها سال به طول میانجامد و مسکو علاقهمند است این روند را کوتاه کند.
همچنان، ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، پس از سفر احمد مسعود به این کشور، بار دیگر خواهان ایجاد حکومت فراگیر در افغانستان شد: «مسکو از طالبان و نمایندهگان دیگر اقوام میخواهد که بهمنظور تشکیل یک حکومت واقعاً فراگیر، تشدید مبارزه با تروریسم، مواد مخدر و تامین حقوق بشر وارد گفتوگو شوند.»
با توجه به نکات فوق، پرسش این است که آیا روسیه در دوراهی انتخاب میان طالبان و جبهه مقاومت ملی قرار گرفته است؟
۱- انتخاب روسیه، طالبان است
تا این دم هیچ نشانهای نمیتوان یافت که دلالت بر تیرهگی رابطه میان مسکو و طالبان کند. برعکس، ظاهراً همه چیز میان طرفین رو به راه بهنظر میخورد. در این اواخر، حتا تنش لفظی هم وجود نداشته است. در نیمه جولای سال روان، دیمیتری ژیرنوف، سفیر روسیه در افغانستان، در دیدار با مولوی امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، از وی برای اشتراک در نشست «فارمت مسکو» که ممکن است در ماههای آینده برگزار شود، دعوت کرد. این امر، حکایت از گرمی رابطه میان طرفین میکند. این در حالی است که در نشست قبلی فارمت مسکو که در نوامبر ۲۰۲۲ برگزار شد، از طالبان دعوت نشده بود. مهمتر از آن، مسعود با نماینده پارلمان مسکو دیدار کرده است نه مقام حکومتی. البته با توجه به سیستم سیاسی بستهای که روسیه دارد، نمیتوان تاثیر رضایت و عدم رضایت مجریان دولت را در زمینه نادیده انگاشت.
پس با این حساب، دیدار احمد مسعود با معاون دومای روسیه را نمیتوان لزوماً حمایت این کشور از جبهه ضد طالبان معنا کرد. برای نمونه، علی میثم نظری، مسوول روابط خارجی جبهه مقاومت ملی، در اکتوبر ۲۰۲۱ با معاون و اعضای پارلمان فرانسه دیدار و گفتوگو داشت و همینطور در جون سال روان، در نشستی که از سوی کمیته دایمی امور خارجه و توسعه بینالمللی پارلمان کانادا، برگزار شده بود، اشتراک و سخنرانی کرد. همچنان، هیاتی از آدرس جبهه مقاومت با هیات امریکایی در جنوری سال جاری دیدار داشت. ولی، این دیدارها حمایت کشورهای نامبرده از جبهه مقاومت را بهدنبال نداشته است.
روسیه، نیز تابع همین قاعده است و با میزبانی از مسعود میخواهد به طالبان تلنگر بزند؛ چون فعل و انفعالات این گروه در این اواخر ممکن است مسکو و متحدانش را نگران کرده باشد. اظهارات جو بایدن، رییس جمهور امریکا، مبنی بر تفاهم پنهانی با طالبان برای کشتن ایمن الظواهری، رهبر شبکه القاعده، برای مسکو گوشنواز نبود. همچنان، دیدار اخیر نمایندهگان طالبان با هیات امریکایی در دوحه برای مسکو ناراحتکننده بود. مهمتر از آن، اسکان اعضای تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) در شمال افغانستان، برای متحدان روسیه در آسیای میانه خطرآفرین است. با توجه به این نگرانیها، میزبانی مسکو از مسعود را میتوان نوعی واکنش نرم این کشور در برابر طالبان دانست.
شاید این اولین بار باشد که مسکو بهمثابه متحد سنتی جبهه ضد طالبان، از احمد مسعود میزبانی میکند. این میتواند در پاسخ به انتقادهایی باشد که علیه کشورهایی چون روسیه، هند و ایران مطرح میشود. بسیاریها به این کشورها توصیه میکنند که نباید همه تخم مرغهایشان را در سبد طالبان بگذارند؛ چون در گذشته از حامیان جبهه ضد طالبان بودند. برای همین است که سرگئی میرونوف، مقاومت کنونی علیه تروریسم در افغانستان را ادامه مبارزه احمدشاه مسعود، فرمانده پیشین جبهه ضد طالبان، خوانده است.
۲- حفظ موازنه، دشوار است
رابطه میان روسیه و دولتهای غربی بهویژه ایالات متحده امریکا، شدیداً تیره است. امریکا و روسیه برای فعلاً در میدان نبرد اگر نه بهگونه مستقیم علیه یکدیگر شمشیر میزنند. در این صورت، حفظ موازنه میان دو کشور، برای طالبان و همینطور جبهه مقاومت ملی دشوار و چه بسا که ناممکن باشد. میزبانی روسیه از مسعود، نشان میدهد که طالبان در تعامل با واشنگتن و مسکو نتوانستهاند موازنه را حفظ کنند. حالا، اگر روسیه، جبهه مقاومت را نوازش کند، بدون شک، امریکا، طالبان را بیشتر نوازش خواهد کرد که این زیانش برای افغانستان بیشتر است. روشن است که ایالات متحده اگر برای بهرسمیتشناختن طالبان وارد میدان شود، بسیاری از کشورهای غربی و منطقه را بهدنبال خود میکشاند؛ چیزی که طالبان بارها اذعان کردهاند و این کشور را عامل بهرسمیتنشناسی اداره سرپرستشان دانستهاند. برای نمونه، چندی پیش، شیرمحمد عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت امور خارجه طالبان، در گفتوگو با تلویزیون طلوع، اظهار داشت: «اگر امریکا، امارت اسلامی را بهرسمیت بشناسد و سفارتش را در افغانستان بازگشایی کند، کشورهای دیگر امارت اسلامی را بهرسمیت خواهند شناخت.»
۳- روسیه، ضعیف است
درست است که روسیه قدرت بزرگ است و نقشش در شورای امنیت سازمان ملل متحد برجسته است و پس از امریکا، دومین قدرت نظامی دنیا بهحساب میرود؛ ولی برای فعلاً این کشور توان حمایت از جبهه مقاومت ملی را ندارد؛ چون پایش در دام جنگ اوکراین گیر کرده است. مسکو پیدا نیست که از پس جنگ اوکراین، سلامت بیرون میشود یا نه. این که روسیه جبهه جدیدی از جنس طالبان علیه خود ایجاد کند، خیلی بعید بهنظر میرسد. قاعدتاً روسیه فکر میکند که درگیرشدن با طالبان، آرزوی ایالات متحده امریکاست. پس بدیهی است که نمیخواهد آرزوی رقیبش را برآورده کند.
مسکو اما به پای این خواست خود خواهد ایستاد: ایجاد دولت فراگیر در افغانستان. امارت طالب با این شکل و ماهیت را دشوار است که مسکو بهرسمیت بشناسد. این کشور، حضور متحدان سنتیاش در قدرت را مهم میداند. نه حال که در گذشته نیز مسکو روی این امر تاکید داشته است. برای نمونه، رنگین دادفر اسپنتا، در کتاب خاطراتش بهنام «سیاست افغانستان؛ روایتی از درون» مینویسد که ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، در دیدار با حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان، از غیبت متحدانش در دولت وقت شکایت کرده و از شخص مارشال عبدالرشید دوستم، رهبر حزب جنبش ملی، نام برده است.
مقامهای مسکو، برای فعلاً مصلحت کشورشان را در تداوم سیاست تعامل با طالبان میبینند، نه حمایت از جبهه ضد طالبان. تا زمانی که منافع مسکو مستقیماً از سوی طالبان یا از سوی گروههای تروریستی مستقر در خاک افغانستان تهدید نشود، روسیه در مسیر مخالفت با طالبان قدم نخواهد گذاشت. در این شکی نیست که روسیه با میزبانی از مسعود، کام طالبان را تلخ کرده است؛ ولی با میزبانی از طالبان در نشست فارمت مسکو، جبران خواهد کرد.