دروازه آسایش و صلح در افغانستان به دروازهای میماند که از سر تا پایش قفل زده شده است. به وجود قفلها، تقریباً همه اذعان دارند؛ اما در تشخیص کلیدها اتفاق نظر نیست. برخی با این پیشفرض که افغانستان مثل صدها سال پیش، جامعهای بسته و سنتی است و هنوز برای سازوکارهای دموکراتیک آمادهگی ندارد، جرگه را شاهکلید میدانند؛ اما سابقه جرگهها، در عصر ما، چیزی دیگر میگوید. به یاد نداریم که در این چند دهه، یکی از دهها جرگه و مجمع ملاها، ریشسفیدان و قوماندانها گرهی از کار گشوده باشد.
اولین جرگهای که پس از کنفرانس بن از 10 تا 19 جون 2002 برگزار شد، با آنکه نمایندهگان طیفها و اقشار مختلف در آن حضور داشتند، اما مهندسی شده و غیردموکراتیک بود. در آن جرگه نیز هیات پنهان برگزارکننده تصمیم میگرفت که چه کسانی شرکت کنند، چه مسایلی مورد بحث قرار گیرد، کیها به چوکی و مقام برسند و کدام گروهها حذف شوند.
در آن جرگه به دستور امریکاییها حضور نمایندهگان رسمی طالبان قدغن شده بود؛ چرا که امریکا اجازه ایجاد حکومت «همهشمولی» را که در آن طالبان هم نماینده داشته باشند، نداده بود. هنگامی که طالبان در ماه دسامبر 2001 در قندهار برای تسلیمی اعلام آمادهگی کردند[i]، به کرزی اجازه مذاکره داده نشد. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت امریکا، در پاسخ به سوال خبرنگاران، مذاکره با طالبان را رد کرده بود[ii]. نهادهای بینالمللی حامی جرگه اضطراری و پروسههای پس از آن، انتظار داشتند که آن تدابیر باعث ثبات نسبی شود و زمینه ایجاد حکومت «همهشمول» را فراهم سازد. اما دیدیم که جرگهها و دولتهای بعد از کنفرانس بن به رغم تنوع نسبی در ترکیب، در مسیر زوال قرار گرفتند؛ چرا که غیردموکراتیک و مبتنی بر پیشفرض صغارت مردم مهندسی شده بودند.
امروز طالبان و حامیان بینالمللیشان همان بیراهه را با روش بسیار ناشیانهتر میپیمایند. طالبان مدعی ایجاد اداره همهشمول هستند و برای تکمیل شکلیات، جرگه راه انداختهاند تا با نشان دادن تفاوت نسبی در دستار و ریش اشتراککنندهگان، ادعا کنند که در حد ظرفیت جامعه افغانستان، جرگه همهشمول برگزار کردهاند تا در مورد برخی مسایل عمده «امارت همهشمول» تصمیم بگیرند. اکنون نیز نهادهای تاثیرگذار بینالمللی، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه تلاش دارند نشانههای «پیشرفت» را در عقبگرایی و استبداد طالبان جستوجو کنند و زمینه صلح و امنیت در کشوری که گویا مستحق امیران و خلیفههای عصر چوپانی است، فراهم شود.
امریکا اگرچه هنوز امارت طالبان را به رسمیت نشناخته است، اما همسویی و حمایتش از استقرار نظام طالبانی را پنهان نمیکند. جرگه، بینیخمیریای است که نهادها و کشورهای علاقهمند به همکاری با طالبان به آن گروه پیشنهاد کردهاند. نماینده ویژه امریکا در ماه جنوری حمایت کشورش از برگزاری جرگه را اعلام کرد. او گفت که سیستم حکومتی افغانستان باید در لویهجرگه مشخص شود و امریکا، سازمان ملل یا کدام کشور دیگر نباید طالبان را برای وارد کردن افراد حکومت سابق به اداره آن گروه، تحت فشار قرار دهند[iii]. تعریف توماس ویست از جرگه با تعریف طالبان اگر یکی هم نباشد، مشکل جدی خلق نمیکند؛ چرا که ما دیدیم امریکا و طالبان در آستانه فروپاشی جمهوری اسلامی، از مادههای توافقنامه دوحه و چگونهگی تطبیق آن تعبیرهای متفاوت ارایه میکردند، اما این تفاوت مانع همراهی امریکا با طالبان نشد.
نشانههای همراهی امریکا با جرگه طالبان را میتوان در خبرهای این چند روز نیز دید. دو روز پیش از شروع جرگه طالبان، رسانهها گزارش دادند که کابینه جو بایدن با طالبان روی سیستمی برای آزادسازی ذخایر پولی بانک مرکزی افغانستان کار میکند[iv]. در آن خبر آمده است که از این پول برای رسیدهگی به بحران بشری در افغانستان استفاده خواهد شد. اما میدانیم که طالبان از کمکهای بشردوستانه چگونه برای تمویل برنامههای بنیادگرایانه و پرداخت معاش و امتیاز به جنگجویانشان استفاده میکنند. ذخایر ارزی افغانستان با هر روشی که تحت اداره طالبان مصرف شود، بخش عمدهاش به جیب آن گروه خواهد ریخت.
در اتفاقی دیگر، یک روز مانده به شروع جرگه، امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، در راس یک هیات برای گفتوگو با مقامهای امریکایی به قطر رفت. در آن هیات، نمایندهگان وزارت مالیه طالبان و بانک مرکزی تحت کنترل این گروه نیز حضور داشتند. اینها نشان میدهد که جرگه در هماهنگی با امریکا برگزار شده است و احتمالاً بودجه آن را نیز منابع خارجی پرداختهاند.
طالبان از این جرگه به نام «نشست عالمان دین» یاد کردهاند که در آن افراد متنفذ نیز شرکت خواهند داشت. مسیر شناسایی و دعوت اشتراککنندهگان، ترکیب اعضای نشست را آشکار میسازد. در نامهای که از سوی طالبان نشر شده، صلاحیت تعیین نمایندهگان به این چهار اداره داده شده است: 1) استخبارات؛ 2) امر به معروف و نهی از منکر؛ 3) حج و اوقاف؛ 4) شورای علمای ولایتها.
طالبان از این جرگه برای تقویت صفوف خود و نیز جلب رضایت نسبی همکاران خارجی استفاده خواهند کرد. در آن، تصامیمی برای عقب راندن جامعه اعلام خواهد شد و چند حرکت نمادین برای جلب رضایت کمککنندهگان نیز صورت خواهد گرفت. در عین حال، جرگه ثابت خواهد کرد که طالبان به مشورت و خواست مردم بیتوجهاند و با رفتن به مسیرهای استبدادی آزموده شده، قفلهای تازه بر دروازه آسایش و صلح خواهند بست.
تمام بازیگران عرصه سیاست کشور، کلیدی با خود حمل میکنند. نقش پاکستان در خلق وضعیت جاری بسیار پررنگ بوده است و یکی از کلیدها در آن کشور نگهداری میشود. امریکا و متحدانش به دلیل نفوذی که در منطقه دارند و نیز منافعی که در میدان بازی افغانستان تعقیب میکنند، هم خود صاحب کلیدند و هم به تعدادی از کلیدکهای منطقهای و داخلی دسترسی دارند. تنها بازیگر بیکلید، گروه طالبان است. این گروه با رویکرد ارتجاعی و سابقه دشمنیاش با تمام نشانههای صلح، کار، تعلیم و آزادی، به منبعی شر بدل شده است و نمیتوان انتظار داشت گامی برای صلح و آسایش بردارد. طالبان آشکارا اعلام میکنند که در حال بمبگذاری افغانستان هستند. مکاتب را مسدود و رسانهها را سرکوب میکنند، آموزشگاههای انتحاری و مدارس طالبپرور میسازند، ادارات را از اهل تخصص خالی و منابع طبیعی کشور را غارت میکنند.
کلیدهای بسیاری در دست اقشار غیرطالبانی افغانستان است. اتحاد نیروهای غیرطالبانی و پیمودن مسیر بومی برای اعاده حاکمیت ملی و استقرار دموکراسی، شاهکلید است. چشم داشتن به ترحم پاکستان، هوش طالبان و یا حمایت قدرتهای بزرگ مسوولیتگریزی و خودفریبی است. از جرگه طالبان نباید چیزی جز فرمانهای طالبانی انتظار داشت.
[i] Taliban agree to surrender Kandahar: Power transfer begins today – Newspaper – DAWN.COM
[ii] Defense Department Briefing | C-SPAN.org
[iii] طلوع نیوزی، یکشنبه، 30 جنوری 2022