مقاومت‌گران میلیونی اما خسته

دختر خانمی که به رغم تهدیدها و فرمان‌های طالبان هنوز در افغانستان پتلون می‌پوشد، علیه سلطه طالبان و سیاست‌های زن‌ستیزانه این گروه مقاومت و اعتراض می‌کند. زنی که هنوز به زبیایی‌اش اهمیت می‌دهد، لباس زیبا می‌پوشد و خود را می‌آراید، با دستور هبت‌الله و وزارت امر به معروف او مخالفت می‌کند. مردی که ریش خود را می‌تراشد و پتلون می‌پوشد، به ریش طالب می‌خندد و علیه طالبانی شدن جامعه مقاومت می‌کند. نپذیرفتن دستور طالبان ـ تا آن‌جا که پیامد فوری برای کسی نداشته باشد ـ ابراز نارضایتی و نوعی از مقاومت است. مقاومت علیه طالبان، فقط در دره‌های پنجشیر و اندراب و تخار وجود ندارد؛ این مقاومت در خانه‌خانه‌ مردم افغانستان جاری است. شاید برخی از همسران و مادران و دیگر اعضای خانواده‌های طالبان نیز تا آن‌جا که فرصت و مجال دارند، علیه دستورهای زن‌ستیزانه این گروه در درون چهاردیواری‌های خانه‌ها مقاومت کنند. اگر زنان این خانواده‌ها کار دیگری نتوانند، خلاف دستور طالبان سیاه نمی‌پوشند، بلکه رنگ‌های شادتری را برای پوشش خود انتخاب خواهند کرد.‌ هرچند رژیم طالبان با انتخاب رنگ لباس خلاف میل این گروه ساقط یا اصلاح نمی‌شود، اما همین اقدام‌ها هم می‌تواند اعتراض و مقاومت در برابر تفکر طالبانی را نشان دهد.‌

حوزه و جغرافیای مقاومت، سراسر خاک افغانستان است. گذشته از آن‌هایی که در بیرون از کشور علیه تفکر و سلطه طالبانی مقاومت و مبارزه می‌کنند، انواع مبارزات آرام و پراکنده در سراسر کشور وجود دارد. همین حالا بسیاری از زنان خلاف دستور طالبان، بدون «محرم شرعی» از خانه بیرون می‌شوند، در جاده‌ها و جاهای مختلف کار می‌کنند و نان خانواده‌های خود را تامین می‌نمایند. مردانی که هنوز در شهرها و حتا روستاهای مختلف کشور پتلون می‌پوشند، ریش می‌تراشند و موهای خود را شانه می‌زنند یا زینت می‌دهند، در حقیقت خلاف دستورهای دستگاه امر به معروف طالبان مقاومت می‌کنند. زنانی که آموزشگاه‌ها مخفیانه‌ را در خانه‌های خود راه انداخته‌اند تا دختران محروم از آموزش آن‌جا محرومیت خود را جبران کنند، در برابر طالبان مبارزه می‌کنند. دخترانی که خلاف دستور طالبان کتاب می‌خوانند و به آموزش‌های مخفی یا آنلاین رو آورده‌اند، در برابر طالبان مقاومت می‌کنند. این‌ها مقاومت‌های غیررسمی اما جدی علیه تفکر طالبان و سلطه این گروه است. در شکل رسمی آن هم مقاومت‌های مختلفی جریان دارد. برخی با گفتن و نوشتن با طالبانی شدن وضعیت مخالفت و مبارزه می‌کنند، برخی در جاده‌ها یا اتاق‌های سربسته تظاهرات می‌کنند و شعار می‌دهند، تعدادی با اسلحه و گروهی هم با لابی‌ها و دیپلماسی‌های هرچند محدود. بنابراین، در سراسر افغانستان و در بیرون از کشور، مقاومت علیه طالبان به اشکال مختلف وجود دارد.

یکی از زیباترین مقاومت‌ها، شاید همین رقص با چادری باشد که زنان معترض دو روز قبل انجام دادند. ویدیوی این رقصیدن اعتراضی در شبکه‌های اجتماعی به‌صورت گسترده نشر و بازنشر شد که نشان از حمایت گسترده مردمی دارد. اعتراض پیوسته و مدام این زنان، تلاشی برای زنده نگه داشتن امید به فردای بهتر است. ممکن این اعتراض‌ها نتواند طالبان را وادار به رعایت حقوق بشری و انسانی سازد، شاید نتواند از مظالم این گروه بکاهد، ممکن نتواند دروازه‌های مراکز آموزشی را به روی زنان بگشاید و آزادی‌های اجتماعی را برگرداند، اما می‌تواند تلاشی برای جلوگیری از مرگ امید به بهبود، باشد. این اعتراض‌ها به همان میزان که پراکنده‌‌اند، تنوع و گسترده‌گی نیز دارند. این معترضان تصویری از افغانستان زیر سلطه طالبان را به نماینده‌گی از مردمی که امکان اعتراض ندارند، ارایه می‌کنند. گسترده‌گی و تنوع، باعث شده که طالبان در طی دو سال موفق به مهار این نوع مقاومت نشوند.

جامعه تقریبا به‌صورت پیوسته علیه طالبان مبارزه می‌کند. هرجا کوچک‌ترین منفذی برای مخالفت با دستور طالبان وجود داشته باشد، مردم دست به مخالفت می‌زنند. همین که با جنگ‌جوی طالب در جامعه هم‌دلی نمی‌شود، همین که مردم از نیروهای این گروه رو می‌گردانند و همین که تا مجبور نشوند، از مراوده با نیروهای این گروه احتراز می‌کنند، همه مقاومت است. این مقاومت‌های پراکنده و متنوع، مهار شدنی نیست. هیچ قدرتی نمی‌تواند کسی را وادار به دوست داشتن طالب کند. اکنون معترضان و مقاومت‌گران در افغانستان، نفوس میلیونی دارند‌، اما سخت خسته‌اند. خسته‌گی، آن‌ها را از مقاومت‌های جهشی باز می‌دارد، اما نتوانسته ریشه‌های مقاومت را در وجود آن‌ها بخشکاند. مردم افغانستان طالبان را همراهی نمی‌کنند. هرچند در پاره‌ای از زمان به دلایل بسیاری در محضر عام سکوت پیشه می‌کنند، اما دست از مخالفت با طالبان و طالبانی شدن وضعیت برنمی‌دارند. برای همین، وقتی از ایست بازرسی طالبان می‌گذرند، موسیقی می‌شنوند، دور از چشم طالبان به تفریح می‌روند، خلاف دستور این گروه صورت خود را می‌آرایند و خلاف میل این گروه لباس می‌پوشند.

در سوی دیگر، طالبان پیوسته بر زنان و مردان افغانستان محدودیت وضع می‌کنند. وضع این‌همه محدودیت، نمی‌تواند مردم را به کاری وادار کند که نمی‌خواهند. اکنون مردم در انظار عامه به دلیل خشونت‌هایی که طالبان مرتکب آ‌ن می‌شوند، مخالفت عریان با دستورهای طالبان ندارند، اما در آن سوی سایه میل تفنگ طالب، زنی می‌رقصد، دختری نقاشی می‌کند و کتاب می‌خواند، خانواده‌ای تفریح می‌رود و موسیقی می‌شنود، مردی ریش می‌تراشد و دختر و پسر جوانی به دور از چشم طالب هم‌دیگر را دوست می‌دارند. معنای این‌همه، این است که طالبان موفق به کشتن جامعه نشده‌اند. هرچند بسیار کوشیده‌اند و پس از این هم بیشتر خواهند کوشید، اما جامعه زنده مانده است و زنده خواهد ماند. به رغم آن‌که طالبان بر سرنوشت مردم مسلط‌اند، اما مردم با دیدن جنگ‌جویان و رهبران این گروه و زشت‌کرداری‌های‌شان، زیبایی هنر را فراموش نمی‌کنند و علیه فراموشی خوبی‌ها و زیبایی‌ها مبارزه می‌کنند. این مبارزات آرام در زیر پوست جامعه زنده می‌ماند تا روزی که پس از رفع خسته‌گی‌ مردم به‌صورت عریان علیه طالبان به راه افتد. آن وقت، ارتش ملبس با واسکت انتحاری و مجهز با تانک و سلاح امریکایی و بشکه‌های زرد، جلو اراده جمعی را گرفته نخواهد توانست. آن روز، خورشید دوباره طلوع خواهد کرد و مردم دمی به آسوده‌گی خواهند زیست.

دکمه بازگشت به بالا