هوای کابل سرد است و خورشید یکی از روزهای چله زمستان در حال غروب. زن میانسالی با عالمی از نگرانیهایی که در سر دارد، با کراچی دستیاش در کنار جادهای نشسته و برای نجات جان کودکانش از هیولای گرسنهگی، مبارزه میکند. فشار فقر و بیکاری حاکم در پایتخت را میتوان در چشمان او بهخوبی تماشا کرد؛ چشمانی که نگران آینده سه کودک بیخانه و بیسواد است. آنچه بر زبان میآورد، داد از فقر و ناداری است؛ فقری که زندهگی بیش از نصف نفوس افغانستان اعم از زن و مرد را تهدید میکند. این خانم بیوه میگوید که یگانه امیدش برای تأمین مخارج زندهگی همین کراچی دستی و چند جفت جوراب و دستکش است.
قمربیبی چهلوهشتساله، یکی از صدها زنی است که فقر وادارشان ساخته تا به کارهایی دست بزنند که طبق سنتهای حاکم در جامعه، مربوط به مردان است. قمربیبی بهعنوان زنی که شوهرش را از داده و خودش بار سنگین خانواده را بر دوش دارد، با پسر دوازدهسالهاش در جادههای شهر کابل دستفروشی میکند.
او حدود چهار سال پیش با خانوادهاش از ولسوالی نجراب ولایت کاپیسا به کابل آمده و همینجا مسکن گزیده است. این زن به روزنامه 8صبح میگوید که پس از آمدن به کابل، شوهرش را از دست داده و سه دخترش را به گفته او، به خانه بخت فرستاده است. این خانم اکنون با دو پسر و یک دختر خردسالش در حومههای ناحیه ششم شهر کابل در یک خانه کرایی زندهگی میکند. پسر بزرگش دوازدهساله و دختر کوچکش هشتساله است. او از بیمهری دختران بزرگش شکایت دارد که در روزهای دشوار زندهگی، دست مادر و برادران کوچکشان را نمیگیرند. با این حال میگوید آنان هم ملامت نیستند، در این شرایط پیشبرد زندهگی بهشدت دشوار است.
قمربیبی که کف دستان و انگشتانش با انتقال کراچی دستی آبله زده، از نبود مواد خوراکی و مواد سوخت در زمستان سرد امسال شکایت دارد؛ زمستانی که سرمای آن جان بیش از 300 تن را در نقاط مختلف کشور گرفته است. این خانم میافزاید که در سالهای گذشته لباسشویی میکرد و به خانه مردم برای کار میرفت، اما از یک سال به اینسو کمتر خانوادهای را سراغ دارد که حاضر شود لباسهایش را برای شستوشو به او بدهد. میگوید: «قبلاً میرفتم به خانهها کالاشویی میکردم و از همین طریق زندهگی را میچلاندم. یک سال است به هر خانه که رفتم، کسی حاضر نشد کالاهایش را به من برای شستن بدهد.»
قمربیبی دلیل سقوط بازار لباسشویی را وضعیت بد اقتصادی در کشور عنوان میکند و میافزاید کسانی که در گذشته لباسهایشان را برای شستوشو به او میدادند، حالا خودشان شستوشو میکنند: «کالاهای کسانی را که قبلاً میشستم، حالا برایم نمیدهند و خودشان میشویند؛ چون بیپیسهگی شده است.»
این سرپرست خانواده اکنون با کراچی دستی و پسر کوچکش دستفروشی را آغاز کرده است. او روزها با دو پسرش که ۱۲ و ۶ ساله هستند، از خانه بیرون میشود و در جادههای کابل با کراچی دستیاش به دنبال فروش اجناس و یافتن لقمهای نان است. قمربیبی توضیح میدهد که سود روزانه او کمتر از 200 افغانی است و از همین درامد کرایه خانه، هزینه برق و نفقه خانوادهاش را تأمین میکند: «از همین کراچی دستی روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی پیدا میکنم و مصارف خانه از همین طریق بیرون میشود.»
این خانم کراچیران به علت سردی هوا نمیتواند دختر کوچکش را نیز با خود به جادههای پایتخت بیاورد، اما از اینکه دختر کوچکش در خانه تنها است، بهشدت نگران است. او اما ناگزیر است دخترش را تنها در خانه بگذارد: «دخترک خردسالم را در خانه تنها میگذارم، چون هوا سرد است و میترسم که خدای ناخواسته بیمار شود. پسرک ششسالهام همراه ما میآید و در جادههای کابل گدایی میکند.» او که دختر کوچکش را تنها در خانه میگذارد، علاوه میکند: «دخترکم در خانه بود، او روز کسی دروازه خانه را تکتک کرده بود. این از ترس باز نکرده و تا وقت رفتن ما گریان میکرد.»
قمربیبی که اکنون روزهای دشواری را سپری میکند، خاطرنشان میسازد که کرایه خانه بالای شانههای سنگینی میکند: «ماهی ۱۰۰ افغانی پول برق میدهم. از آب نل استفاده نمیکنیم، بچههایم از مسجد آب میآورند. همین کرایه خانه ما را حیران کرده، ماهی سه هزار افغانی است.» با توجه به وضعیتی که این خانم دارد، روشن است که رژیم غذایی خانوادهاش چندان مناسب نیست. او توضیح میدهد که تنها در صورتی میتواند برای خانوادهاش گوشت بپزد که کسی برایش گوشت خیرات بدهد.
قمربیبی تنها زنی نیست که در جادههای کابل با گرسنهگی مبارزه میکند، بلکه با افزایش میزان فقر در کشور دهها زن دیگر نیز مانند او در جادههای پایتخت و شهرهای دیگر کراچیرانی و دستفروشی میکنند. هرچند فقر اقتصادی در افغانستان پیشینه طولانی دارد و میزان آن در مقطعهای مختلف زمانی گواه دگرگونیهایی بوده، اما با سقوط نظام جمهوری و رویکارآمدن رژیم طالبان، اقتصاد شهروندان بهشدت ضربه دیده است. آمارهای سازمانهای جهانی میرسانند که در حال حاضر ۲۵ میلیون شهروند افغانستان زیر خط فقر زندهگی میکنند.
از سوی دیگر، طالبان با کار زنان در بیرون از خانه مخالفت دارند و با گذشت هر روز حلقه محاصره بر مشاغل زنانه را تنگتر میسازند. با اقدامات سختگیرانه طالبان و فشارهای اقتصادی بر شهروندان، زنانی که مسوولیت تأمین نفقه خانوادههای خود را بر دوش دارند، آینده خود را در خطر میبینند. با وجود این، ممکن است در صورت ادامه بحران اقتصادی صف زنان کراچیران و دستفروش در کنار تکدیگران در سطح شهرهای کشور، طولانیتر شود.