دیوار محدودیتهای طالبان برای زنان، با گذشت هر روز بلندتر میشود. پس از محرومیت از آموزش، تحصیل، تعلیق کار در نهادهای خصوصی و موسسههای داخلی و خارجی، اینک کارگاههای زنانه که یگانه کانون امید و ستون اقتصادی این قشر به شمار میرفت نیز بسته شده است. با بسته شدن کارگاههای زنان، روزنههای امید و حضور معنادار آنان در اجتماع از بین رفته است. شماری از زنانی که در طی چند سال گذشته به تجارتهای کوچک رو آورده بودند، به این باورند که با اعمال محدودیتهای دستوپاگیر طالبان علیه زنان از محور تبعیض ساختارمند فراتر رفته و مصداق بارز «آپارتاید جنسیتی» است و باید با سازوکارهای جهانی به آن رسیدهگی شود. به گفته زنان، بیتوجهی در قبال این «جنایت بزرگ بشری» پیامدهای ناگوار در پی خواهد داشت که اثرات آن فراتر از افغانستان خواهد رفت و نظام بینالمللی را تهدید خواهد کرد.
طالبان پس از سقوط نظام جمهوری، به رغم خوشبینیهای کاذبی که در مورد تغییر رویکرد آنان به میان آمده بود، به سیاستهای تبعیضآمیز و زنستیزانه ادامه دادهاند. این گروه در نخستین روزهای سلطه بر افغانستان دروازههای مکتبهای دخترانه را بهروی دانشآموزان بالاتر از صنف ششم بستند و بعد از آن بهطور مستمر سیاستهای سرکوبگرانه و حذفگرایانه را علیه زنان اعمال کردهاند.
طالبان روز سهشنبه، ۲۰ جدی، دروازههای شماری از کارگاههای زنان را در شهر هرات بستند. شماری از این زنان در گفتوگو با روزنامه ۸صبح تایید میکنند که طالبان برعلاوه بستن دروازههای کارگاههای مختلف، تابلوهای آنان را نیز برداشته و آنان را تهدید کردهاند که حق بازگشایی این مراکز را ندارند. این زنان و دختران خواستار بازگشایی کارگاههایشاناند و میگویند که این کارگاهها تنها، کانون امید و ستون اقتصادی خانوادههای آنان است که پس از محدودیتهای گسترده به آنان دل خوش کرده بودند و با بسته شدن آنها همه آرزوهایشان با خاک یکسان شده است.
هما (نام مستعار) در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید که پس از اعمال محدودیتهای آموزشی و تحصیلی طالبان بر زنان، تنها امیدش این کارگاههای زنانه بوده است که با تمام معنا از سوی زنان اداره و مدیریت میشد و همچنان همه دستاندرکاران آنها زنان بودهاند. او میافزاید: «یکی از کارمندان کورس ظهور هستم. تعداد شاگردهای کورس ظهور ۵۰ است. طالبها آمدند کورس را بسته کردند. نمیفهمم چرا بسته کردند؟ وضعیت اقتصادی ما خوب نیست. نیاز داریم کار کنیم و نان پیدا کنیم. در اینجا هیچ مرد حضور ندارد. تماماً زنها و دخترها هستند که نقاشی میکنند، انگلیسی میخوانند و خیاطی میآموزند تا بتوانند یک لقمه نان حلال پیدا کنند.»
مالک یکی از کارگاههای دیگر در هرات میگوید: «کارگاه ما را ساعت یازدهونیم بجه صبح بسته کردند. نمیدانیم به چه دلیل بسته کردند. ۵۰ الی ۶۰ کارگر به داخل کارگاه داریم. لوگوی ما را هم کندند [برداشتند] و [دروازه] را هم به روی ما پلمب [مهرولاک] کردند. مردم نیاز به کار دارد. در به روی همه بسته شده است.» او میافزاید: «همهگی کارهای اینها [طالبان] ضرر به خانمها و خانوادهها است. معنایی ندارد که اینها [طالبان] کورسها را بهروی مردم بسته کردهاند، دروازه کار [کارگاه] را به روی زنها بسته میکنند، زنان از کجا باید نان پیدا کنند، همه زنان که سرپرست خانواده ندارند. زنان در جریان جنگ، شوهرانشان را از دستدادهاند، فرزندانشان شهید شده، چه کار باید کنند؟ چه کسی برایشان نان میدهد.»
ستاره (نام مستعار)، کارمند یکی از این کارگاههای زنانه در هرات، به روزنامه ۸صبح میگوید: «یکی از کارمندان بخش بانوان هنرجو هستم. [طالبان] چرا این کارها را با ما خانمها میکنند؟ ما همه نیاز داریم کار کنیم. امروز مثل همیشه رفتم کار کنم. برای ما گفتند در [دروازه کارگاه] را قفل کردهاند و تابلوی کارگاه را هم کندند. دیگر طالبها اجازه نمیدهند که ما کار کنیم. ما خواهش میکنیم صدای ما را بشنوید. این کارگاهها تنها امید ما بود. دیگر چیزها را که بسته کردند، حداقل این کار است که خانواده ما نیاز دارد و ما ضرورت به کار داریم. همین را بهروی ما باز نگهدارند.»
این در حالی است که ریاست امر به معروف و نهی از منکر طالبان در بلخ، به دکانداران زن در شهر مزارشریف دستور دادهاند که دکانهایشان را بسته کنند. این ریاست به زنان تجارتپیشه در بلخ یک هفته مهلت داده تا دکانهایشان را ببندند. زنان در بلخ میگویند که بازار زنانه است و همه مشتریان و فروشندهگان این بازارها را زنان تشکیل میدهند. به سخن آنان، هیچ بهانهای برای طالبان وجود ندارد که این کار را خلاف اصول خود و یا خلاف آموزههای دینی بدانند.
شماری از این زنان در بلخ، به روزنامه ۸صبح میگویند که آنان مسوولیت تأمین مالی خانوادههایشان را برعهده دارند و در صورت مسدود شدن دکانهایشان، نمیدانند از چه مجرایی نیازمندیهای اولیه زندهگیشان را برآورده کنند. به گفته این زنان، خانمهایی که با همه امید و توان، داشتههای چندینساله خود را در دکانهای خود سرمایهگذاری کرده بودند، اکنون برعلاوه بیکار شدن، سرمایههایشان را نیز از دست میدهند و این مرگ تدریجی برای آنان است.
مهرآفرین (نام مستعار) یکی از دکانداران زن در بلخ است. او میگوید: «هیچ بهانهای برای طالبان بهخاطر مسدود شدن بازار ما وجود ندارد. اینجا زنان با رعایت حجاب شرعی مورد نظر طالبان کار میکنند. مشتریهای ما همه زن هستند و هیچکسی نیست که بهخاطر حضور ما تحریک شود یا ایمانش خدشهدار شود. [طالبان] هیچ عذر شرعی ندارند. پس مستقیم بگویند که زنها بروند به گورستان.»
در همین حال، شماری از فعالان مدنی در بلخ نیز میگویند که با اعمال محدودیتهای دستوپاگیر و ممنوعیتهای بیحدوحصر، طالبان زندهگی را برای زنان جهنم ساختهاند. به سخن آنان، بازارهای زنانه که یگانه امیدی برای زنان بوده و آنان میتوانستند در آنجا کار کنند و زنان دیگر نیز با خاطر آرام خرید کنند. این بانوان انتظار دارند که دروازههای بازارهای زنانه و کارگاهها و مراکز آموزشی بهروی زنان باز شود. به گفته آنان، اگر طالبان خواستار تداوم حاکمیت در کشور هستند، باید به صدای مردم گوش بدهند و زمینه سیطره سیاهی و دگماندیشی را بیشتر از این در زندهگی مساعد نسازند.
این در حالی است که طالبان در بیش از ۱۷ ماه گذشته بهصورت دوامدار، محدودیتهایی را بر زنان وضع کردهاند که در تضاد با همه ارزشها و قوانین حقوق بشری قرار دارد. محرومیت از آموزش و تحصیل، منع کار در نهادهای دولتی و خصوصی، ممنوعیت حضور در اجتماع، حجاب اجباری و مسدود کردن دروازههای شماری از نهادهای دولتی، بهگونهای که زنان حق طی مراحل اسناد تحصیلی خویش را در نهادهای تحصیلی و آموزشی نیز از دست دادهاند، از محدودیتهایی است که طالبان بر زنان اعمال کردهاند.
شماری از زنان و دختران معترض که از ستم بر زنان به ستوه آمدهاند و سیاستهای طالبان را در قبال زنان، مصداق «آپارتاید جنسیتی» میدانند، در صحبت با روزنامه ۸صبح میگویند که اعمال محدودیتهای طالبان فراتر از حذف سیستماتیک و ساختارمند است. به گفته آنان، ستمی که امروز بر زنان در افغانستان روا داشته میشود، نماد کامل «آپارتاید جنسیتی» است.
زنان در حالی از بستن کارگاهها و بازارهای زنانه شکایت دارند که در طول بیش از دو دهه گذشته، آنان با سرمایهگذاری در عرصه تجارتهای کوچک، در رونق بازار و تقویت اقتصاد کشور نقش عمده را ایفا کردهاند و همزمان برای امرار معاش خانوادهها و خودکفایی اقتصادی خود نیز گامهای ارزندهای برداشتهاند. اکنون که زنان یگانه ستون اقتصادی و پایگاه امیدشان را در کارگاههای خیاطی نیز از دست دادهاند، به این باورند که چرخ زندهگیشان در قلمرو حاکمیت طالبان از چرخش باز مانده است.
پیش از این روزنامه ۸صبح در گزارشهای متعددی به نقل از شهروندان دریافته است که با بیکاری و محرومیت زنان، بستر ازدواجهای اجباری، ازدواجهای زیر سن و فروش دختران افزایش یافته است. شمار زیادی از دختران و زنانی که قربانی ازدواجهای اجباری شدهاند، دلیل عمده تن دادن به این ستم را بیکاری، فقر، گرسنهگی و محرومیت از حق آموزش، تحصیل و کار توصیف کردهاند. طالبان به رغم فشارهای داخلی و انتقادهای گسترده بینالمللی به سیاست حذف زنان و سایر گروههای اقلیت اجتماعی ادامه میدهند. در تازهترین مورد شیرعباس استانکزی، معین سیاسی وزارت خارجه این گروه، که ظاهراً از فرمانهای رهبر غایبشان به ستوه آمده، در یک سخنرانیای که مکان و زمان آن مشخص نیست گفته است که مردم میتوانند از فرمانهایی که خلاف «شریعت» صادر شده است، اطاعت نکنند.