گروه داعش در منطقه ما نام تشکیلات خود را «دولت اسلامی خراسان» نهاده و با شیوهای که طالبان به پیش میروند نام حاکمیتشان «دولت اسلامی خرافات» خواهد شد؛ با جناس لفظی و تناسب محتوایی! از چند ماه به اینسو آتشسوزیهایی در مناطقی از کشور، و عمدتاًدر ولایتهای شمالی رخ میدهد که طبق قانون باید وزارت دولت برای مبارزه با حوادث طبیعی به آنها رسیدهگی کند. مسوولین طالبان این آتشسوزیها را به گردن جنیات میاندازند و در آخرین مورد که به طور استثنایی در میدانوردک رخ داده، سخنگوی اداره یادشده، ضمن مسوول دانستن جنیات، گفته است که شماری از عالمان دینی در ضمن هیأت این اداره به محل اعزام شدهاند.
هزاران سال پیش از امروز که بشر با خرافات زندهگی میکرد رهبریاش در دست فالبینان، شعبدهبازان، جادوگران، منترخوانان، جنگیران و مانند اینها بود، اما از روزگاری که دورههای تمدنی بشر آغاز یافت و بر آگاهی و داناییاش افزوده شد، خرافهگرایی رفتهرفته جای خود را به روشهای علمی و عقلانی داد. دولتداری در دنیای امروز بر دانش و تخصص مبتنی است و بنا به پیچیدهتر شدن زندهگی در دنیای نو، هر عرصه متخصصانی دارد که دانش آن را طی سالهای طولانی فرا میگیرند و به کمک یافتهها و دانستههایشان به ساماندهی کارها همت میگمارند.
از ماکس وبر، تئوریپرداز بزرگ علم جامعهشناسی، نقل شده است که جهان قدیم، در اثر دانش محدود و امکانات ناچیز انسانها، جهانی رازآلود و ناشناخته بود و مردم به دلیل ندانستن اسباب و علل بسیاری از رویدادها به عواملی مرموز و ناپیدا پناه میبردند. از نظر او پارادایم دنیای مدرن از روزگاری آغاز یافت که جهان به کمک دانش و فناوری راززدایی شد و علت حوادثی مانند زلزله، توفان، خشکسالی، آتشفشان، سونامی، و بیماریها به شکل علمی شناسایی گردید. انسانها پس از آن برای تأمین مواد غذایی، مقابله با بیماریهای واگیردار، و حفاظت خویش از دیگر بلایای طبیعی منتظر نیروهای نامریی نماندند و خود با برنامهریزیهای علمی به مصاف این مشکلات رفتند؛ بهویژه در این عصر که با افزایش بیپیشینه نفوس دنیا وابستهگی به علم و برنامهریزی عقلانی بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
شگفتآور است که ما در دهه سوم قرن ۲۱ به سر ببریم و روزانه شاهد صدها پیشرفت علمی در سراسر جهان باشیم، اما مردم افغانستان در چنگ گروهی اسیر باشند که به ابتداییترین دانش دولتداری ناآگاه است و مشکلات محیطی و زیستمحیطی را به جن و پری ربط میدهد. هنگامی که از یک سخنگوی دیگرشان در تلویزیون نور پرسیده میشود که شما چگونه اینهمه بر طبل مخالفت با نامسلمانان میکوبید و خودتان هر هفته ۴۰ میلیون دالر از همان نامسلمانان دریافت میکنید، او در جواب میگوید که خداوند تمام جهان را برای مومنان آفریده و این ۴۰ ملیون بخشی از همان حقی است که ما داریم! باید پرسید که این حجم از خرافهاندیشی را در کدام مدرسهها میتوان فراگرفت؟ چگونه با ذهنیتهای عصر پارینهسنگی میتوان در این قرن به حاکمیت رسید؟ عوامل سوسیولوجیک، جیوپولیتیک، و ایدیولوژیک به حاکمیت رسیدن چنین نیروهای واپسگرایی کداماند؟ مردمی که به چنین حاکمیتی تن میدهند باید در انتظار چه روزهای تلختر و سیاهتری بنشینند؟