جایگاه ملت و دولت افغانستان در گفتوگوهای صلح

عبدالرحمان رحمانی
در تازهترین گزارش مجلهی تامیز نوشته است که ایالات متحده امریکا و طالبان روی توافقنامهی ابتدایی صلح نزدیک شدهاند که دربرگیرندهی دو اصل خروج امریکا و متحدانش از افغانستان و این که طالبان تضمین بدهند تا گروههای تروریستی از افغانستان علیه امریکا، منافع و متحدان امریکا استفاده نمیکنند، میباشد. دو اصل دیگر، اتشبس دایمی و گفتوگوهای بینالافغانی، در جریان این گفتوگوها درناروی و با ضمانت اجرایی سازمان ملل متحد عملی خواهد شد.
تایمز به نقل از مقامات امریکایی و افغان که در گفتوگوها اشتراک کردهاند، نوشته است که طالبان از امریکا و متحدانش خواستهاند تا در مدت ۱۲ ماه افغانستان را ترک کنند. این در حالی ست که امریکا میخواهد تا نوامبر ۲۰۲۰ (زمان برگزاری کمپینهای انتخابات ریاست جمهوری امریکا) تمامی نیروهای بینالمللی از افغانستان خارج شوند. آنچه تایمز اما به آن تمرکز کرده این است که بر خلاف خواست مکرر زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان، طالبان آماده نشده اند تا بپذیرند که یک نیروی کوچک مبارزه علیه تروریسم امریکایی در افغانستان حضور داشته باشد تا گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش را سرکوب نماید. موضوع دومی که مانع رسیدن به توافق نامه میشود این است که طالبان با وجودی که پذیرفتهاند در مناطق تحت کنترل شان جنگجویان و تروریستان خارجی حضور نداشته باشند، اما تمایل نشان ندادهاند که با گروه ترویستی القاعده مقاطعه اعلام نمایند.
دیده میشود با وجود موانع کوچک و بزرگ بر سر راه صلح، اما هم امریکا و هم طالبان برای امضای یک توافق نامهی ابتدایی، عجله دارند. امریکا به دلیل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و اما طالبان به دلایل زیر برای امضای توافقنامه با امریکا عجله دارند: یکم، در سالهای اخیر، اقتصاد پاکستان، بزرگترین حامی طالبان، شدیداً صدمه دیده و طالبان بزرگترین کارت پاکستان اند که میتواند از تحجر و توحش این گروه برای منافع اقتصادیش استفاده نماید و برای این که حمایت مالی امریکا و متحدانش را جلب کند، طالبان را به میز مذاکره بکشاند. دوم، میان رهبری طالبان در کویته و کمیتهی سیاسی-نظامی آنها اختلافات شدید به میان آمده است. در نقاط مختلف افغانستان، دستهدسته جنگجویان طالب یا با داعش میپیوندند و یا به دولت افغانستان تسلیم میشوند. به گونهی مثال، یافتههای ما نشان میدهد، طالبانی که در سه ماه گذشته به پروسهی صلح پیوستهاند، برابر با تمام طالبانی هستند که در سال ۱۳۹۷ به این پروسه پیوسته بودند.
در یک تحلیل نظامی، دیده میشود توافقنامهی ابتدایی صلح که قرار است امضا شود با چالشهای زیر مواجه خواهد بود: دولت امریکا و متحدانش به منظور سرکوب القاعده، طالبان و سایر گروههای تروریستی وارد خاک افغانستان شدند و آنها آماده نخواهند شد هدف ابتدایی شان را در گفتوگوهای صلح قربانی کنند. اگر طالبان با القاعده قطع رابطه نکنند، احتمالاً توافق نامه امضا نخواهد شد. همچنان طالبان بارها گفتهاند که حضور هیچ نیروی امنیتی خارجی را در افغانستان نمیپذیرند. این در حالی است که مقامات امریکایی به شمول رییس جمهور ترامپ، بارها به نگهداری حدود سه هزار نیروی ضد تروریسم در افغانستان تأکید کرده اند. برای امریکا حفظ پایگاه ضد تروریسم در افغانستان به دلایل زیر اهمیت حیاتی دارد: یکم، هدف اصلی و نهایی امریکا مبدل نشدن افغانستان به لانهی امن تروریستان است و بدون حضور نیروهایش این هدف میسر نمیشود. دوم، هیچ کشور دیگری در منطقه حاضر نخواهد شد که به امریکا پایگاه بدهد تا علیه گروههای تروریستی مبارزه کند. سوم، داعش روز به روز قوت میگیرد و در نبود امریکا قدرت این گروه و سایر گروههای تروریستی افزایش خواهد یافت. به منظور سرکوب این گروهها امریکا سه گزینه دارد، یا از امارات متحدهی عربی طیارههایش را پرواز بدهد و مخفیگاههای این گروهها را آماج قرار دهد، یا به پاکستان مراجعه کند و برای هربار سرکوب گروههای تروریستی از طریق آبهای پاکستان، از ارتش پاکستان اجازه نامهی پرواز بگیرد و یا هم یک نیروی کوچک با چند پایگاه در افغانستان حفظ کند. گزینههای اولی و دومی، ضمن این که پر مصرف هستند و زمانگیر، به توافقات درازمدت نیازمند اند که دولت پاکستان و امارات متحدهی عربی به آسانی حاضر به امضای آن نخواهند شد. گزینهی سومی، آسانترین راه ممکن سرکوب گروههای ترورسیتی خواهد بود و برای همین منظور، وزارت دفاع و همچنان گنگرهی امریکا توافقی را نخواهند پذیرفت که در آن موضوع مبارزه علیه تروریسم به صورت بنیادی حل نشده باشد.
با وجود شک و تردیدهای فوق، بحثهای اساسی صلح زمانی آغاز میشود که مذاکرات بینالافغانی با رهبری و مالکیت دولت افغانستان آغاز گردد. چگونه میتوانیم نقش دولت و ملت افغانستان را در گفتوگوهای آینده تقویت نماییم؟ ابزارهای زیر میتوانند نقش و موقعیت دولت و ملت افغانستان را در گفتوگوهای صلح برجسته کنند: آتشبس، رهایی زندانیان طالبان، نام جمهوری اسلامی افغانستان، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور. دولت و ملت افغانستان میبایست با یکصدا، خواهان برقراری اتشبس دایمی شوند. خواست آتشبس همچنان عاملی است که ضمن نزدیکی میان دولت و ملت، طالبان را که خود را مدافع دین و کشور مینامند، در موقعیت دفاعی قرار خواهد داد. زیرا اگر آنها به آتشبس تن دهند، توان بسیج جنگجویان شان را پس از برقراری آتشبس نخواهند داشت و از همین رو، تا آخرین مرحله مقاومت خواهند کرد تا به این خواست مشروع مردم افغانستان تن ندهند. از همین رو، دولت و ملت افغانستان تا میتوانند این نقطهی ضعف طالبان را باید فشار دهند. مردم و دولت افغانستان نباید اجازه بدهند که همزمان گفتوگوهای صلح جویبارخون در گوشه و کنار کشور جاری باشد. رهایی ۱۳ هزار زندانی طالب از زندانهای دولت افغانستان ابزار دیگری است که دولت و ملت افغانستان باید علیه طالبان از آن استفاده کنند. دولت و ملت افغانستان باید دست به دست هم بدهند و نگذارند این زندانیها آزاد شوند مگر این که طالبان به آتشبس تن بدهند. نام جمهوری اسلامی افغانستان میتواند نقطهی وصل ملت و دولت در برابر طالبان باشد. به منظور این که طالبان تروریست خواب امارت اسلامی را از سر بیرون کنند، لازم و حیاتی است که دولت و ملت افغانستان با یک صدا جمهوری اسلامی افغانستان را خواستار شوند. خواست برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قبل از امضای توافقنامهی صلح همچنان میتواند طالبان را در موقعیت دفاعی قرار دهد زیرا طالبان و حامیان شان با دموکراسی و پروسههای دموکراتیک حساسیت دارند و هر اندازه به این حساسیت دامن زده شود، به همان میزان چانس دولت و ملت افغانستان در برابر طالبان در گفتوگوها بلند خواهد رفت. در نهایت، نیروهای امنیتی و دفاعی کشور از این که در ۱۸ سال گذشته علیه طالبان و سایر گروههای تروریستی سینه سپر کردند و از جان و مال مردم حفاظت نمودند، میبایست پاسداران صلح افغانستان معرفی شوند و جایگاه آنها کوچکترین صدمهی پس از برقراری صلح نبیند. حمایت و پشتیبانی از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، همچنان مورال شکست خوردهی جنگجویان طالب را بیشتر صدمه میزند. بنا بر این، مردم و دولت افغانستان، قبل از عملی شدن هرگونه پیمان صلح، باید با یک صدا از جامعهی جهانی و دولت امریکا تضمین بگیرند که نیروهای امنیتی و دفاعی کشور را تا یک دههی دیگر حمایت میکنند. در اخیر باید اذعان کنم، برآورده نشدن هرکدام این موارد میتواند نقطهی فشار بر طالبان باشد و در هر مرحلهی از گفتوگوهای صلح میشود از آنها کار گرفت.
نتیجه: امریکا و طالبان قرار است توافقنامهی ابتدایی صلح را که در برگیرندهی خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و تضمین طالبان از استفاده نشدن مناطق تحت کنترل شان علیه منافع امریکا میباشد، امضا خواهند کرد. با وجودی که این توافقنامه احتمالاً مورد تأیید وزارت دفاع و کنگرهی امریکا قرار نگیرد اما مهم است که نقش دولت و ملت افغانستان در مذاکرات بینالافغانی که در آیندهی نزدیک برگزار خواهد شد، بلند برده شود. برای این منظور نقطههای وصل ملت و دولت از قبیل: آتشبس، رهایی زندانیان طالبان در برابر اعلان آتشبس، پاسداری از نام جمهوری اسلامی افغانستان، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به منظور برانگیختن حساسیت طالبان و قرار دادن آنها در موقعیت دفاعی و در نهایت، حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور به منظور تضعیف مورال جنگجویان طالب و همچنان قدردانی از رشادت و رزمندهگی آنها، میبایست در برابر طالبان تقویت شوند.
یادداشت: دگروال ارکانحرب، عبدالرحمان رحمانی، معاون ریاست مرکز ملی توحید در دفتر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی افغانستان میباشد. نظریات مطرح شده در این مقاله، مربوط شخص رحمانی بوده و ربطی با دفتر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی افغانستان ندارند.