بعد از دیدار تازه امریکاییها با هیأت طالبان در دوحه، احمد مسعود پیام مفصل نشر کرده است که در آن موضع «جبهه مقاومت ملی» در ارتباط به تحولات اخیر بیان شده است. او در بخشی از پیاماش گفته است که «جبهه مقاومت ملی» به «قرائت معتدل از دین» باور دارد. آن طرف طالبان بهخصوص پس از دیدار اخیرشان با امریکاییها، چندین بار گفتهاند که در پی ساختن حکومت همهشمول هستند و صفوف خود را از افراد ناباب پاک میکنند. عمرانخان نیز از قدرتهای خارجی خواسته است که دولت طالبان را بهرسمیت بشناسند تا تندروان در کابل منزوی شوند. در سرزمینی که چهل سال میدانِ داغِ تندروی بوده است، چه اتفاقی افتاده که فرزند احمدشاهِ مسعود، سخنگوی طالبان و صدراعظم پاکستان سخن از اعتدال میزنند؟
جهاد و انقلابی که هنوز موج از پی موج ادامه داشته، با شعار خون و انتقام آغاز شده بود. فریاد «ز خون بنویس بر دیوار ظالم» سر زبانها بود و تصور میشد که تنها با خون و تفنگ میتوان از شرِ ظلم و استبداد نجات یافت. چهار دهه تپیدن در خون اما چیزهای تازهای را برای مردم افغانستان آموخته است و مدعیان قدرت نیز متوجه تغییر خواست تودهها شدهان. از این رو، تلاش میکنند هنگام جنگیدن نیز شعار اعتدال، همدیگرپذیری، عفو و حکومتِ همهشمول سر بدهند.
هنوز اعتدال در حد شعار است و طبیعی است که تا رسیدن به وضعیت معتدل راه درازی پیشرو داریم. اما همینکه طالبان تظاهر به اعتدال میکنند، یعنی پذیرفتهاند که تروریزم و تندروی عیب است. اینکه سخنگوی طالبان بهرغم وجود همه شواهد تکقومی، تکمذهبی، تکقشری بودن اداره آن گروه، بهتکرار ادعا میکند که حکومت کنونیشان همهشمول میباشد، یعنی پذیرفتهاند که تکروی و حذف دیگران عیب سیاسی است. فشارِ خارجیها نیست که طرفهای درگیر را به اینجا کشانده، بلکه افکارعامه افغانها و تجربه چهار دهه خود ماست.
احمد مسعود که کلاه پدرش را میپوشد و مثل او از «مقاومت» صحبت میکند، به دلیل همین اقتضای زمان و تغییر جامعه، بهجای پسوند اسلامی، صفت ملی را برای جبههاش انتخاب کرده است. از مبارزهاش با نامهایی چون اعتراض، ایستادهگی، حرکت و سعی یاد میکند، نه جهاد، جنگ و نثار خون اعتلای کلمهالله که در زمان پدرش رایج بود.
مسعود، سقوط کشور را به دامنِ افراطگرایی و تروریزم خونخوار حاصل توافقات پنهانی و خیانت ملی میداند و مدعی است که جبهه او نظامی را میخواهد که به اراده مردم و توسط روند قانونی روی کار آید. این نشانهی آغاز پیروزی اعتدال است، اما رسیدن به نظام مردمی و جامعهی بالیده در اعتدال به این آسانی نیست. سنتها و میراثهای گذشتهی جهاد و تندروی هنوز برای نسل کنونی سیاستمداران سودآور است. گروههای سیاسی تلاش دارند نسخههای «اعتدال» خود را عرضه کنند و جرئت انتقاد از گذشته یا بریدن از پدرانِ قدرتآور خود را ندارند.
طالبان حتا اگر زیر فشار افکار عامه افغانستان و اقتضای سیاسی منطقه و جهان وادار به پذیرش جمهوری و انتخابات شوند، همچنان تلاش خواهند ورزید که فرمان نظام را در دست داشته باشند و قهرمان نظام معتدل، ملاعمر و مولوی جلالالدین حقانی ثبت شوند. به همین دلیل، احمد مسعود در اعلامیه پر از شعار ملیگرایی، اعتدال و همپذیری، نقشِ هیچ افغانی را در مبارزه با افراطیت، تروریزم، تجاوز و اشغال به اندازه پدرش، احمدشاه مسعود و رهبرش، برهانالدین ربانی مهم نمیداند و تنها از آن دو نام میبرد. دیگران را نیز وغیره میخواند. او نوشته است: «جبهه مقاومت ملی با باور به قرائت معتدل از دین … برضد افراطیت، تروریزم، تجاوز و اشغال مبارزه کرده… که هزاران تن از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور، بهشمول قهرمان ملی کشور و استاد ربانی شهید، قربانیان این راه برحق بودهاند».
احمد مسعود در پایان از هموطنانش تقاضا کرده است تا برای نجات کشور از این مرحله دشوار، اتحاد و همبستهگیشان را حفظ کنند و خودش وعده سپرده است که تا زمان رسیدن به اهداف مشروع و برحق مردم، «از مبارزه و مقاومت» دست برنخواهد داشت. این تاکید بر اتحاد و همبستهگی قدم مهمی به پیش است. اما «اهداف مشروع» مبارزه و مقاومتی که احمد از آن یاد میکند، هنوز بهقدر کافی شفاف نیست. هنوز تمایل به انحصارگرایی و خودبرتربینی در پیامهای نرم مسعود آشکار است. او به درستی از مردم، نه همجبههگیهایش، برای ایستادهگی پرشکوهشان سپاسگزاری کرده که در شهرهای افغانستان و گوشه گوشهی جهان جریان داشته است، اما نه خودجوش و حاصلِ آگاهی مردم، بلکه «در پیِ فراخوان مقاومت» از سوی جبههی ایشان!
اگر افغانستان یکقدم دیگر پیشتر رفته بود و سیاستمداران به یقین میدانستند که مردم از تندروی و افراطیت رو گرداندهاند و جز به اعتدال و همهپذیری تن نمیدهند، آن وقت احمد مسعود شهامت بهخرج میداد و کلاه پدرش را کناری گذاشته، سر تعظیم به زنان و مردانی فرود میآورد که به اعتراف خودش در شهرهای مختلف افغانستان و در سراسر جهان علیه افراطگرایی ایستادهاند و جبههاش را پیروِ خواستهای این مردم میدانست، نه مردم را پیروِ فراخوانِ جبهه.
آن وقت، طالبان نیز جرئت نمیکردند که از اعتدال ابزار تبلیغاتی بسازند و در شرایطی که زنان از کار و تحصیل محروم شدهاند، مردم از گرسنگی وسایل خانهی خود را لیلام کردهاند، عکس و ویدیوی اخراج مردم از خانه و سرزمینشان در رسانهها پخش میشود و گروهگروه مردم از وطن میگریزند، طالبان نتوانند در برابر کامرهی رسانهها خدا را شکرگزاری کنند که همهی کارها در اعتدال و به خوبی جریان دارد.
تغییر اجتماعی راهِ میانبر ندارد، اما گذشت زمان بیاثر نیست. نشانههای مثبت دیده میشود. بهنظر میرسد افغانستان این سالها آخرین قله افراطیت را میپیماید و پس از این، از صلح و اعتدال بیشتر از جنگ و تندروی استقبال خواهد شد.