قطر در سال 2013 برای طالبان در خاک خود دفتر سیاسی ساخت. این دفتر با حمایت امریکا ساخته شد. هدف امریکا این بود تا آدرس واحد و مشخصی برای گفتوگو با طالبان ساخته شود. نهتنها امریکا، بل هر کشوری که تمایل به گفتوگو با طالبان میداشت، به آدرس قطر مراجعه میکرد. گفتوگو میان امریکا و طالبان در 12 اکتبر 2018 در دوحه آغاز شد. این گفتوگوها سرانجام در 29 فبروری 2020 منجر به امضای توافقنامه میان دو طرف شد که مهمترین نتیجه آن خروج امریکا از افغانستان بود. پس از امضای توافقنامه امریکا و طالبان، باب گفتوگوی روبهرو میان دولت پیشین و طالبان در سپتامبر 2020 باز شد که تا 15 آگست 2021 دوام داشت و نتیجهای در پی نداشت جز سقوط دولت پیشین. اولین تصویری که از حضور طالبان در ارگ ریاست جمهوری به بیرون درز کرد، به واسطه شبکه الجزیره قطر بود.
مقامهای قطری ادعا میکنند که به سود و زیان هیچیک از طرفهای گفتوگو قدم برنداشته، بل فقط کوشیدهاند از گفتوگوهای دو طرف میزبانی کنند و بهمثابه میانجی بیطرف مسوولیت خود را ادا کنند. پس از رویکارآمدن مجدد طالبان، نقش قطر بهمثابه میانجی هنوز محفوظ است. قطر، کشورهای غربی بهویژه امریکا را در روند تخلیه یاری رساند. همچنان مسوولیت حفاظت از منافع امریکا در افغانستان را برعهده دارد و از نشستهای بینالمللی برای رسیدهگی به بحران افغانستان هنوز میزبانی میکند. سفارت قطر در کابل باز است و مقامهای این کشور هرازگاهی به افغانستان میآیند و با مقامهای طالبان دیدار میکنند. در تازهترین مورد، محمد بن عبدالرحمان آلثانی، نخستوزیر و وزیر خارجه قطر به تاریخ 22 ثور سال جاری به قندهار سفر کرد و در آنجا با مقامها طالبان دیدار داشت. مقامهای قطری بارها ابراز داشتهاند که گرچه اعمال طالبان بسیار مایوسکننده است، اما تعامل با آنها ضروری است[1].
چیزی که سفر اخیر مقام قطری را به قندهار خبرساز ساخت، این بود که قطر گویا حامل پیام امریکا به طالبان باشد. همچنان پس از این سفر بود که ملا حسن آخوند، رییسالوزرای طالبان، از جایگاه خود عزل و مولوی عبدالکبیر که قبلاً بهحیث معاون سیاسی کار میکرد، به جای او گماشته شد. این جابهجایی چون بمبی در رسانهها منفجر شد و این گمانه را در ذهنها تقویت کرد که گویا مقام قطری در زمینه نقش داشته باشد.
با مرور این پیشگفته، پرسشی که ایجاد میشود این است که چرا قطر از طالبان میزبانی و حمایت میکند؟ به نظر میرسد که نکات ذیل بتواند خواننده را در دریافت پاسخ به این پرسش یاری رساند:
۱- قطر با جریانهای اسلامی دمساز است
در میان کشورهای عربی، رابطه قطر با جریانهای اسلامی خوب بوده است. در جهان عرب نه شاهان و نه جمهوریخواهان با جریانهای اسلامی میانه خوب داشتهاند. از جمهوریخواهان میتوان از جمال عبدالناصر نام گرفت که جریان اخوانالمسلمین را در مصر سرکوب کرد و از شاهان میتوان آلسعود در عربستان را نام برد که با جریانهای بیدارگری اعم از اسلامی و غیراسلامی سر ناسازگاری دارد. در این میان، قطر یک استثنا است. این کشور به جای سرکوب جریانهای اسلامی، کوشیده است تا از آنها دستگیری کند. قطر میزبان شخصیتهای مهمی بوده است که هر کدام از جریانهای اسلامی نمایندهگی میکردند: یوسف قرضاوی عضو جریان اخوان مصر، راشد غنوشی رهبر حزب النهضه تونس، خالد مشعل رییس دفتر سیاسی حماس فلسطین، عباس مدنی رهبر جبهه نجات اسلامی الجزایر و… همه سالهای متمادی در قطر به سر میبردند. نامبردهگان برای در امان ماندن از سرکوب حاکمان به قطر پناه برده بودند. گفته میشود که قطر به دنبال آن بود تا با استفاده از این شخصیتها نظام آموزشی خود را طوری تعدیل کند که مستقل از وهابیت آلسعود باشد.
همچنان قطر تنها کشوری در جهان عرب بود که از خیزشهای عربی در سال ۲۰۱۱ حمایت کرد؛ کاری که خشم همسایهگانش را برافروخت. گفته میشود هدف قطر این بود که این توفان بنیانکن به سمت خاک عربستان راه باز کند که نکرد. برای نمونه، حکومتی که پس از خیزشها در مصر به رهبری محمد مرسی، از اعضای اخوان روی کار آمد، مستقیم از سوی قطر حمایت میشد. قطر هفت میلیارد دالر بهگونه بلاعوض به حکومت مرسی کمک کرده بود[2]. پس از آنکه فتاح السیسی در مصر روی کار آمد، رابطه مصر با قطر به تیرهگی گرایید. در سال 2017 قطر به ظن حمایت از تروریسم و مداخله در امور داخلی سایر کشورها، از سوی مصر، عربستان، امارات و بحرین تحریم شد که اگر ترکیه و ایران به حمایت از قطر نمیشتافتند، دشوار بود بتواند از آن تنگنا جان سالم به در برد.
طالبان به رغم داشتن گرایشهای قومی، یک جریان اسلامی به شمار میآیند و احیای اسلام سیاسی برایشان دغدغه است. این گروه با جریانهای اسلامی که از سوی قطر حمایت میشوند، مشترکات فراوان دارد. قطر شاید فکر کند که حمایت از طالبان به پیمانه حمایت از سایر جریانهای اسلامی در جهان عرب برای همسایههایش حساسیتزا و مخاطرهبرانگیز نباشد.
2- قطر میخواهد بهمثابه میانجی شناخته شود
یکی از رازهای موفقیت قطر، اتخاذ دیپلماسی میانجیگری است. تا ایندم که دیده میشود، در این راستا خوب عمل کرده است. هر باری که قطر میزبانی از گروههای متخاصم را برعهده گرفته، نتیجه به دنبال داشته است. موفقیت قطر در این زمینه سبب شده است که دیگر کشورها آن را کوچک نینگارند. قطر کوشیده است تا خود را بهمثابه میانجی موفق، صادق، بیطرف و صلحطلب در جهان معرفی کند. برای همین است که بسیاری از کشورها و سازمانها برای فصل منازعات به این کشور مراجعه میکنند. قویترین نمونه میانجیگری قطر را در فصل خصومت میان امریکا و طالبان میتوان دید که به امضای توافقنامه 29 فبروری 2020 میان دو طرف منجر شد. همچنان قطر مدت طولانی است که میان امریکا و ایران در آمدورفت است. میانجیگری میان امریکا و ایران، امری ساده نیست. امریکا قدرت برتر جهان است و ایران هم قدرت برتر منطقه. میانجیگری میان این دو قدرت برای قطر امتیاز و اعتبار در سطح بینالمللی میآفریند.
مقامهای قطری با آمدوشد در افغانستان میخواهند ریسمان هدایت طالبان از چنگشان در نرود تا اگر نظم سیاسی جدیدی در آینده شکل گیرد، نقش تعیینکنندهای داشته باشند، آنگونه که در امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان داشتند. تلاشهای منطقهای و جهانی قطر هم معطوف به این است تا اگر قرار است با برگزاری نشست بینالمللی به بحران افغانستان نقطه پایان گذاشته شود، این کشور بایستی میزبان آن باشد. دنیا از قطر انتظارات زیادی دارد. دنیا فکر میکند از آنجایی که قطر سالهای طولانی میزبان گروه طالبان بوده و با جریانهای اسلامی میانه خوب دارد، شاید بتواند بر رفتار طالبان تعدیل ایجاد کند و این گروه را به سمت ایجاد حکومت فراگیر ترغیب نماید. به نظر میرسد که قطر اندیشه میزبانی از طالبان و نیروهای مخالف این گروه را نیز در سر داشته باشد که این البته رضایت همهجانبه قدرتهای بزرگ منطقه و غرب را میطلبد. پیدا است که قطر اگر در زمینههای فوق موفق عمل کند، اعتبار بیشتری در منطقه و دنیا کسب خواهد کرد.
3- قطر با امارات و عربستان رقابت دارد
قطر با این دو همسایه خود بیشترینه در تنش است. عربستان و امارات از حامیان طالبان در گذشته به شمار میروند. البته امارات هنوز هم رابطه روشن و آشکار با طالبان دارد، ولی عربستان نه. قطر برای آنکه عربستان و امارات، طالبان را چون گذشته در کنترل نگیرند، وارد بازی شده و هر دو را هم به عقب رانده است. سیاست خارجی قطر تا قبل از دهه 1990 شدیداً متاثر از عربستان بود. عربستان انتظار داشت که قطر در محیط بینالمللی بایستی ملاحظات و نگرانیهای این کشور را در نظر داشته باشد؛ ولی از دهه 1990 بدینسو به سمت استقلال در سیاست خارجیاش رفته و خلاف مرام و مراد عربستان رکاب زده است. قطر هراس داشت که مبادا چون کویت که از سوی عراق بلعیده شد، از سوی عربستان بلعیده شود. از این رو، در جهان غرب با امریکا و در منطقه با ایران و ترکیه که رقیبان عربستان و امارات به شمار میروند، رابطه قایم کرد.
وقتی به رقابت قطر با عربستان و امارات بر سر طالبان نگاه افکنید، درمییابید که تاریخ بهگونه معکوس تکرار شده است. در سال ۱۹۹۶ طالبان با حمایت عربستان و امارات به قدرت رسیدند و در سال ۲۰۲۱ با میزبانی و حمایت قطر. گفته میشود که طالبان نسبت به عربستان و امارات، به میزبانی قطر از گفتوگوهای صلح بیشتر رضایت میدادند؛ چون فکر میکردند که قطر دوستدار جریانهای اسلامی است و عربستان و امارات نه.