دولت ایران در فاصله بیستساله بین دو دور حاکمیت طالبان، رابطه چندگانه، پیدا و پنهانش را با طرفهای سیاسی، دولت افغانستان و گروه طالبان مدیریت کرد، طوری که با گذشت زمان پله روابطش با گروه طالبان سنگینتر شد و از ارسال پنهانی سلاح، دادن پایگاهها و پناهگاه به جنگجویان تا پذیرایی از رهبر و هیاتهای رسمی آن گروه پیش رفت. از زمان برگشت طالبان به قدرت تا امروز، جمهوری اسلامی ایران آشکارا کنار طالبان ایستاده است و گاهی متحدان سابقش را با کلمات توهینآمیز یاد میکند و شورشیان مورد حمایت امریکا میخواند. البته اکنون نیز تلاش دارد روابطی با مخالفان طالب داشته باشد، از همین رو شاید نماینده خاص رییس جمهور ایران در امور افغانستان، آقای کاظمی قمی، در ماه اسد امسال وقتی گفت امریکا با سازماندهی جبهه مقاومت در افغانستان در پی ایجاد آشوبهای داخلی است، بعد از چند روز سخنش را پس گرفت و برای آن توجیه تراشید.
حمایت دولت ایران از طالبان آشکار است و افراد و نهادهای وابستهاش در افغانستان نیز طی سخنرانیها، مقالات و اظهارنظرهایشان موضع آن دولت را توجیه و تفسیر میکنند. آقای سیدعیسا حسینی مزاری، رییس مرکز فرهنگی اجتماعی تبیان که به روابط خاص با جمهوری اسلامی ایران مشهور است و آن را پنهان نیز نمیکند، یکی از مفسران مشهور موضع جدید دولت ایران در افغانستان است. او در تازهترین موضعگیریاش بعد از حمله انتحاری طالبان در مرکز آموزشی کاج، خشم تعدادی از مخالفان طالب و خانوادههای شهدا و بازماندهگان آن حمله انتحاری را برانگیخته است. آقای عیسا مزاری که ظواهرش را نیز با معیارهای جمهوری اسلامی ایران میآراید و بیشتر مواقع هنگام سخنرانی پشت سرش، عکسهای رهبران جمهوری اسلامی ایران را میگذارد، در توییتی، طالبان را حکومت افغانستان گفته و کسانی را که طالبان را در فاجعه کاج مقصر میدانند، مریض خوانده است. او در توییتش مرکز آموزشی کاج را مقصر دانسته و مدعی شده است که اگر کاج بیش از یک نفر محافظ میداشت، «قطعاً چنین فاجعهای با این هولناکی و وسعت اتفاق نمیافتاد.»
چرا جمهوری اسلامی طوری کنار طالبان ایستاده است که مبلغان و وابستهگان افغانش چنین موضع میگیرند و به جای مسوول دانستن امارت طالبان، مردم را متهم به سهلانگاری در تامین امنیت خود میکنند؟ جواب این سوال را خود آقای عیسا مزاری در متنی داده است که مدتی قبل در وبسایت مرکز تبیان نشر شده بود. او در مقدمه آن نوشتهاش اعتراف کرده است که مرکز تبیان «در طول پنج سال حکومت اول طالبان، موضع سرسختی علیه آن داشت… اما [در دور تازه] مسوولان و دستاندرکاران مرکز تبیان با تحلیل منطقی اوضاع و درک درست شرایط حاکم، رویکرد تعامل با حاکمیت را اختیار کرد و… حتا خواهان به رسمیت شناختن امارت اسلامی از سوی کشورهای منطقه و جهان شد.»
عیسا مزاری کسانی را که در تقابل با «امارت اسلامی» قرار گرفتهاند، «جاهل» خوانده و از آنان خواسته است که روش مرکز تبیان و در واقع موضع جمهوری اسلامی ایران را در برابر طالبان پیش بگیرند. او، پنج دلیل عمده را برای این موضعگیری در نوشته طولانیاش ارایه کرده است که اینجا خلاصه آن را مرور میکنیم:
اول) حضور در بین مردم و کار برای آنها
عیسا مزاری نوشته است که نهادش، مرکز تبیان، برای ادامه مبارزه نیازمند حضور بین مردم است، لذا برای بسته نشدن محیط به روی فعالان آن مرکز که زمانی خود را حزب نیز میخواند، راه تعامل با طالبان را پیش گرفته است. او نوشته است که در تحول پارسال و پس از آن حتا یک ساعت دفاتر خود را در افغانستان نبست، بلکه فعالیتهایش را افزایش داد، از جمله دفتری تازه در قندهار باز کرد. خبرگزاری آوا، زیرمجموعه مرکز تبیان، به گفته عیسا مزاری پیش از آن در کابل، هرات و مزار شریف دفتر داشت و اکنون در دایکندی، بامیان، غور، غزنی، هلمند، فاریاب، سرپل، جوزجان، بدخشان و برخی ولایات دیگر نیز نماینده دارد.
این اعتماد به طالبان و نبستن حتا یک ساعت دفترش، حاصل روابط خاص ایران و طالبان است. پس از طالبان، با آنکه نهادهای دیگر دچار کمبود منابع شدهاند، مرکز تبیان فعالیت خود را به برکت حمایت ایران توسعه داده است.
ایران در غرب افغانستان برخی قوماندانان مشهور طالبان، از جمله ملا عبدالقیوم ذاکر و ابراهیم صدر را سالها حمایت کرده بود و انتظار داشت که در دولت طالبان، برخی قوماندانهای مورد حمایتش به پستهای مهم دست یابند، اما چنین نشد. با این حال، طالبان امتیازات محدودتری به ایران قایل شد، از جمله باز کردن دریچههای بندهای آب در غرب افغانستان و دادن آزادی فعالیت به نهادهای مورد حمایت ایران، از جمله مرکز تبیان.
دوم) تعامل با «امارت اسلامی» و اشتراک مواضع
عیسا مزاری، امارت طالبان را «حاکمیت روایت اسلامی» میخواند و مینویسد که در زمان جمهوریت «مظاهر ضد اسلامی و مذهبی حال هر انسان مومن و متدین را میگرفت»، اما بعد از طالبان هرجا بروید، در شهرها و روستاها «مظاهر اسلامی بهوضوح و پررنگ دیده میشود.»
جمهوری اسلامی ایران از آنچه در افغانستان پیش از طالبان در عرصه آزادیهای مدنی و سیاسی جریان داشت، ناراضی بود و آن را الگوی بد برای منطقه و ایران میدانست. از جمله عدم سختگیری در مسایل حجاب، آزادی رسانهها، نبود سانسور و آزادی نسبی احزاب برای جمهوری اسلامی که مسیر خلاف آن را میپیمود، خوشآیند نبود. آقای عیسا مزاری، ترجمان روایت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، وقتی از مظاهر آزاردهنده و غیراسلامی سخن میگوید، هدفش همانها است. دولت ایران، برگشت طالبان به قدرت را از نظر ایدیولوژیک برگشت به حالت نورمال تعریف کرد و در داخل ایران نیز اجرای محدودیتهای فرهنگی و سیاسی را شدت بخشید. سختگیریها در برابر زنان و آزادیهای مدنی در ایران، از پارسال به اینسو فریاد مخالفان را در ایران بالا کرده و بهتدریج به رویارویی تمامعیاری بدل شده است که اکنون شاهد آن هستیم.
عیسا مزاری عناصر مشترک در مواضع طالبان و مرکز تبیان (و در واقع ایران) را ضدیت با امریکا، مبارزه قاطع با داعش، سازشناپذیری با سلفیت و تقابل جدی طالبان با وهابیت میخواند. او زیر عنوان مبارزه با فساد، به تفصیل توضیح میدهد که با طالبان از نظر فرهنگی چگونه همسو هستند. او نوشته است که در دوران جمهوریت چنان فساد اخلاقی به اوج رسیده بود که «فضای نفس کشیدن سالم را از مردم متدین» گرفته شده بود. تعریف آقای عیسا مزاری و حامیان ایرانیاش از اخلاق طوری است که آزادیهای مدنی چون نشستن دختر و پسر کنارهم یا آشکار شدن موی زنان از زیر چادر، خنده بلند در جمع و نبوسیدن دست ملا، بسیار زشتتر از تجاوز بر کودکان و دختران است. حضور کودکان در صفوف طالبان و بدرفتاری جنسی با آنان را عیسا مزاری یاد نمیکند، اما هم ملا عمر و هم ملا هبتالله در فرمانهای خود از آن یاد کرده و از طالبان خواستهاند که پسران زیر سن را در جبهات با خود نگه ندارند. عیسا مزاری از «تصاحب» غنیمتوار زنان از سوی قوماندانهای طالب یاد نکرده، ولی همه شاهدیم که یک ولسوال طالب در تخار در یک هفته دو بار «ازدواج» کرد و سعید خوستی، سخنگوی وزیر داخله طالبان، خانم الاهه را به جبر «نکاح» کرده و ماهها شکنجه نمود. این مفاسد اخلاقی چنان گسترده بود که در فرمان ملا هبتالله نیز انعکاس یافت و او از قوماندانها و ملاهای طالب خواست که از ازدواجهای متعدد دوری جویند.
مبارزه با فساد اداری و فرهنگی را نیز بخشی از دلیل همسویی طالبان و مرکز تبیان میخواند. او از سریالها و برنامههای تلویزیونی یاد میکند که در دوران جمهوریت در افغانستان مثل تمام نقاط دیگر جهان که از شر بنیادگرایی رها هستند، نشر میشد. طالبان و جمهوری اسلامی ایران در کار سانسور همسویند و مقامهای رهبری دولت ایران از حضور ادارهای که شباهتهای بسیار در برخوردهای فرهنگی با اداره خود آنان دارد، خرسندند. عیسا مزاری «مبارزه» طالبان با «بدحجابی» را زیر یک عنوان جداگانه توضیح داده و از آن استقبال کرده است.
دلیل سوم) نفی جنگ و تاکید بر صلح
عیسا مزاری ادعا کرده است که حاکمیت طالبان فرصت خوبی را برای «مبارزه فرهنگی» و توقف جنگ مهیا کرده است. از نظر او، اکنون که دموکراسیخواهان، فعالان مدنی و آنانی که تنوع و آزادیهای اجتماعی را تبلیغ میکنند، از میدان کشیده و حذف شدهاند، محیط برای نیروهای محافظهکار هموار شده است تا کشور را به سمت ایدهآلی که طالبان افغانستان و ولایت فقیه ایران میخواهند، بکشانند.
دلیل چهارم) عدم امکان وقوع جنگ در افغانستان
مرکز تبیان به نمایندهگی ایران به این باور است که نیروهای مخالف طالبان قادر به خلق چالش جدی در برابر طالبان نیستند و اگر جنگی هم راه بیندازند، گسترده و مداوم نخواهد بود. ایران با آنکه روابطش را با مخالفان طالبان قطع نکرده، اما تمایلی به حمایت از آنها ندارد. احتمال دارد تناسب کنونی قوا به سود طالبان، یکی از دلایل این تمایل ایران باشد؛ اما دلیل اصلی آن دموکراسیخواهی مخالفان طالب است. متحدان سنتی ایران در میان مجاهدین سابق دیگر آن نیروهای دوران جهاد نیستند و بین نسل کنونی (فرزندان احزاب جهادی) و پدرانشان فاصله قابل توجه خلق شده است. تمام رهبران پرنفوذ جهادی که دیدگاه سیاسی و فرهنگی نزدیک به طالبان داشتند، دیگر در عرصه نیستند و بیشترشان چشم از جهان فرو بسته یا از اثرگذاری سابق محروم شدهاند. نسل کنونی آنان در بیست سال گذشته از نظر فکری راه درازی را پیمودهاند و اکنون در برابر طالبان از انتخابات، دموکراسی، حقوق زن و آزادیهای مدنی دفاع میکنند. این چیزها برای جمهوری اسلامی ایران که حکومت تکحزبی و تیوکراتیک را ترجیح میدهد، پذیرفتنی نیست.
عیسا مزاری عدم حمایت کشورهای دیگر از مخالفان طالب را نیز یکی از دلایل همکاری آن مرکز با طالبان میداند. او که مقاله توجیهی و تبلیغیاش را چندی قبل نوشته است، وقوع جنگ در افغانستان را «مقرون به صفر و یا حداقل بسیار ضعیف» میداند؛ اما تحولات روزهای اخیر نشان داد که نه ثبات جمهوری اسلامی ایران تضمین است و نه اداره طالبان برای مدت طولانی بیحریف خواهد ماند. در روزهای اخیر، تحرکات نظامی در نورستان و بدخشان نیز گزارش شده و دیروز جبهه مقاومت ادعا کرد که اداره یک ولسوالی را در بدخشان از دست طالبان بیرون کشیده است.
دلیل پنجم) نبود بدیل
در این بخش عیسا مزاری موضع ایران را در برابر مخالفان طالب، بهخصوص جبهه مقاومت، به تفصیل توضیح داده و دوری آنان را از «معنویت و مجاهدت» که همان بنیادگرایی است، دلیل اصلی عدم همکاری مرکز تبیان با آنان دانسته است.