بیشتر از پنج سال میگذرد از آن زمانی که به یکباره طوفانی از نوشتهها و حرفها و کتابها و مجلات ادبی در هرات فوران زدند. شمار زیادی جلسات و محافل ادبی هر ماه برگذار میشدند. چهرههای تازه که رژیم طالبان باعث فراری شدن آنان شده بود دوباره از مهاجرت بازگشته و به ارایه آثار و نظراتشان پیرامون ادبیات پرداختند. آفرینشگران داخل نیز گرد و غبار آثار خلق شده در زمان طالبان که در پستوها مخفی شده بودند را پاک کرده و اقدام به نشر آثارشان نمودند. آثاری که در روزهای و شبهای دشوار و دیجور خلق شده بودند بدون هیچ امیدی به آینده. تلاشهای نفسگیر بیشتر توسط جوانان برای جبران عقبماندگی 6 سال حاکمیت طالبان آغاز شد، تلاش برای فهمیدن بیشتر، خلق آثاری تازهتر و ساختن اجتماعات بیشتر برای بحث در مورد ادبیات.
بهزودی شماری از آثار به نشر رسیدند و جلسات منظم هفتهوار خوانش شعر و نقد بهراه انداخته شد. مقدار زیادی چهرهی انجمنهای سنتی ادبیات هم پس از حاکمیت طالبان عوض شد. این انجمنها فراخور شرایط و مطابق با استراتژی خود در زمان طالبان تمام هم و غمشان نوعی پاسداشت و نگهداری داشتهها بود و هرگز نتوانستند قدمی فراتر بگذارند، هرچند گهگداری با اصحاب رژیم همراهی نیز کردند و جلسات و نشستهای فرمایشی برگذار کردند. اما همهی این شور و نشاط و تلاش سالهای آغازین پس از سقوط امارت طالبان در هرات بعد از 3 سال کاملا فرو نشست و رکودی عجیب فضای ادبیات هرات را فرا گرفت. حالا از آن زمان حدود 5 سال میگذرد. 5 سالی که با سکوتی عجیب همراه بود و فقط گهگداری کارهایی برای خالی نبودن عریضه توسط بعضی انجمنها صورت گرفت. اما با توجه به کل جریان ادبیات افغانی طی این 5 سال، هرات تقریبا در سکوت کامل بهسر میبرد. جالب این که تاهنوز نیز بررسی دقیق و درستی برای تشریح علل این سکوت صورت نگرفته است. در گپ و گفت با اصحاب ادبیات هرات فقط مسایلی همچون فقدان امکانات مالی برای نشر، عدم حمایت دولتی و غیردولتی از آفرینشگران در زمینه ادبیات، فقدان منابع تحقیق در مورد تحولات جدید ادبی و… را میشنویم. دلایلی که به خوبی این سکوت را تشریح نمیکند. عدهای از ادیبان هرات معتقدند مجموعه آثاری که حداقل در زمینهی شعر در سایر نقاط افغانستان در عرصه ادبیات دری، که حامی شگردهای تازه بودهاند، طی این 5 سال ارایه شدهاند، برگرفته از تجزبیات همان سالهای آغازین بعد از طالبان شعرای جوان این خطه میباشد. اما این نظر نیز پاسخ درستی به این سوال ارایه نمیکند که چرا این همه مدت عرصهی ادبیات هرات در سکوت بسر برد؟
اما گویا سال گذشته برای ادیبان هرات سال متفاوتی بوده است. نگاهی به کتب چاپ شده طی یک سال گذشته نوید از تلاشهای تازه برای عبور از رکود ادبی را میدهد. همچنین تنوع ژانری این کتابها نیز بیانگر این مساله است که دارد این رکود پایان مییابد. در این ماهها به اضافهی جلسات منظم انجمن ادبی هرات، شماری دیگر جلسات مشابه نیز راهاندازی شده است و خصوصا جوانانی تازهنفس به فعالیت در عرصهی ادبیات پرداختهاند و میرود که کمکم هرات بار دیگر به آن سالهای پرحرف و حدیث بعد از طالبان برگردد. هرچند تا هنوز نیز امکانات نشر آثار نویسندگان و شاعران در این ولایت همچنان محدود است. باوجود این که بیشتر از پانزده مطبعه در این ولایت فعالاند، اما همچنان هیچ ناشری وجود ندارد تا هزینهی چاپ و نشر آثار این نویسندگان و شاعران را بپردازد. با هرنویسنده و شاعری که صحبت میکنی میگوید یکی دو کتاب آمادهی چاپ دارد ولی کسی نیست هزینهی چاپ و نشر را بپردازد.
کمکم در این ماه گه گداری میتوان کتابهای نویسندگان و شاعران هراتی را در پشت ویترین دوکانهای کتابفروشی دید. چیزی که در طی این 5 سال به ندرت دیده میشد. در گوشه و کنار نیز گاهی جلساتی برای معرفی و نقد کتابهای جدید آفرینشگران برگذار میگردد.
هرات که دارای قدیمیترین انجمن ادبی در سطح کشور است، تا به حال هرگز شاهد رقابت گروههای ادبی با سلیقههای متفاوت نبوده است. اما تلاشهایی که پس از سقوط رژیم طالبان توسط شماری اندک از جوانان اهل ادبیات در این ولایت آغاز گردیده بود، حالا کمکم به ثمر نشسته و شاهد ایجاد گروههای ادبیای در این شهر هستیم که مبنای آن برایجاد تفاوت با سایر حلقات و گروهها استوار شده است. گاه میتوان در جلسات این گروهها که هنوز به خوبی شکل و قالب خود را پیدا نکردهاند، شاهد جدلهای جدی پیرامون مسایل و تیوریهای ادبی بود. به این ترتیب کمکم شرایطی مهیا میشود تا مرجعیت صرف از انجمنهای سنتی و دانشگاه گرفته شود و سایر هنجارها و سلیقههای ادبی نیز در فضا حضور یافته و این فضای تکبعدی را وادار به انعطاف نمایند.
هرچند همچنان به نظر ميرسد كه فضا براي ارايه تفكرات تازه ادبي چندان مناسب نيست. تا هنوز تفكر حاكم در مجامع ادبي هنجارهاي ادبيات كلاسيك است و دانشگاه نيز به عنوان نهاد رسمي و جايگاه پرورش متخصصين نيز همچنان در قبضهی سليقهای است كه گمان ميكند بعد از بيدل دهلوي هيچ تحولي در عرصه شعر فارسي بهوجود نيامده است. با اين اوصاف كار براي نسل جديد و تازهنفس به مراتب دشوارتر ميشود.
نكتهی جالب ديگر اين است كه طي چند دهه گذشته در هرات كمتر به داستاننويسي توجه صورت گرفته بود. اما طي يك سال گذشته چندين مجموعهی داستان خصوصا از نويسندگان زن اين ولايت به نشر رسيده است كه نويد بروز نسلي تازه از داستاننويسان را ميدهد.
اما با همهی اين اوصاف ميرود تا هرات كه در همارهی تاريخ در عرصهی ادب پيشتاز بوده است، جايگاه اصلي خودرا در ادبيات افغانستان دوباره به دست بياورد.