گزارش اخیر سازمان ملل نشان میدهد که افغانها در یکسال گذشته، حدود چهار میلیارد دالر رشوه پرداختهاند. این گزارش برای بسیاریها تعجببرانگیز بود؛ زیرا در کشوری تا این حد فقیر، چطور میتواند پولی به این درشتی در قالب رشوه ردوبدل شود؟
این گزارش نشان میدهد که افغانها تقریبا برای بهدست آوردن تمامی خدمات دولتی، رشوه میپردازند؛ چون بدون دادن رشوه، بسیاری از کارها و مشکلات مردم توسط ماموران دولت حل نمیگردد.
این فساد گسترده البته برای رییسجمهور کشور با وجود ابراز نگرانیهای ظاهری، زیاد دغدغهبرانگیز نیست و لازم نمیبیند که اقدامات مناسب با آن را در نظر بگیرد. البته یکی از دلایل، واضح آن این است که باید پای مقامات ارشد و وابستگان آنها را در گردش این چهار میلیارد دالر پول ردیابی کرد. دور نمیرویم، حکومت هنوز قادر نشده است که قضیه کابلبانک را حلوفصل کند و اگر مسوولان سابق این بانک تحت نظارتاند، اما سهامداران ارشد سابق آن بهدلیل وابستگی به رییسجمهور و سایرین از تعقیب معاف بوده و حتا برخی از آنها خواب فعالیتهای سیاسی را نیز میبینند. کسانیکه بزرگترین سواستفاده و ورشکستگی بانکی در افغانستان را بهوجود آوردهاند، اکنون بهدلیل فضای معافیت از مجازات، جراتمندانه خواب رییسجمهور شدن و تاثیرگذاری در فضای سیاسی افغانستان را میبینند.
از سوی دیگر فرهنگ حیفومیل مالی نیز در حکومت وجود دارد که در کلیت به فرهنگ فساد اداری در افغانستان و سواستفاده از موقعیت قوت میبخشد. بدون شک افغانستان با این اقتصاد وابسته و ضعیف خود نیاز دارد که حکومت منابع موجود مالی و انسانی را بهصورت بایسته مصرف کند. اما بهنظر میآید اگر چنین چیزی برای مامورین پایینرتبه قابل اجرا باشد، مقامات ارشد از جمله رییسجمهور خود را موظف به این نمیداند.
گزارشهای مطبوعاتی حاکی از این است که سفر اخیر رییسجمهور به لندن همراه با مخارج گزافی همراه بوده است. روزنامهی بریتانیایی دیلی میل، در گزارشی مینویسد که آقای کرزی در یکی از فرامین اخیر خود وزیران و کارمندان دولتی را موظف به صرفهجویی و جلوگیری از رفتن به سفرهای بیمورد به خارج از افغانستان کرده است که در اصول حرفی منطقی است. اما رییسجمهور در سفر اخیر خود به لندن با خیل از همراهان دولتی خود، این فرامین صرفهجویی را نقض کرد.
آقای کرزی و همراهانش در یکی از هوتلهای خیلی گرانقیمت لندن اقامت گزیدند که قیمت یک شب آن بین ۵صد تا هشتهزار دالر است. معمولا رییسجمهور افغانستان در سفرهای خود در «سوویت رییسجمهور»، هوتلها اقامت میگزیند که از جمله گرانقیمتترین اتاقها بهحساب میآید. آقای کرزی این بار نیز بهجای هوتلهای به صرفه، هوتل گرانقیمت «Claridge» را برگزید که به شیک بودن و سلطنتی بودن مشهور است.
به گزارش روزنامهی دیلی میل، در حالیکه آقای کرزی و همرانش در لندن بهمنظور ملاقات سهجانبه با نخستوزیر بریتانیا و رییسجمهور پاکستان بهسر میبردند، تنها یکشب در آنجا بودند، اما قیمت اقامت رییسجمهور با ۳۹ تن از همراهانش به دهها هزار پوند انگلیسی رسید.
آقای کرزی در فرمان اخیر خود به بخشها و ریاستهای گوناگون دولت دستور داده است که از خریداری اشیای لوکس خارجی پرهیز کرده و حتا گفته که در مورد استفاده از قرطاسیه و پاکتهای پوست نیز، صرفهجویی کنند. اما بهگفته روزنامه با وجود صدور این فرمان، خود یکی از گرانقیمتترین هوتلهای لندن را برای اقامت بر میگزیند؛ جاییکه در یخچال کوچک اتاق، یک پاکت کوچک جلغوزه پاکستانی بیشتر از ۱۰ دالر است.
مهمانان این هوتل گرانقیمت، معمولا اشخاص سرشناس خانواده شاهی و ستارههای سرشناسیاند که تخم همراه با کمی خاویار صبحانه را به قیمت نزدیک به ۱۰۰ دالر صرف میکنند و شام را به قیمت بیشتر از ۱۵۰ دالر. روزنامهی مذکور مینگارد که با توجه به وابستگی اقتصادی افغانستان به کمکهای بینالمللی چنین مخارجی از سوی رییسجمهور افغانستان از انظار مردم در خارج و داخل دور مانده نمیتواند.
بدون شک با توجه به فرهنگ فساد و حیفومیلی که در میان مقامات حکومتی رایج است، باید رییسجمهور بیشتر در بارهی رفتارهای این چنینی خود به مردم توضیح بدهد. مردم همیشه از رهبری سیاسی کشور خود توقع دارند که با توجه به وضعیت فرهنگی و اقتصادی و سیاسی موجود کشور رفتار کرده و الگوهای رفتاری آن مطابق با خواستههای مردم باشد. کشوری مانند افغانستان به رهبر سیاسیای نیاز دارد که میان زندگی خود و مقامات ارشد حکومتش با اکثریت مردم تفاوتی وجود نداشته باشد تا عموم تصور ننمایند دولت توسط مشتی از نخبگانی اداره میشود که آگاهیای از زندگی مردم ندارند.
نباید از یاد برد که در حافظه تاریخی مردم افغانستان، برداشت از حکمروایان چیزی جز این نیست. گروهی از قدرتمندانی که از موقعیت و منابع عمومی سواستفاده کرده و در حالیکه فقر و عقب ماندگی کمر مردم را شکستانده است- آنان زندگی شاهانه و رویایی خود را بر خرابههای کشور بنا میکنند.
آقای کرزی همواره کوشیده است که از خود تصویر یک زعیم ملی را به نمایش بگذارد، اما ثروتی که اطرافیان و متحدان سیاسی او در چند سال گذشته اندوختهاند، بهشدت این تصویر را نه تنها مخدوش و مضحک ساخته است، بلکه موجب سلب مشروعیت از طبقه حاکمه و نخبگان سیاسی و اقتصادی در کابل نیز شده است. تنها به ثروتهای یکشبه برادر رییسجمهور که از یک سرمایهدار خردهپا و عادی در امریکا به یکی از سرمایهدارترین افغانها تبدیل گردیده است، نگاهی انداخته شود، بهخوبی درک میگردد که چگونه رییسجمهور نتوانسته جلو یکشبه ثروتمندشدن مقامات و وابستگان خود را بگیرد.
سوال مردم این است که چگونه مقامات ارشد توانستهاند در ظرف چند سال محدود از سطح پایین اقتصادی به مرحلهای برسند که پولهایشان در بانکهای دبی و اروپا انباشته گردد و بخشی سرمایههای کلان خود را در بخش املاک و تجارت و لوژستیک سرمایهگذاری کنند؟
وقتی ما صحبت از گردش ۴ میلیارد دالر پول در قالب رشوه میکنیم، باید نگاههای ما متوجه این رشد یکشبه و جادویی مقامات دولتی و وابستگان قدرتمندان باشد.