گروهی از هنرمندان عرصه سینمای افغانستان، عصر روز جمعه، 12 عقرب، در استکهلم جمع آمدند، تا چهارمین جشنواره سینمایی افغانستان را در این شهر برگزار کنند.
همایون مروت مهماندار بود و دیانا ثاقب و همایون پاییز از کابل، همایون کریمپور از پاریس، همایون هژبر شینواری از پراگ و حسین دانش از گوتنبورگ سویدن، جمع شده بودند تا جشنواره را سروسامان بدهند.
در کنار هنرمندان عرصه سینما، داوود سرخوش از اتریش و اسد بدیع از سویس نیز مهمانان جشنواره بودند، تا با پارچههای ناب و روحپرور موسیقی، جشنواره را زیب و زینت بخشند.
طی چهار سال گذشته، همیشه شبهای پیش از جشنواره استکهلم، پر از بحثهای تازه در باره هنر و ادبیات بوده است. امسال نیز صحبت در باره سینما، موسیقی و شعر با چاشنیهای طنز و فکاهی شب پیش از شروع رسمی جشنواره را با خوشمزگی به صبح رساند.
صبح زود شنبه، 13 عقرب، داوود سرخوش بعد از سُر کردن صدای دمبوره، زنگ جشنواره را به گوشها نواخت.
در حاشیه جشنواره، نمایشگاه کوچکی از کتابهای سویدنی، سیدیهایی از آوازخوانان افغانستان و بروشورهای برنامه، روی میزی در ابتدای دهلیز بزرگ سالونهای سینما چشمها را شست.
چند قدم پیشتر، دیوار سمت راست نمایشگاه را عکسها آذین بسته بود؛ عکسهایی از کودکان، زنان، طبیعت و مردم افغانستان و اندکی هم تبلیغات از فعالیتهای کمیته سویدن برای افغانستان و پوسترهایی از حامیان جشنواره.
با نزدیکشدن زمان نمایش فلمها، حضور تماشاچیان نیز پررنگتر میشد. بیشتر نوجوانان و جوانان برای دیدن فلمها آمده بودند. گلگل خانمها به چشم میخوردند و ساعت یک، برنامه نمایش فلمها با اجرای همایون مروت شروع شد.
فتاح غفوری به ارایه پیام کلوب قلم افغانها که به همت این کلوب جشنواره استکهلم راهاندازی میشود، پرداخت و آنگاه داوود سرخوش، آوازخوان خوشنام و خوشصدا با نواختن قطعههایی از دمبوره، تفاوت سبکهای نوازندگی دمبوره در مناطق مختلف افغانستان، از ارزگان تا بدخشان را به نمایش گذاشت.
برنامه، با اندکی تغییرات، طبق طرح قبلی پیش رفت و جشنواره با فلم «اختر مسخره» به کارگردانی انجنیر لطیف شروع شد. این فلم براساس داستانی از رهنورد زریاب ساخته شده است.
«بد مرغه»(بدبخت) یگانه فلم پشتو به کارگردانی عبدالوکیل وقار، دومین فلم جشنواره بود.
بدمرغه، از زن بدبختی روایت میکند که قربانی سنتها شده و در عوض خون ریخته شده توسط برادرش به «بد» داده شده است. او به ازدواج مردی زندار و بزرگسال درمیآید و سرانجام خودکشی میکند.
روز اول جشنواره بعد از نمایش این فلمها به پایان رسید.
قرار بود در روز اول، صدیق برمک در باره سینمای افغانستان سخن بگوید و لسه بنگتسون یکی از کارگردانان مستند سویدنی «یکجا با مردم افغانستان» در باره مستندش توضیح بدهد، اما این دو کارگردان بهخاطر مشکلهایی که داشتند، نتوانستند در جشنواره حضور پیدا کنند.
شام روز اول دوباره صحبتها، نقدها، نظرها، طنز و موسیقی و شبزندهداری به شیوهی دیگر، شب را به سپیده گره زد.
«آرزو» انیمیشن کوتاه به کارگردانی فاطمه حسنی، «بیگانه» فلم کوتاه داستانی به کارگردانی صدیق برمک، «یکجا با مردم افغانستان» مستند سویدنی از لسه بنگتسون و فلکس لم، «حماسهی عشق» فلم بلند داستانی به کارگردانی انجنیر لطیف در دومین روز این جشنواره به نمایش گذاشته شدند.
یکی از سنتهای این جشنواره در دورههای قبلی این بوده که چند فلم هم از فلمهای قدیمی در این جشنواره هست تا شرکتکنندگان تصویری از گذشته سینمای افغانستان نیز داشته باشند. امسال، اختر مسخره، بیگانه و حماسه عشق از فلمهای قدیمی جشنواره بودند.
فلم مستند «یکجا با مردم افغانستان» بیشتر به هدف معرفی فعالیتها و کمکهای کمتیه سویدن برای افغانستان ساخته شده بود، ولی با آنهم بسیاری از بخشهای افغانستان امروز را به تصویر کشید؛ محرومیت نابینایان از امکانات لازم، بیماران بدون دارو و زنان حاملهای بدون مددرسان.
صبح روز یکشنبه 14 عقرب، آخرین روز جشنواره، ساعت یازدهونیمصبح شرشر باران بود و علاقمندان زیر قطرههای لطیف باران به محل برگزاری جشنواره رسیدند.
در این روز «لالا هندو» از حسن ناظری، «قربانی» از همایون پاییز، «نظربند» از رویا افضلی، «محترمه» از دیانا ثاقب و ملک شفیعی، «بچههای بزکشی» به کارگردانی سم فرنچ کارگردان تازهکار هالیوود و «سنگ صبور» از عتیق رحیمی، مشترک سینماگران کانادایی و افغانی، آخرین فلمهای جشنواره بودند.
فلم مستند «لالا هندو» از محرومیتها و درد دلهای اقلیت هندوها در افغانستان حرف زد. فلمیکه گیرایی و اثرگذاریاش بر بیننده قابل لمس بود. در زمان نمایش این مستند صدای بینندهها بهعنوان همدردی، همنوایی، شنیده میشد.
فلم مستند محترمه، از نظر موضوع باز هم حرف زن است و حرفهای کمتر گفتهشده زنانه. با این تفاوت که اینبار همه چیز متفاوت است. فلم، سیاهوسفید تهیه شده تا نمادی باشد از رنگ خاکستری زندگی زن افغان.
در این فلم، مردان تفکر خود را به پای دین میبندند و زن افغان را متهم به اطاعت نکردن از آن میکنند. توانایی شنیدن زنها در فلم محترمه، نشان میدهد که زنهای افغان بهمعنی واقعی کلمه «سنگهای صبور» هستند. با دیدن این فلم، خیلیها اشک ریختند.
دیانا ثاقب با ارایه فلم محترمه، به کارگردانی خودش و ملک شفیفی، عمق درد زنبودن و باسوادبودن زن را به نمایش گذاشت. محترمه یک نمونه موفق از انتخاب سوژه و پرداخت زیبا و عمیق در کار مستندسازی است.
سنگ صبور، که نقش محوری آن را گلشیفته فراهانی، بازیگر ایرانی، بازی کرده است، پای شماری از بیندههای ایرانی را نیز به این جشنواره کشاند.
سنگ صبور، که خیلیها آن را نوعی تابوشکنی در سینمای افغانستان میدانند، حرفهای دل زنی است که ناتوانی شوهر به کُما رفتهاش، او را به حرف زدن واداشته است.
برنامه این روز با بررسی همایون کریمپور و آهنگ تازه و زیبایی از ساختههای اسد بدیع که برای اولینبار در جشنواره فلم استکهلم توسط خودش اجرا شد، به پایان رسید و باقی گل بود و لبخند و عکسهای یادگاری.
شب یکشنبه چهاردهم عقرب، پر از جروبحث بر سر فلم سنگ صبور عتیق رحیمی بود. بحث در رد و قبول فلم سنگ صبور ساعتها طول کشید. جماعت این فلم را از زوایای مختلف بررسی کردند؛ از نظر تکنیکی، از نظر روانشناسی، از نظر محتوا و از نظر سیاست.
در کل این فلم نشان داد که فلمی جنجالبرانگیز و بحثبرانگیز و خلاف آمد عرف است؛ پس فلمی است که گپ میآورد.
سحرگاهان مسافران شهرهای دور بهسمت فرودگاههای مختلفی پراکنده شدند. مه بود و باران بود و دوری یاران بود.
جشنواره فلمهای افغانی در استکهلم در سه سال گذشته توانست تصویری از چند دههی افغانستان تا دقیقهی اکنون ارایه کند. این جشنواره ضمن اینکه سیر رشد سینما و سینماگران افغانستان را به تماشا گذاشت، جنبههای مختلف، دورههای مختلف و فضاهای مختلف اجتماعی و فکری افغانستان را نیز به معرض دید قرار داد.
برای کسانیکه سالهای زیادی از وطن آبایی دور بودند و شناختی از سینمای وطنی نداشتند، جشنواره فلم استکهلم یک دوره آموزشی بسیار ارزنده بوده است.
بیشتر تماشاگران جشنواره، جوانانی بودند که در غربت بهدنیا آمدهاند. تماشاگران جوانی که متولد افغانستان هستند نیز، اطلاعات تاریخی و فرهنگی کمی از دهههای اخیر افغانستان دارند و این جشنواره تکانی بوده است به حس کنجکاوی یک نسل.
حضور کارگردانان و صحبتهای ایشان در باره وضعیت فلم در افغانستان، بسیار مهم بود. امسال همایون پاییز و دیانا ثاقب با ارایه فلم و سخن، تماشاگران را از سالون سینما به افغانستان بردند و از مشکلها و پستیها و بلندیهای کار فلمسازی در افغانستان آگاه ساختند.
اما یک نکته در جشنواره فلم افغانستان در استکهلم قابل بحث است که این جشنواره در جریان چهار سال تا هنوز جایگاه خود را در چشم رسانههای خبری پیدا نکرده است. رسانههای مطرح داخل و خارج افغانستان به این پدیده، روی بازی نشان ندادهاند. عدم توفیق انجمن قلم در تبلیغ و جااندازی جشنواره بین پارسیزبانان مقیم سویدن باعث شده است که تماشاگران کمتر از حد انتظار باشند؛ هرچند که در مقیاس تماشاگران جشنوارههای غربی استقبال تماشاگران بد نبوده است.