قصههای زندهگیتان را بنویسید. از رخدادهای ماحول و تأثیر تحولات اخیر بر جریان عادی زندهگیتان، متن، عکس و ویدیو بفرستید. روزنامه ۸صبح با ایجاد صفحه ویژه «قصه مردم»، یادداشتها، قصهها، عکسها و ویدیوهای شما را بازتاب میدهد.
من کارمند اداره ملی احصاییه و معلومات بودم. به خاطر عدم پاسخگویی، بینظمی، رفتار سمتی، پابند نبودن به قانون، فساد بیش از حد و دیدن مردم که کارهایشان انجام نمیشد، کار در این اداره برایم خستهکننده شده بود؛ چون هر روز مجبور بودم تا دو ساعت بعد از رسمیات با مراجعهکنندهگانی که تا شش ساعت منتظر مانده بودند، همکاری کنم.
با این حال به تنهایی نمیتوانستم به انبوهی از مردم رسیدهگی کنم. وقتی شبها میخوابیدم، مردم در صفهای انتظار به خوابم میآمدند و باعث میشد که خواب خوش نداشته باشم. به همین دلیل در جستوجو کار بهتر شدم.
وظیفه رویاییام معلمی است. پیوسته ویبسایتهای وزارت تحصیلات عالی و تعلیمات تخنیکی را دنبال میکردم. بالاخره دانشگاه بغلان یک بست استادی دانشکده اقتصاد خود را برای بار چهارم به اعلان سپرد. درخواستیام را به دانشگاه تسلیم کردم و با سپری کردن امتحان سهمرحلهای، تمام رقیبان را جا گذاشتم و بهعنوان استاد تعیین شدم.
در آخر ماه ثور از اداره ملی احصاییه و معلومات استعفا دادم و به دانشگاه بغلان رفته به تدریس شروع کردم.
با آمدن طالبان، شش ماه معاشم را دریافت نکردهام؛ یک ماه از اداره ملی احصاییه و معلومات و پنج ماه از وزارت تحصیلات عالی. حالا در اوج فقر و تنگدستی عاشق شدهام. نمیدانم چطور و با کدام سرمایه از معشوقهام خواستگاری کنم، وقتی خودم نانی برای خوردن ندارم!
شما میتوانید قصهها و یادداشتهایتان را به ایمیل روزنامه ۸صبح بفرستید. همچنان عکسها و ویدیوهای رخدادهای پیرامونتان را از طریق این شماره تلگرام به ما ارسال کنید: ۰۷۰۵۱۵۹۲۷۰