شماری از فروشندهگان در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ، میگویند که فروشاتشان نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته است و مردم توان خرید میوه خشک را ندارند. همزمان، باشندهگان این ولایت تاکید میورزند که به دلیل فقرگسترده و بیکاری دوامدار توان خرید آنان به صفر تقرب کرده است.
تعدادی از فروشندهگان در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ، میگویند که به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، بازار میوه خشک از رونق بازمانده است.
محمد عارف، یکی از فروشندهگان مواد غذایی و میوه خشک در شهر مزار شریف، میگوید که یک روز به عید باقی مانده، اما بازارهای فروش همچنان سرد و بیرونق است. او میافزاید: «سال به سال اقتصاد مردم خراب شده میرود. به مردم شیمه نمانده، هر کس کوشش میکند که یک لقمه نان به فامیل خود پیدا کند که گرسنه نماند.»
محمد عارف میگوید: «سالهای گذشته زیاد فروشات داشتیم. ۱۰ روز که به عید میماند فروشات ما شروع میشد. تا روز دوم عید هم ما در دکان بودیم، چون مشتری میآمد. هر سال که تیر میشود کارها کم شده میرود. امسال دیگر واقعاً فروشات نیست. از این معلوم میشود که به مردم جان نمانده است.»
رامین، فروشنده دیگر در شهر مزار شریف است که از رکود کاروبارش شکایت دارد. او میگوید: «کار بسیار کم شده است. ما سالهای پیش روزانه تا دو بار هم از شرکت مال میآوردیم و میوه خشک میآوردیم تا شام خلاص بود، باز صبح وقت از شرکت مال میخواستیم. امسال تا فعلاً یک روز که مال میآوریم در ۱۰ روز خلاص نمیشود، بهخاطری که مشتری نیست.»
این فروشنده بلخی میافزاید که کسانی که سالهای گذشته سه تا پنج کیلو میوه خشک میخریدند، در سال جاری توانایی خرید یک کیلو را ندارند. براساس ادعای او، نرخها نسبت به سال گذشته مناسب است، اما مردم قدرت خرید ندارند.
شماری از شهروندان مزار شریف نیز از بدتر شدن وضعیت اقتصادیشان شاکی هستند و میگویند که بیکاری در بلخ به اوج رسیده است و هیچ پاسخگویی هم وجود ندارد.
شاه محمد، یکی از باشندهگان شهر مزار شریف، میگوید که مشکلات زندهگیاش به حدی زیاد است که تا کنون در مورد سفره عیدی فکر نکرده است.
این مرد که با یک کراچی دستی در مندوی شهر مزار شریف ترکاریفروشی میکند، میگوید که تنها نانآور یک خانواده هشت نفری است و از پیداکردن مصارف روزمره خانواده خود عاجز مانده است.
شاه محمد میافزاید: «در خانه ۸ نفر هستیم، خودم یک نفر کارگر، زودتر به کدام مشکل برسم؟ شکم ما که تیر شود ما را از میوه عید و پایین و بالایش تیر! همین قدر مشکلات زیاد است که عید هیچ یادم نیامده، در ماه رمضان بیشتر خوش بودم که کلانهای خانه یک وقت نان کمتر میخوردیم، همراه کراچی و چند کیلو رومی، کجا را بگیرم؟ در یک جای آرام هم نمیمانند، این سو بدوان و آن طرف بدوان، گمش کن درد ما را تور ندهید [به سر زخمهایم نمک نینداز].»
تنها شاه محمد نیست که مشکلات اقتصادی آزارش میدهد، بلکه هزاران تن در کوچه و پسکوچههای شهر دنبال لقمه نانی سرگردان هستند و کسانی هم هستند که در آخر روز با نتیجه هیچ از تلاششان به خانه برمیگردند.
عثمان که پیشه گچکاری و رنگمالی دارد، میگوید که در هفته سه تا چهار روز با مزد ناچیز کار میکند، اما برای تامین مصارف زندهگیاش کافی نیست. او میافزاید: «عید به خیر رسید و هر کسی هم دوست دارد که عید خوش داشته باشد و دسترخوانش پهن باشد. دوست و قوم و خویش طرفش به خوشی رفتوآمد کند؛ اما چه کنیم که مشکلات زندهگی مجال نمیدهد.»
این باشنده بلخ تصریح میکند: «نرخها زیاد بالا نرفته است، اما بیکاری زیاد است که مردم ارزانترین چیز را هم خریده نمیتوانند، چون همه بیکارند. خودم در هفته سه یا چهار روز کاری را با مزد بسیار کم پیدا میکنم. با این مزد کدام مشکل زندهگی را حل کنیم؟ شکم گرسنه خود را سیر کنیم؟ کرایه خانه را بدهیم؟ یکی و خلص مردم دربهدر است.»
آگاهان امور اقتصادی میگویند که طالبان هیچ برنامه بنیادی برای رشد اقتصاد افغانستان ندارند. به گفته آنان، ناتوانی و عدم فهم درست طالبان از حکومتداری و ایجاد برنامههای اشتغالزایی، سبب رکود اقتصاد کشور شده و نرخ بیکاری با گذشت هر روز افزایش مییابد.