با گذشت نزدیک به دو سال از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و قدرتگیری دوباره طالبان، به نظر میرسد که رویکرد فعلی سیاست خارجی ایالات متحده نتوانسته است به معضل افغانستان نقطه پایان بگذارد. سیاست خارجی دولت بایدن در قبال طالبان تا کنون موثریت چندانی نداشته و نتوانسته است این گروه را برای رعایت ارزشهای بشری جهانشمول مجاب کند. رژیم طالبان در افغانستان هر گونه تنوع و کثرتگرایی سیاسی، اجتماعی و مدهبی را نفی میکند و از طرفی مصمم است که سیاستهای سختگیرانه دهه 90 را دوباره اجرا کند. این گروه برخلاف تفاهم قبلی با ایالات متحده تا کنون پناه دادن به تروریستان بینالمللی را پایان نبخشیده است و گروههای معتدد تروریستی در افغانستان فعالیت دارند.
ایالات متحده و کشورهای جهان تلاش کردهاند که با استفاده از شیوههای مختلف طالبان را وادار کنند تا حقوق اقلیتها، زنان و رسانهها را به رسمیت بشناسند؛ اما به نظر میرسد که این تلاشها نتیجه ملموسی نداشته و در اکثر مواقع نتیجه برعکس به همراه داشته است. ایالات متحده و سایر کشورهای جهان تلاش کردند که با وضع تحریمها و عدم به رسمیتشناسی این گروه آن را مجاب کنند تا در سیاستهای خود تغییر بیاورد؛ اما با گذشت قریب به دو سال دیده میشود که طالبان نه تنها در سیاستهای خود تغییر نیاوردهاند بلکه تندتر از قبل شدهاند.
تصور رایج میان نخبهگان سیاست خارجی امریکا این بود که طالبان به مروز زمان شاید خود را با محیط بینالمللی وفق دهند و در درون نظام بینالمللی حل شوند. اما با گذشت زمان ثابت شد که حل نشدن طالبان در نظم بینالملل یک موضوع موقتی نیست. بسیار بعید است که یک گروه ایدئولوژیک باورهای خود را تغییر دهد. طالبان در مقابل خواستهای جامعه جهانی بهشدت ایستادهگی کردهاند و آن را مداخله در امور داخلیشان و در تناقص با برداشت اسلامی خود میدانند. امریکاییها تصور میکردند که با خروج از افغانستان بهصورت بهتر میتوانند به مساله چین و روسیه بپردازند؛ اما با گذشت دو سال دیده میشود که هنوز امریکا نتوانسته پرونده افغانستان را ببندد و همچنان درگیر قضیه این کشور است.
بهصورت کلی، در درون ایالات متحده و در بیرون انتقادات شدیدی بر اداره بایدن در مورد سیاستهای تیم او در قبال افغانستان و طالبان وجود دارد. این انتقادات را میتوان در پنج محور بررسی کرد.
1- حقوق بشر، زنان و رسانهها
نخستین موضوعی که اداره بایدن بهخاطر آن مورد نقد قرار میگیرد این است که توافق دوحه با طالبان نتوانسته است حقوق بشر و آزادیهای مدنی را در افغانستان تضمین کند. با خروج ایالات متحده و روی کارآمدن دوباره طالبان، محدودیتهای شدیدی بر کار، سفر و آموزش زنان وضع شده است و رسانهها هم بهصورت متواتر توسط نیروهای این گروه تفتیش و سانسور میشوند. فشارهای بینالمللی در این زمینه چارهساز نبوده و طالبان نیز بهدلیل باورهای سفت و سخت مذهبیشان هیچ نوع نرمشی از خود نشان ندادهاند. هرچند بهصورت اعلانی حقوق بشر از محورهای اساسی سیاست خارجی ایالات متحده است، اما در مورد افغانستان و طالبان تا کنون این کشور اقدام جدی برای تحقق این مهم انجام نداده است. افغانستان به لحاظ آزادی رسانهها در رده 152 جهان قرار دارد و به لحاظ آزادیهای بشری هم افغانستان وضعیت مناسب ندارد. نهاد خانه آزادی به افغانستان از 100 فقط 8 امتیاز داده است و این نشان میدهد که وضعیت آزادیهای مدنی و بشری در افغانستان وخیم و نگرانکننده است.
2- کمکهای بشردوستانه
امریکا تا کنون 2200 میلیون دالر به افغانستان کمک بشردوستانه فرستاده است. هدف اصلی این کمکها جلوگیری از فاجعه بشری در افغانستان خوانده شده است. اما براساس گزارشهای میدانی، این کمکها مدیریت درست نشده و بخش عمدهای از آنها به نیازمندان نرسیده است. عدم مدیریت و نظارت درست از این کمکها نتایج برعکس داشته و طالبان از این کمکها به نفع خودشان استفاده کردهاند. یکی از مواردی که اداره بایدن باید به آن بهصورت جدی فکر کند مکانیسم توزیع کمکهای بشردوستانه است. چون این کمکها بهجای این که به وضعیت بشری افغانستان کمک کند، سبب تقویت طالبان شده است.
3- همکاران بومی امریکا
یکی از موضوعات دیگر که اداره بایدن از سوی کانگرس و نهادهای مختلف امریکایی زیر فشار قرار گرفته است، بحث همکاران محلی و بومی ایالات متحده است که هنوز در افغانستان یا در کشور سوم بیسرنوشت ماندهاند. هرچند نیروهای امریکایی در چند روز محدود پس از فروپاشی حکومت جمهوریت تعداد زیادی از همکاران محلیشان را از افغانستان خارج کردند، اما هنوز بالاتر از ۱۰۰ هزار تن از واجدان شرایط سفر به امریکا در افغانستان و کشورهای سوم ماندهاند. در این میان تعداد زیادی از نیروهای نظامی افغانستان و افرادی که با نیروهای امریکایی کار کرده بودند، توسط طالبان کشته شده یا در کشورهای سومی آواره هستند. تعداد زیادی از افرادی که پروندههای پی۱، پی۲ و SIV دارند، در پاکستان بهسر میبرند و با گذشت دو سال هیچ اقدامی برای انتقال آنها از پاکستان صورت نگرفته است.
4- ثبات اقتصادی افغانستان
چهارمین محوری که سیاست خارجی ایالات متحده در قبال افغانستان پس از 15 آگست را شکل میدهد، بحث احیای مجدد سیستم اقتصادی افغانستان است. با خروج ایالات متحده و سایر کشورهای تمویلکننده، سیستم اقتصادی و بانکی افغانستان فروپاشیده است. ایالات متحده برای احیای اقتصادی و ثبات مالی در افغانستان دو راهکار را پیش گرفته است. نخست کمکهای هفتهوار و دوم ایجاد صندوق پول برای افغانستان در سویس. براساس بیانیه مقامات امریکایی، درآمد حاصل از این صندوق برای بهبود وضعیت اقتصادی شهروندان افغانستان مصرف خواهد شد. هرچند کمکهای هفتهوار ایالات متحده تا اندازهای توانسته ثبات پولی افغانستان و همچنان معاش کارمندان بخش معارف و بهداشت را پوشش دهد؛ اما افغانستان تا رسیدن به ثبات اقتصادی مایلها فاصله دارد. بیش از 90 درصد شهروندان افغانستان به کمکهای فوری نیاز دارند و در صورتی که وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند، فاجعه بشری در افغانستان دور از تصور نخواهد بود.
5- مبارزه با تروریسم
برای بسیاری از امریکاییها سادهترین توجیه ادامه دخالت ایالات متحده در افغانستان، انجام عملیاتهای ضدتروریستی است که برای جلوگیری از حملات آینده علیه ایالات متحده طراحی شدهاند. نگرانی در مورد تقویت گروههای تروریستی مانند القاعده و بهویژه شاخه خراسان داعش بهطور پیوسته افزایش یافته است. در جایی که قبلاً این گروهها اهداف اصلی فعالیتهای ضدتروریسم ایالات متحده بودند، اقدامات امریکا در حال حاضر بهشدت کاهش یافته و عمدتاً به عملیاتهای پهپادی محدود شده است. هماکنون، افغانستان در حال تبدیل شدن به بهشت امن تروریستان بینالمللی است و این موضوع ایالات متحده و کشورهای منطقه را بهشدت نگران کرده است.
بررسی این پنج محور نشان میدهد که اداره بایدن در تحقق اهداف خود در افغانستان ناکام مانده است. امریکا نه توانسته با طالبان تعامل کند و نه هم قادر به تضمین حقوق بشر و زنان شده است. کمکهای مالی ایالات متحده و سازمانهای مددرسان فعلاً از فاجعه جلوگیری کرده است؛ اما کافی نیست و فاجعه بشری پشت درهای افغانستان پرسه میزند.
ایالات متحده برای این که بتواند در وضعیت افغانستان تغییری ایجاد کند، باید در رویکرد سیاست خارجیاش بازنگری جدی کرده و استراتژی خودش در مقابل طالبان را تغییر دهد. استراتژی فعلی ایالات متحده راه حل بنبست کنونی افغانستان نیست و اگر تغییری در این رویکرد نیاید، وضعیت در این کشور بدتر خواهد شد. برخورد ایالات متحده با طالبان تا کنون بسیار منعطف و نرم بوده و نیاز است که در استراتژی این کشور در قبال طالبان تغییر جدی وارد شود.