امان پس از آنکه در عملیات رهگیری پرتابههای ایرانی در کنار امریکا، بریتانیا و فرانسه سهم گرفت، در معرض انتقاد بیامان حامیان فلسطینیها قرار گرفت. از حواشی مهم حمله ایران بر خاک اسراییل، همین مشارکت اردن در عملیات رهگیری پرتابهها بود. ایمنالصفدی، وزیر خارجه اردن، تایید کرد که کشورش در خنثاسازی پرتابهها نقش داشته است. همینطور امانویل مکرون، رییس جمهور فرانسه، تایید کرد که ارتش کشورش به درخواست مقامهای امان وارد عملیات رهگیری شده است. تصویری از شهزاده سلما، دختر شاه اردن، نیز در رسانهها همهگانی شد که گفته میشود در عملیات رهگیری نقش داشته و پنج پهباد ایرانی را در فضای کشورش منهدم کرده است. در ایران نیز انتقادها به نشانی مقامهای اردنی تند است. برخی رسانههای ایرانی از قول مقامهای جمهوری اسلامی گزارش دادهاند که اگر اردن در پاسخ احتمالی اسراییل مشارکت کند، هدف بعدی خواهد بود؛ چیزی که موجب شد سفیر ایران در امان احضار شود. البته ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در زمینه بهصراحت سخن نگفت: «من در جایگاهی نیستم که نقش اردن را در رهگیری این پرتابهها تایید و تکذیب کنم و این یک موضوع نظامی است که مقامات مربوطه در مورد آن اظهار نظر کنند.» مقامهای امان اعلام کردهاند که از حریم هوایی کشورشان در برابر پرتابههای تهران دفاع کردهاند، نه لزوماً از تلآویو. هر چه باشد، این بار اول است که یک کشور عربی ظاهراً در حمایت از اسراییل در برابر یک کشور اسلامی دیگر میایستد. البته از شروع جنگ غزه تا این دم لحن اردن علیه اسراییل تند بوده و سفیر خود را از تلآویو فراخوانده و به سفیر اسراییل اجازه بازگشت به امان نداده است.
سوالی که مطرح میشود، این است: چرا اردن به حمایت از اسراییل در عملیات انهدام پرتابههای ایرانی سهم گرفت؟
در پاسخ به سوال فوق، چند نکته عرض میشود:
1- اردن از همان ابتدا نسبت به ظهور جمهوری اسلامی بدبین بود که دلیل آن روشن است: دولت سلطنتی سنی نمیتواند دولت انقلابی-شیعی را طرف اعتماد خود بداند، در حالی که اردن با ایران پهلوی رابطه خیلی گرم داشت. پس از آنکه ایران و عراق به مصاف هم رفتند، رابطه میان امان و تهران به مقاطعه انجامید، به این دلیل که اردن در کنار صدام ایستاد. در آن زمان، اردن بیشترین حمایت را از عراق در برابر ایران کرد. ایران از آن زمان به بعد به اردن مشکوک است و رابطه میان طرفین به گرمی نگراییده است. همچنان امان در مقطعی به سازمان مجاهدین خلق نیز امان داده است؛ جریانی که ایران آن را دشمن آشتیناپذیر میخواند. آن سازمان مدتی در اردن فعالیت میکرد که البته بعداً ممنوع شد.
2- اردن از متحدان سنتی و غیرناتویی امریکا در خاورمیانه است. شاید هیچ کشور عربی به پیمانه امان با واشنگتن و لندن نزدیک نباشد. آن زمان که مساله فلسطین خیلی داغ بود و دولتهای عربی هم به کمتر از نابودی اسراییل رضایت نمیدادند، اردن طرف اعتماد غربیها بهویژه امریکا و بریتانیا بود. حتا جمال عبدالناصر، رییس جمهور پیشین مصر، به دولت شاهی اردن زیاد بدبین بود، به این دلیل که آن را وابسته به جهان غرب میدید. رابطه امان با واشنگتن نهتنها تیره نشد، که روزتاروز محکمتر هم شد. اردن از حیث نظامی-امنیتی به امریکا زیاد وابسته است. گفته میشود صدها آموزگار امریکایی در اردن حضور دارند که به نظامیان این کشور آموزش میدهند. ایالات متحده چندین پایگاه در خاک اردن دارد که برج 22 معروفترین آنهاست. این پایگاه زمانی خبرساز شد که چندی قبل هدف حمله پهبادی شبهنظامیان گروه کتایب حزبالله قرار گرفت. در نتیجه آن حمله سه نظامی امریکایی کشته شدند. امریکا بیش از سه هزار نیروی نظامی در اردن دارد که علاوه بر پایگاه فوق در پایگاههای دیگر نیز حضور دارند: الارزق، شهید موفق و H-4. روشن است وقتی یک کشور شاهی عرب سنینشین به این میزان به امریکا قرین باشد، نمیتواند رفیق جمهوری اسلامی شود.
3- اردن با آنکه در دو نوبت با اسراییل درگیر شده، ولی از چندی به این سو با آن کشور رابطه خوبی دارد. درگیری اردن با اسراییل نیز به دلیل حمایت از فلسطینیها بوده است. امان در مقایسه با سایر کشورهای عرب، بیشتر در مناقشه فلسطین دخیل بوده است. این کشور به دلیل همسایهگی جغرافیایی، میزبان بیشترین آوارههای فلسطینی است. گفته میشود که از هر پنج نفر جمعیت اردن، یک تن آن فلسطینی است. کرانه باختری و شرق بیتالمقدس که در اختیار اردن بود، آن را در جنگ ششروزه که در جون 1967 رخ داد، از دست داد و به اشغال اسراییل درآمد. اردن بهمثابه دومین کشور عربی با اسراییل در اکتوبر 1994 پیمان صلح امضا کرد. آن پیمان در محوطه کاخ سفید توسط ملک حسین، شاه اردن و اسحاق رابین، نخستوزیر اسراییل، با میانجیگری بیل کلینتون، رییس جمهور دموکرات امریکا، امضا شد که طرف اردنی به مفاد آن خوب عمل کرده است. مشارکت امان در عملیات رهگیری پرتابههای ایرانی به سود تلآویو، متاثر از آن پیمان صلح است. از این رو، بهسادهگی نمیتواند طرف اعتماد تهران واقع شود.
4- دولت شاهی اردن با آنچه محور مقاومت در خاورمیانه خوانده میشود، میانه خوبی ندارد و جمهوری اسلامی را بارها به شیعیگرایی و دخالت در امور برخی کشورهای عربی متهم کرده است. ملک عبدالله دوم، پادشاه فعلی اردن، اولین کسی بود که مساله «هلال شیعی» را در سال 2004 مطرح کرد. هلال شیعی مورد نظر او از ایران شروع میشود و با عبور از خاک عراق و سوریه به لبنان منتهی میشود. برپایه پندار موصوف، جمهوری اسلامی از هلال شیعی پرچمداری میکند؛ چیزی که طرف ایرانی به کرات رد کرده است. شاه اردن، ظهور هلال شیعی را محصول سقوط دولت صدام به واسطه هجوم نظامی امریکا خوانده بود که به نظر او نباید چنین میشد.
همچنان اردن که فاقد منابع انرژی است، از این حیث بیشتر به عربستان تکیه دارد؛ دو کشوری که از جنس شاهی بودن نیز پیوند میخورند و رابطهشان از گذشتههای دور به این سو گرم بوده است. امان نیازمندیاش به انرژی را تلاش میکند با وابستهگی به ریاض برطرف کند. این نیازمندی موجب شده که رویکرد اردن به تهران متاثر از رویکرد سعودی باشد. تازه رویترز گزارش داد که عربستان و امارات متحده عرب نیز در عملیات رهگیری پرتابههای ایرانی با امریکا همکاری اطلاعاتی کردهاند، ولی فضایشان را در اختیار آن کشور قرار ندادهاند.
اردن در بحران سوریه هم در مسیر ریاض و واشنگتن به راه افتاده بود؛ یعنی به برافتادن دولت بشار اسد رضایت داشت. اردن که با سوریه مرز مشترک دارد، در حمایت از معترضان سوری در آن زمان نقش موثر ایفا کرد. ظهور داعش سبب شد که بار دیگر لحن مقامهای اردنی علیه جمهوری اسلامی تندتر از گذشته شود. شاه اردن باری در گفتوگو با واشنگتنپست داعش و ایران را در یک کفه ترازو جا داد و مدعی شد که میانشان تفاوتی وجود ندارد. آن اظهارات موجب شد که رابطه میان طرفین به گرمی نگراید.
برای فعلاً اردن و ایران با هم رابطه دیپلماتیک دارند، اگر چه نه زیاد دوستانه و نه هم خیلی پرتنش. امان از آنجایی که نقش برجسته در مناسبات منطقهای و جهانی ندارد، شاید طرف ایرانی دوستی و دشمنی با آن را به پیمانه ریاض، ابوظبی، دوحه و… زیاد جدی نگیرد.