تهدید، منازعه و اختلاف بنا بر روایتها همذات بشر است. تاریخ بشریت اشباعشده از روایتهای جنگاوران، کشمکشها و منازعات خونین است. انسان امروزی و جهان مدرن هنوز هم درگیر منازعه و تلاش برای بقاست. وقتی این نسخه را مینوشتم، ذهنم درگیر این بود که چهطور ممکن است در عصر انقلاب تکنولوژی و مخصوصا بهکارگیری از «هوش مصنوعی» هنوز انسان امروزی روی بقا و دوری جستن از منازعه و جنگ فکر میکند؟ آیا تنها تکنولوژی وسیله سرگرمکننده و نقش تسهیلکننده در ساحت بروکراسیها دارد یا روی معضلهای بنیادین بشر هم فکر کرده است؟
از چندی بدینسو سروصداهای رسانهای در پیوند به هوش مصنوعی مرا هم کنجکاو ساخت. سری زدم تا ابهامات ذهنی خودم را حل کنم. در این میان هر چه ژرفتر به موضوع نگریستم، به همان اندازه برایم گیجکننده بود. در جریان این سفر کوتاه ولی با دغدغه حس کنجکاویام بیشتر شد و سوالات بیشتر برایم خلق کرد. من در این یادداشت کوتاه تلاش خواهم کرد نگاهی گذرا به تاریخچه هوش مصنوعی داشته باشم و در ضمن مدلها و الگاریتمهایی را به معرفی بگیرم که قابلیت فوقالعاده در زمینه حل معضلهای امنیتی و عدم انکشاف در (FCV) محیطهای شکننده، خشونتزا و در حال درگیری دارد.
برای نخستین بار در نیمه اول قرن بیستم، مردم در داستانهای علمیـتخیلی با مفهوم رباتهای هوشمند آشنا شدند. پس از جذاب شدن موضوع رباتهای هوشمند، عدهای از نخبهگان در عرصههای ریاضی، فزیک و تکنولوژی کامپیوتر تلاش کردند تا مطالعات تخصصی و موضوعمحور را انجام بدهند. از این میان آلن تورینگ (Alan Turing) امکان دسترسی به هوش مصنوعی را بررسی کرد. تورینگ باورمند بود که انسانها به یاری عقل و جمعآوری اطلاعات میتوانند تصمیم بگیرند و مشکلاتشان را حل کنند. او سپس پرسشی در این زمینه مطرح کرد: آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟ سپس تورینگ بهگونه مستمر روی مفهوم هوشمندی ماشین تمرکز کرد و در واقع مفهوم هوش مصنوعی امروزی را بنا گذاشت.
بعدها سه پژوهشگر علوم مرتبط به کامپیوتر توانستند با بهرهگیری از ایده تورینگ، نرمافزار logic Theorist را توسعه بدهند. عدهای نرمافزار Logic Theorist را اولین برنامه هوش مصنوعی میپندارند.
تحول مفهوم امنیت از حالت سخت و نظامیمحور تا عصر هوش مصنوعی
مفهوم صلح و امنیت همواره در معرض دگرگونی و تحول بوده است. هر نوع تغییر در ساختار نظام بینالملل و دگرگونی ماهیت تهدید، مفهوم صلح و امنیت را همچنان متاثر میسازد. تعبیر و تفسیر امنیت و صلح در نظم وستفالیایی عصر دولت-ملت تا رویای کانت فیلسوف معروف آلمانی به صلح پایدار، همه نشان از تحول مفهومی صلح و امنیت دارد. براساس دادههای جدید و شگردهای نو در مطالعات امنیت، مفهوم امنیت دیگر براساس نگرش واقعگرایان (بهکارگیری قدرت) قابل تبیین نیست. سازهانگاران معتقدند که مسایل صلح و جنگ در کانتکست فرهنگ، هنجار، قواعد و نمادها قابل تعریف است. رویکرد سازهانگارانه هم به قدرت مادی و هم به قدرت گفتمانی (فرهنگ، دانش و انگارها) برای فهم بهتر از جنگ و صلح میپردازد. در این میان مکتب کوپنهاگ امنیت را مسالهای «بینذهنی» میداند و واکنشی در برابر نظریه ریالیستها و لیبرالیستهاست. مکتب کوپنهاگ مفهوم امنیت را از حالت مضیق به امنیت موسع تغییر داده است.
براساس دیدگاه باری بوزان، یکی از نظریهپردازان مکتب امنیتی کوپنهاگ، مسوولان و سیاستگذاران به جای پرداختن به تهدید امنیتی، به شناسایی فرایند تهدید و ریشه اصلی آن باید بپردازند. با درنظرداشت تراوش فکری باری بوزان، در ادامه این نبشته یکی از راهکارهای بهروز با بهرهگیری از هوش مصنوعی که قابلیت شناسایی تهدید و ارایه راهحل را دارد، به جستار گرفته میشود.
ذهن هوشمند (Stability Mind AI)
متخصصهای حوزه تکنولوژی بهویژه AI با تغییر الگاریتمها جان تازهای به هوش مصنوعی دادهاند. آنها بهگونه مستمر تلاش میکنند تا نسل امروزی هوش مصنوعی را با قابلیتهای فوقالعاده تجهیز کنند. ما نمونههای کاربردی زیادی در اختیار داریم مثل ChatGPT.
این چتبات که محصول کار شرکت OpenAI است، قابلیت حیرتانگیزی دارد؛ هر چند باور وجود دارد که این چتبات آزمایشی است و در اختیار عموم قرار گرفته است. حجم دادههایی که به چتبات آموزش داده شده، به حدی وسیع و فراگیر است که تقریبا چتبات را قادر ساخته تا هر نوع پرسش کاربران را پاسخ بدهد. نمونههای دیگر مثل DALL-E، Copilot، JukeBox، MidJourney، New Bing و… هستند.
در این دنیای حیرتانگیز و پرهیجان AI نمونه بهروز و فوقالعاده دیگر ذهن هوشمند (Stability Mind AI) است. این ابتکار توسط شرکت ذهن هوشمند (Stability Mind) به بازار عرضه شده است. قابل یاددهانی است که این چتبات که با بهرهگیری از هوش مصنوعی دیزاین و طراحی شده، قابلیتهای حیرتآوری دارد. باید اذعان نمود که این چتبات محصول کار و فکر یک شهروند افغانستان است. کارایی و ویژهگیهای منحصر به فرد این محصول مرا واداشت تا پیرامون کاربرد این چتبات ساعتها با طراح آن حرفوشنود داشته باشم.
ذهن هوشمند (Stability Mind AI) ابداع خارقالعادهای است که محیطهای در حال منازعه (Fragility, Conflict, Violence) را مورد هدف قرار میدهد. این محصول دارای چهار مدل کاربردی است که هر کدام روی حوزههای از قبل تعیینشده تمرکز دارد.
ذهن هوشمند عمومی (General Stability Mind)
با بهکارگیری از این مدل، میتوانیم دادههای قابل اعتماد و تحلیل استراتژیک از مناطق در حال منازعه (FCV) را دریافت کنیم. اطلاعاتی که درا ختیار ما قرار میگیرد، براساس واقعیتهای میدانی است و در کمترین زمان ممکن بیشترین اطلاعات را از مناطق مورد نظر در اختیار ما قرار میدهد. تغییر در الگاریتم این مدل را قادر ساخته تا تحلیل راهبردی و همهجانبه ارایه کند.
جهتیابی منازعه (Conflict Navigator)
تغییر در الگاریتمهای موجود، این مدل را قادر ساخته تا منازعه در مناطق مورد نظر را ریشهیابی کند و برحسب دینامک قدرت راهحل ارایه دهد. این مدل آگاهی کامل از حساسیتهای محلی، بافت قومی و نکات مورد مناقشه را در حافظه دارد.
معمار پالیسی و سیاست (Policy Architect)
پس از دریافت اطلاعات مورد نظر از محیطهای مورد منازعه و ردیابی معضل اصلی، این مدل راهکار عینی و دقیق برای گذار از بیثباتی ارایه میکند. ما میتوانیم با بهکارگیری از این مدل، پالیسیها و برنامههای کاربردی را جهت محو بیثباتی، صلحسازی و انکشاف پایدار تولید کنیم.
پیشگیری از بحران آینده (Future sentinel)
این مدل سیاستگذاران و پژوهشگران را کمک میکند تا روی نقاط آسیبپذیر تمرکز داشته باشند و از بحرانهای احتمالی در آینده جلوگیری کنند. مدل پیشگیری از بحرانهای آینده، قابلیت شگفتیآوری دارد. ذهن این مدل بهگونهای طراحی شده که میتواند بحرانهای احتمالی را پیشبین باشد و قبل از وقوع آن اقدامات پیشگیرانه ارایه کند.
هماهنگسازی جامعه (Community Harmonizer)
دولتها، نهادها و پژوهشگران پس از اینکه پازل یا معمای صلح، امنیت و توسعه پایدار را از طریق مدلهای ذهن هوشمند (Stability Mind) به بررسی گرفتند، واپسین اقدام هماهنگسازی جامعه است. این مدل کارآیی چندبعدی دارد. برای اجراییسازی اهداف مورد نظر، دیدگاه و فهم مردم را اولویت میدهد، سپس نیازسنجی میکند و برمبنای دیدگاه و ضرورت جامعه، استراتژیهای کاربردی برای انکشاف پایدار، صلح و تامین امنیت ارایه میکند.
در پایان اینکه در جهان پرآشوب امروزی، محیطهای تاریک (FCV) اندک نیست. موجودیت چنین امکانی، امیدواری به صلح و انکشاف پایدار را بیشتر میسازد. همانطوری که نخستین و مهمترین هدف در روابط بینالملل برقراری صلح جهانی است، پس چنین ابتکارات راه رسیدن به صلح و توسعه پایدار را هموارتر میسازد.