احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، روز چهارشنبه، ۲۷ سپتامبر سال روان، عازم فرانسه شد. پس از ایجاد جبهه مقاومت ملی، این بار اول است که موصوف به پاریس سفر میکند. البته در مارچ ۲۰۲۱، به منظور اشتراک در مراسم پردهبرداری از لوح خیابانی در پاریس که به نام احمدشاه مسعود نامگذاری شده بود، به این کشور سفر کرده بود که حامد کرزی، رییس جمهور پیشین و عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی دولت پیشین، نیز حضور داشتند. هدف سفر فعلی رهبر جبهه مقاومت ملی به فرانسه، دیدار با سیاستمداران، رهبران احزاب سیاسی، نمایندهگان پارلمان و مهاجران افغان مقیم این کشور عنوان شده است.
این سفر آنگونه که حیاتی و پراهمیت نمایانده میشود، نیست. البته در شرایطی که خیلی از کشورها، چاره کار را فقط در تعامل با طالبان جستوجو میکنند، استقبال فرانسه از جبهه ضد طالبان جای ستایش دارد؛ ولی بنا بر دلایل ذیل نمیتوان به موثریت این سفر زیاد امید بست:
۱- مسعود تا هنوز موفق شده با اریک چیوتی، رییس حزب جمهوریخواهان فرانسه، دیدار کند. گفته میشود این حزب یکی از چند حزب سیاسی بزرگ در این کشور است. برای نمونه، نیکولا سارکوزی، رییس جمهور سابق فرانسه، برای چند سال سمت دبیرکلی این حزب را برعهده داشته است. چیوتی در دیدار با مسعود، حمایتش را از مقاومت مسلحانه علیه طالبان اعلام کرده است؛ اما بقیه دولتمردان و سیاستمداران معروف فرانسه تا ایندم با مسعود دیدار نداشتهاند. این میتواند سنجهای باشد برای سنجش اهمیت این سفر.
۲- رهبر جبهه مقاومت، در مراسم رونمایی کتاب «آزادی ما» نیز حضور یافته است. این کتاب که گفته میشود خاطرات احمد مسعود و دیدگاهش درباره آینده افغانستان است، به زبان فرانسوی نوشته و منتشر شده که همزمان توانسته برنده جایزه ادبی مسجد بزرگ پاریس نیز شود. در جریان رونمایی کتاب، مسعود با شمسالدین حافظ، رییس مرکز اسلامی مسجد بزرگ پاریس و عضو کمیسیون ملی حقوق بشر فرانسه نیز دیدار کرده و همچنان در محفلی که به مناسبت میلاد پیامبر اسلام از سوی مهاجران افغان برگزار شده بود، اشتراک و سخنرانی کرده است. رونمایی کتاب از سوی منابع خبری وابسته به جبهه مقاومت، زیاده از حد برجسته شد، تا جایی که ماهیت سیاسی سفر را در سایه برد. شاید مناسب این بود که بخش فرهنگی جبهه مقاومت در مراسم رونمایی کتاب حضور مییافت، نه لزوماً رهبر جبهه.
۳- احمد مسعود با رادیو بینالمللی فرانسه برای ۱۷ دقیقه گفتوگو کرده که نشر کتاب «آزادی ما»، وضعیت جاری در افغانستان و چگونهگی مقاومت علیه طالبان، مهمترین نکاتی است که گوینده برنامه که ایرانیتبار است، به زبان فارسی با وی مطرح میکند. نکته جالبی که مسعود در این گفتوگو بیان میکند، الگوگیری از جنگ طالبان علیه دولت پیشین است. خبرنگار میپرسد: «شما در کتابتان گفتید که من از دو سال قبل میفهمیدم که دولت پیشین سقوط میکند و طالبان برمیگردند، چگونه میفهمیدید؟» مسعود جواب میدهد: «معامله ایالات متحده امریکا با طالبان، قطع همکاریهای خارجی، عدم روایت واحد برای مقاومت علیه طالبان، فساد دولت، اختلافات ذاتالبینی و دخالت کشورهایی که با استفاده از شرایط وقت میخواستند منافعشان در افغانستان تامین شود، سبب شد تا دولت سقوط کند و طالبان به قدرت برگردند.»
خبرنگار در ادامه میپرسد: «اگر نگاه واقعگرایانه به موضوع داشته باشیم، توازن نیرو و تجهیزات نظامی در حال حاضر به نفع طالبان است، مبارزه جبهه مقاومت ملی به کدام هدف صورت میگیرد؟» مسعود پاسخ میدهد: به هدف آزادی افغانستان. در ادامه، خطاب به خبرنگار این پرسش را مطرح میکند: «آیا زمانی که طالبان علیه دولت پیشین میجنگیدند، توازن قوا در نیرو، تجهیزات و… وجود داشت یا خیر؟» برای شرح این پرسش میگوید که طالبان با اراده قوی و با تجهیزات نظامی ناچیز توانستند به هدف غلطی که میخواستند نایل شوند. در ادامه میگوید که طالبان از اینحیث میتوانند الگوی خوبی باشند؛ به این معنا که کسی به چیزی که باور دارد، اگر چون طالبان اراده کند، حتا در فقدان وسایل مورد نیاز میتواند به آن نایل شود.
آقای مسعود علناً دچار تناقضگویی میشود؛ به این معنا که در یک جا از پیروزی طالبان که به قول او، محصول اراده قوی این گروه در عین داشتن امکانات نظامی ناچیز است، سخن میزند، در حالی که در آغاز گفتوگو، معامله امریکا (توافقنامه دوحه)، قطع کمک خارجی و دخالت برخی کشورهای منفعتطلب را مهمترین عامل موثر در برگشت طالبان به قدرت میداند. در ادامه، وقتی خبرنگار از تعامل کشورها با طالبان میپرسد، با صراحت لهجه و به کرات میگوید که طالبان با زور اسلحه به افغانستان آمدهاند و تعامل با این گروه از سوی کشورها، خیانت نابخشودنی به مردم افغانستان است.
جدا از تناقضگویی رهبر جبهه مقاومت ملی، همه و حتا خود طالبان میدانند که افغانستان به این گروه تسلیم داده شده، نه اینکه آن را با زور اسلحه تصرف کرده باشند. تبلیغ تصرف افغانستان با زور اسلحه و جهاد مسلحانه، روایت اصلی طالبان است، نه حوزه غیرطالب. وقتی رهبر جبههای که علیه طالبان میرزمد، روایت این گروه از فروپاشی دولت پیشین را تایید میکند و مهمتر از آن، الگوی خوب میشمارد، جای شگفتی دارد. اگر اینگونه باشد، این پرسش مطرح میشود که وقتی طالب با دست خالی و اراده قوی (به قول موصوف) دولتی را که بیست سال تمام از سوی سازمان ناتو به رهبری امریکا حمایت میشد، فروپاشاند، حالا که میلیاردها دالر تجهیزات نظامی در اختیار دارد و یک انچ اراضی افغانستان هم از قید تسلطش خارج نیست، آیا جبهه مقاومت ملی میتواند آن را شکست دهد؟ تبلیغ اینکه طالبان با اراده قوی و با تجهیزات نابرابر با دولت پیشین توانستند پیروز میدان شوند، به جای آنکه انگیزه مبارزه در برابر این گروه را تقویت کند، تضعیف میکند که این بیشتر به زیان مخالفان طالبان و مردم افغانستان است تا سود.
در جای دیگر سخن از حقوق زنان به میان میآید و خبرنگار میپرسد که طالبان، دروازه زندهگی را به روی زنان بستهاند، دیدگاه و اقدام شما بهمثابه جبهه ضد این گروه چیست؟ مسعود در پاسخ در دو نوبت تکرار میکند که طالبان نه در این دو سال، بل سی سال است که بر بانوان افغانستان ظلم میکنند. هدف مسعود از سی سال، سلطه اول طالبان تا ایندم را شامل میشود. در حالی که طالبان در میزان سال ۱۳۷۵ کابل را تصرف کردند و خود را حاکم افغانستان خواندند و ۲۷ سال میشود که بهعنوان بازیگر در میدان جنگ و سیاست افغانستان حضور دارند، نه سی سال.
۴- فرانسه در قضایای افغانستان، کشوری فعال نیست. اگر هم فعال است، به پیمانه سایر کشورها نیست. رویکرد فرانسه نسبت به افغانستان از گذشتههای دور تا ایندم مداخلهجویانه نبوده است. این کشور بیشتر رویکرد غیرسیاسی دارد و اینکه قدرت به دست چه کسی/گروهی باشد، چندان برایش اهمیت ندارد. در اروپای غربی، کشوری همیشه فعال در سیاست افغانستان، بریتانیا بوده است. همچنان، نقش آلمان موثر بوده و میتواند باشد که نمونهاش نتایج تدویر نشستهای مهم بینالمللی از جمله کنفرانس بن در این کشور است. بریتانیا در جنگ علیه طالبان، شکلگیری نظم سیاسی پس از بن و حتا برگزاری انتخابات و اعلام نتایج آن در افغانستان دخالت روشن داشته است، در حالی که فرانسه حضور کمرنگ داشت و نیروهای نظامیاش در قالب سازمان ناتو به ۳۴۰۰ نفر میرسید که در منطقه سروبی کابل و ولایت کاپیسا مستقر بودند و در ۲۰۱۱ خروج از افغانستان را سریعتر از سایر اعضای ناتو کلید زدند.
حالا که طالبان، قدرت مسلط هستند و آینده افغانستان نیز تاریک است، چنگ زدن به ریسمان فرانسه و پایین شدن در چاه مبارزه با طالبان، شاید چندان راهگشا به نظر نخورد. فرانسه در جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق و سلطه اول طالبان، نیز حضور غیرسیاسی در افغانستان داشت. برای نمونه، خبرنگارانی که به مناطق کوهستانی از جمله پنجشیر میآمدند و با فرماندهان جنگی از جمله احمدشاه مسعود مصاحبه میکردند، فرانسویها را نیز شامل میشدند. همینطور، داکتران بدون مرز که برای تداوی زخمیهای گروپهای جنگی مجاهدین به کوهها و روستاهای دوردست میآمدند، بیشتر فرانسوی بودند و رابطه احمدشاه مسعود با فرانسه نیز از همین طریق تامین شد.
البته در شرایطی که خیلی از کشورها به طالبان روی خوش نشان میدهند، آغوش گشودن قدرت بزرگی چون فرانسه به روی جبهه ضد طالبان، امری مهم و شایسته دقت است؛ ولی اگر هزینهای را که صرف کسب اعتماد پاریس میشود، صرف کسب اعتماد قدرتهایی چون امریکا، بریتانیا، آلمان، روسیه، پاکستان، ایران، هند، ترکیه و… شود، موثرتر خواهد بود. به همین دلیل، این سفر به رغم آنکه در قلب اروپا بود و از سوی شبکههای خبری وابسته به جبهه مقاومت ملی هردم گزارش میشد، ولی نتوانست به پیمانه سفر مسعود به روسیه و دیدار با عضو پارلمان این کشور، در رسانههای جهانی بازتاب قوی پیدا کند.
۵- مسعود به نمایندهگی از سازمان بزرگی به نام جبهه مقاومت ملی افغانستان که رسالت سنگین جنگ علیه طالبان را بر دوش میکشد، به پاریس که قلب اروپا خوانده میشود، سفر کرده است، اما یکه و تنها و این شاید مهمترین ایرادی باشد که بتوان بر این سفر وارد کرد. شاید مناسبتر این میبود که موصوف در راس هیاتی متشکل از اقوام مختلف سفر میکرد تا میتوانست تصویر نمایندهگی از مردم افغانستان را در آیینه پاریس به نمایش بگذارد؛ چنانی که احمدشاه مسعود در سفرش به فرانسه و حضور در پارلمان اروپا در راس هیاتی متشکل از نمایندهگان همه اقوام ظاهر شده بود. اگر ماموریت آقای احمد مسعود، رونمایی کتاب یا برنامه فرهنگی بوده، درست است که سفر انفرادی منطقی و مناسب است، ورنه رفتن به نمایندهگی از حوزه ضد طالب آن هم یکه و تنها، نمیتواند زیاد قابل توجیه باشد. تماشای اینگونه سفرها، بیننده را به یاد کسانی میاندازد که خود را اپوزیسیون دولت ایران میخوانند و بهگونه انفرادی از حاشیه نشستهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی صدا بلند میکنند که موثریت نداشته است. حتا طالبان که همه بر حکومتداریشان میخندند، اگر یک ملایشان به بیرون سفر میکند، اعلام میکنند که در راس هیات عازم فلان منطقه شد.
سفر رهبر جبهه مقاومت به کشورهای مختلف بهگونه انفرادی شاید این شایبه را در ذهنها خلق کند که موصوف تنهاست و هیچیک از سیاستمداران و چهرههای قومی دیگر در کنارش حضور ندارد. این مساله از دو حالت خارج نیست: یا دیگران نمیتوانند به احمد مسعود اعتماد کنند یا هم موصوف به مشارکت و کار تیمی رغبت ندارد. همچنان، شاید وضع محدودیت بر رقم مهمانان از سوی میزبانان، علت این امر باشد. اگر اینگونه باشد، پس میتوان گفت که حتا فرانسه نیز در تعامل با نیروهای مخالف طالبان تلاش میکند از مسیر تعادل خارج نشود تا خاطر طالبان آزرده نشود.