به نظر میرسد بتوان تا حدود زیادی با این گزاره که حمله روسیه به اوکراین قادر به ایجاد تغییراتی در نظم امنیتی اروپاست، موافق بود. به هر حال تا همین اکنون که حدود دو سال و چند ماه از آغاز جنگ در اوکراین میگذرد، نشانههایی از این تغییرات آشکار شده است. اینکه این تغییرات تا چه حد پایدار خواهند ماند و یا در آینده با تغییرات دیگری جایگزین خواهند شد یا خیر، به میزان فزایندهای به نتیجه نهایی جنگ بستهگی خواهد داشت. مهمترین تغییراتی را که تا کنون تحت تاثیر جنگ روسیه علیه اوکراین شاهد هستیم، میتوان در دو سطح اروپا و سطح گستردهتر نظم بینالملل مورد بررسی قرار داد. البته با توجه به اهمیت منطقه خاورمیانه بهعنوان منطقهای مهم، سعی شده است تاثیرات جنگ اوکراین در این منطقه نیز مورد بحث قرار گیرد.
الف- اروپا
به دلیل تقویت ناتو یا حرکت به سمت استقلال دفاعی، اگر در پی وقوع جنگ، در اروپا شاهد اثرگذاری بیشتر نسبت به دیگر مناطق باشیم، امری کاملاً طبیعی است. به هر حال هنوز هم جغرافیا فاکتور مهمی در میزان و دامنه تاثیرگذاری بحرانها به حساب میآید و از این رو به خاطر قرار داشتن اوکراین در داخل اروپا، اثرات این جنگ از بحران پناهندهگان گرفته تا احتمال گسترش جنگ به خارج از مرزهای اوکراین، بیش از همه متوجه کشورهای اروپایی خواهد بود. اما مسالهای که بر کسی پوشیده نیست، این است که بدون شک هر گونه تغییر در نظم سیاسی و امنیتی اروپا به دلایلی همچون اهمیت تحولات این قاره و همچنین وابستهگی میان مناطق مختلف، از پتانسیل لازم برای تاثیرگذاری بر نظم بینالملل برخوردار خواهد بود. در همین راستا مهمترین تاثیر جنگ اوکراین در اروپا را بایست افزایش هماهنگی و وحدت رویه اروپا در مقابله با تهدید روسیه در نظر گرفت. کشورهای اروپایی به فاصله کمی از آغاز حمله روسیه بر اوکراین، به اقدامات هماهنگ و بیسابقهای علیه مسکو دست زدند که نتیجه چنین هماهنگی تا حال اعمال حجم فوقالعادهای از تحریمهای دیپلماتیک و اقتصادی علیه روسیه و همچنین کمکهای نظامی و اقتصادی قابل توجه به اوکراین بوده است. خلاف برخی انتقادها نسبت به بیتاثیر بودن تحریمها، زمانبر بودن اثرگذاری آن و یا تحریم نشدن نفت و گاز روسیه و همچنین عدم توجه اروپا و امریکا به خواستههای زلنسکی برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع، بررسی مجموعه اقدامات غرب نشان میدهد که اروپا و امریکا تلاش دارند با لحاظ کردن نهایت احتیاط و دوراندیشی، خود را به نحوی موثر درگیر جنگ اوکراین کنند، بدون اینکه این درگیر شدن منجر به ایجاد شرایطی گردد که غرب را مستقیماً روبهروی روسیه قرار دهد.
موضوع دیگری که در رابطه به تاثیر جنگ اوکراین بر اروپا میتوان مورد اشاره قرار داد، آینده ناتو در قاره سبز است. به نظر میرسد در رابطه به ناتو نتیجه فوری اقدام نظامی روسیه را باید تقویت جایگاه این سازمان در میان کشورهای اروپایی عنوان کرد.
این مساله بهویژه از این لحاظ اهمیت دارد که توجه داشته باشیم طی سالهای گذشته عملکرد ناتو در زمینه تداوم سیاست دفاع جمعی این سازمان در میان برخی کشورهای اروپایی، مثل فرانسه، با انتقاداتی مواجه بوده است. امانویل مکرون از مرگ مغزی ناتو سخن گفته است. بخش مهمی از انتقاد مکرون به رفتارهای امریکای تحت رهبری ترمپ برمیگشت و اینکه از نگاه وی چنین رفتارهایی بهویژه در رابطه به خروج امریکا از سوریه و عملیات نظامی ترکیه در این کشور، باید مبنایی برای همکاری بیشتر اروپاییها در امور نظامی و استقلال عمل بیشتر در برابر امریکا به وجود آورد. به هر حال اینکه آیا تهاجم نظامی روسیه علیه یک کشور اروپایی نگاهها در اروپا را بیشتر به سمت تقویت ناتو و همراهی بیشتر با آن متمایل خواهد کرد و یا باعث تقویت انگیزههای موجود در رابطه با استقلال عمل دفاعی اروپا در برابر امریکا خواهد شد، احتمالاً نیازمند گذر زمان زیادتر است. البته آنچه تا کنون شاهد هستیم، هماهنگی و تقویت بیشتر ناتو در اروپاست تا رفتن به سمت استقلال عمل دفاعی. هر چند شاید در آینده اروپاییها بتوانند به تعادل و سنتزی میان این دو ایده دست پیدا کنند، اما به هر حال تا کنون نتیجه اقدام روسیه خلاف هدف کرملین مبنی بر ایجاد نگرانی و محتاط کردن کشورهای اروپایی غیرناتو برای عضویت در این سازمان بوده و برعکس منجر به افزایش تلاشها برای پیوستن هر چه سریعتر به این سازمان امنیتی شده است.
ب- نظام بینالملل؛ روسیه ضعیف و چین قدرتمند
در سطح نظام بینالملل مهمترین تاثیر حمله روسیه بر اوکراین را باید تضعیف اقتصاد روسیه، تبدیل شدن این کشور به یک قدرت درجه دوم، خروج روسیه از باشگاه قدرتهای بزرگ و کاسته شدن از سطح همکاریها میان غرب و روسیه عنوان کرد. اگر انگیزه اصلی پوتین از حمله بر اوکراین را تلاش برای تحمیل قدرت روسیه و وادار کردن غرب به پذیرش این کشور در جمع قدرتهای بزرگ در نظر بگیریم، به نظر میرسد که ورود روسیه به خاک اوکراین نتایجی کاملاً مغایر با این هدف ایجاد کرده باشد.
تاثیر مهم دیگر این جنگ را باید در رابطه با چین جستوجو کرد. تحت تاثیر اقدام هماهنگ کشورهای غربی علیه روسیه، احتمال بروز رفتار مشابه از سوی چین در قبال تایوان در کوتاهمدت را باید موضوعی با درجه احتمال وقوع پایین در نظر گرفت. البته میتوان انتظار داشت که چین بیش از گذشته به افزایش قدرت نظامی خود در سطوح استراتژیکی همچون توان موشکی، هوش مصنوعی، قدرت دریایی و قدرت اتمی متمایل شود.
ج- خاورمیانه
تجدید نظر در روابط با روسیه یا ادامه همکاری و موضوع آینده رابطه کشورهای خاورمیانه با روسیه، از جمله مباحث تاثیرپذیر از جنگ اوکراین است. پیش از حمله نظامی روسیه، کشورهای عربی و اسراییل تحت تاثیر ادراک مشترک در رابطه با رویکرد ایالات متحده در خاورمیانه، گسترش روابط با روسیه را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده بودند؛ اما اکنون پس از حمله روسیه بر اوکراین مشخص نیست که آینده این روابط در چه جهتی پیش خواهد رفت، هر چند بالا گرفتن اختلافات میان روسیه و اسراییل بر سر اوکراین دلالت بر این امر دارد که این جنگ قادر به ایجاد تنش بین روسیه و متحدان خاورمیانهای آن خواهد بود.
به نظر میآید که آینده رابطه کشورهای خاورمیانه با روسیه بهشدت متاثر از موضوعات زیر باشد:
1- شکست یا موفقیت روسیه در جنگ با اوکراین؛
2- سرنوشت مذاکرات هستهای و رویکرد دو کشور روسیه و امریکا در قبال برنامه هستهای ایران؛
3- نوع رابطه امریکا با کشورهای عربی و اسراییل در خصوص نگرانیهای آنها در رابطه با ایران.
شکست روسیه و دست نیافتن به اهداف اصلی خود در جنگ با اوکراین، از طریق تبدیل کردن این کشور به یک قدرت درجه دوم با اقتصادی بهمراتب ضعیفتر از آنچه اکنون میبینیم، کشورهای خاورمیانه را به تجدید نظر در روابط خود با این کشور بهعنوان یک نیروی متعادلکننده در مقابل امریکا وادار خواهد کرد. از طرف دیگر، چنانچه روسیه به انگیزههایی همچون تحت فشار گذاشتن امریکا در خاورمیانه، ایران را به افزایش فعالیتهای خود در منطقه راغب نماید و یا به سمت کاستن از همکاری خود با غرب بر سر موضوع هستهای ایران متمایل شود، به احتمال زیاد باید شاهد روی گرداندن کشورهای عربی و اسراییل از روسیه و رجوع دوباره آنها به سمت امریکا باشیم. این مساله البته همانطوری که در ماههای اخیر شاهد حضور امریکا در نشست ششجانبه اسراییل بودیم، بهشدت تحت تاثیر میزان علاقه و تلاش ایالات متحده برای پاسخگویی به خواستها و نگرانیهای این کشورها در قبال ایران قرار دارد.