بخش اول
يادداشت:
دوسال است که از گوشه و کنار صحبت های پیرامون آغاز بهکار اولین گروه «ایندی راک » در افغانستان میشنوم. برای من هم بهعنوان یک مخاطب جدی موسیقی، شنیدن این خبر عجیب، غافلگیرکننده و گاهی حتا غیر قابلباور بوده است. اما حالا، داخل اتاقی تنگ، 3 عضو این گروه در مقابلم نشسته اند. به گرمی تمام از من استقبال کردند و در مورد تجربهی ساختن پدیدهای به نام «رویاهای کابل» سخن گفتند. سلیمان آوازخوان و گیتاریست گروه است. جوانی محجب که دری را با لهجهای شبیه تاجیکستانیها ادا میکند، سهراب نوازنده «بیس گیتار» است. جوانی پخته و آشنا به موسیقی، و سومین عضو گروه، مجتبا حبیبی ست، که نوازنده «درام» است و مدرس موسیقی و آگاه به دانش ثبت موسیقی و دانش آموخته ی موسیقی در ایران. اولین آلبوم گروه «رویاهای کابل» در میانه سال جاری به بازار آمد. آلبومی که تمام آهنگهای آن به زبان انگلیسی خوانده شده است.
صحبت را با سهراب، نوازندهی «بیس گیتار» این گروه آغاز کردم.
در ابتدا میخواهم توضیح بدهی که «کابل دریمز» یا «رویاهای کابل» چهطور ساخته شده و از کجا آمد؟
سهراب: «رویاهای کابل» همانطور که از نامش پید است، در کابل و اواخر سال 2008 ساخته شد. هر کدام ازما در دوران مهاجرت، زمانی که آموزش موسیقی میدیدیم، این آرزو را داشتیم که وقتی به افغانستان برگشتیم یک گروه موسیقی بسازیم گروهی که به همین سبکی که علاقه داریم (راک) بنوازد.
بالاخره به وطن بازگشتیم. من در سال 2004 به کابل آمدم و با مجتبی آشنا شدم. و در سال 2007 با سلیمان، و وقتی با هم یکجا شدیم به این نتیجه رسیدیم که ما میتوانیم باهم یک گروپ موسیقی بسازیم که راک بنوازد. این رویای مشترک همهی ما بود که در داخل افغانستان کاری کنیم واین رویا در کابل به واقعیت مبدل شد. به همین دلیل هم همین نام راانتخاب کردیم؛ «رویاهای کابل».
س: اما چرا راک، تلویزیونها موزیک عامهپسند را بیشتر میپسندند و نشر میکنند موسیقی که حالا نامش را میگذارند پاپ. در مجموع رسانههای افغانستان را موسیقی پاپ فرا گرفته، پاپ اسپانیایی، هندی، عربی، ترکی، ایرانی و… و اینطور تصور میشود که اینجا اگرموسیقی قرارباشد رشد کند موسیقی پاپ است، در چنین شرایطی موسیقی راک انتخاب خطرناکی نبوده است؟
سهراب: (میشود سایر اعضای گروپ هم در این مورد نظر خود را بگویند). خودم از گذشته با وجود اینکه آلات موسیقی مختلفی را مینواختم آلات موسیقی که زیاد در راک استفاده هم نمیشد، اما علاقهمندی داشتم. من خودم شاهد پیدایش یک جنبش راک در پاکستان بودم، جنبشی که از شروع تا حالا تبدیل به یک صحنه کلان موسیقی در پاکستان شده و نسبت به موسیقیهای دیگرشان حتا خوبتر است. برای من جالب است که در پاکستان چندان امکانات برای این نوع موسیقی هم مهیا نبود علاقهمندی به این سبک(راک) از ابتدا در من وجود داشت.
وقتی به افغانستان آمدیم، در ابتدا تا حدی موسیقی پاپ هم کار کردهایم ا ما این یک چیز دیگر بود، یک چیزی بود که علاقهمندی زیادتر به آن داشتیم.
س: سلیمان! چه فکر میکنی؟ هم در آن زمان (سال 2008) و حتا همینحالاهم این روند ادامه دارد و موسیقی ی که بیشتر رسانهها آنرا نشر و حمایت میکنند، بیشتر موسیقیای هست که به آن پاپ میگویند، چهطور شد تصمیم گرفتید راک کار کنید؟ آیا این یک ریسک نبود؟
سلیمان: تصمیمی خطرناک بود ولی همانطوری که من فکر میکردم، که باید در موسیقی ما تغییراتی بهوجود بیاید دیگرانی هم بودند که به این ضرورت فکر میکردند و حتما همین باعث شد که این کار را شروع کنیم. یعنی این فقط فکر ما نبوده است. دوستانی هم که مخاطبین جدی موسیقی بودند هم میگفتند که باید یک موسیقی نو بهوجود بیاید.
س: یعنی شما در آن زمان با تقاضای موسیقیای تازه مواجه شدید از جانب مردم؟
سلیمان: نه فقط با تقاضا راستش دل خودما هم میخواست و یک کمی هم به گفته شما ترس هم داشتیم چون در اوایل هر چیز نو باعث انتقادات زیاد میشود. وهمچنین دغدغهی اینرا داشتیم که این چیز نو اگر در سطح عالی پیاده نشود چه خواهد شد؟ چون کار دشواری بود. ما کوشش کردیم که این سبک را بهخوبی ارایه کنیم. گروپ وقتی که ایجاد شد، در ابتدا قرار نبود که راک بزنیم، یک روز یک جلسه تمرینی راه انداختیم، یکی از آهنگها را اجرا کردیم و دیدیم که نتیجهی خوب داد. بعد از تمرین وقتی فکر کردیم، دیدیم واقعا یک چیز خوشایند است. همان چیزیکه ما میخواستیم نه در سطح عالی چون ابتدای کار بودیم، ولی نزدیک بود به همان چیز، واینگونه شد که شروع کردیم و روزهای دیگر با کوششهای فراوان گذشت. بعضی آهنگهای موسیقی انگلیسیزبان را «کاور» میکردیم. دیدیم به نتیجه خوبی رسیدهایم. یعنی از کار خودمان لذت بردیم. این خیلی مهم است.
س: فضای موسیقی افغانستان فضای بسیار سنتزدهای است، نسبت موزیک راک با این فضای سنتزده چیست؟ آیا میشود گفت که از درون موسیقی افغانستان نوع جدید موسیقی بیرون آمده؟ از این لحاظ چگونه میشود «رویاهای کابل» را تعریف کرد؟
مجتبا: نه! میشود گفته که یک فکر نو وارد موسیقی سنتزدهی ما شده است به این دلیل که طبیعتا این موسیقی خیلی فرق میکند با موسیقی فولکلوریک ما و با موسیقی فی الحال ما. اینها دو روش کاملا متفاوت هستند. ولی در فضایی که سنتیاست و افکار هنوز بکر است. بودن چنین موسیقی در این فضا و با این افکار، مقداری اخلال به جود میآورد. ولی طبیعتا بازهم بر میگردم به سوال شما، نه! واقعا موسیقی که ما کار میکنیم، میشود گفت افکار بیرونی است ولی ترکیبشده با موسیقی بومی.
س: اگر کسی از این ناحیه انتقاد بکند، چون همه توقع دارند که هرکار تازه ریشه در گذشته داشته باشد شاید بسیاری از مخالفین شما اینها باشند، چه جوابی برای آنها دارید؟
مجتبا: طبیعتا، در این قسمت میتوانیم بگوییم که به راستی قناعتدادن آنها سخت است. ولی تعریفی که من از این مساله دارم این است که میگویم این موسیقی هم بر اساس تقاضای گروهی از افراد این جامعه بهوجود آمده است. یکی از دوستان خوب ما که نامش را نمیبرم، یک روز مثال خوبی زد، گفت همانطور که قابلی و کرایی وماهیچه… داریم، غذاهای از دیگر کشورها و فرهنگها هم وجود دارد که ما آنهارا استفاده میکنیم. طبیعتا ما نیاز داریم تادر کنار موسیقی بومی، موسیقیهای مطابق روز هم داشته باشیم.
س: پس با اینحساب اگر موسیقی محلی قابلی باشد، «رویاهای کابل» پیتزا ست؟
مجتبا: این دیگر نظر لطف شماست، ولی این حقیقت است.
س: سهراب! درمورد فکر اولیهی ساختن یک گروه موسیقی راک توضیح دادی که چهطور بهوجود آمد، ولی یک مسله عمده این است که شما یکنوعخاصی از راک را انتخاب کردید. (ایندی راک) و باز در درون این سبک نیز نوعی خاص از «ایندی راک»، این قالب چطور انتخاب شد و بر چه اساس انتخاب شد.
سهراب: باید بگویم که همانطور که سلیمان جان پیشتر اشاره کردند. این کاربا برنامهریزی انجام نشده است که نشسته باشیم و بگوییم که ما فقط باید همین سبک را کار کنیم و یا این سبک را کار کنیم.
روز اول آمدیم شروع کردیم به تمرین یکی از کارهایکه سلیمان ساخته بود. همه در پایان راضی نبودیم اما چون روز اول بود خوب بود. و همینطور روزهای بعد روی کارهای بیشتر تمرکز کردیم و هر کس در بخش خود، از ساختن آهنگ گرفته تا نواختن گیتار و درام، نظرات خود را دادند. و کم کم این قالب بهدست آمد.
بعضی وقتها در جریان کار در مورد ساختمان کار و انتخاب صداهای مختلف مثلا اینکه در کجا کدام صدا بهتر است وبالاخره نتیجه کلی که گرفتیم همین صدایی بود که حالا که خود ما آنرا میشنویم، میگوییم این«ایندی راک» ویا یک نوعی از «ایندی راک» است. یعنی در نتیجه ما به این صدا رسیدیم.
س: آیا مسایل دیگری همچون مقدار توانایی تخنیکی که در گروپ وجود داشت، در انتخاب سبک تعیینکننده نبوده است؟ و دوم اینکه آیا کدام ملاحظه اجتماعی را هم در نظر گرفته بودید که این نوع خاص موسیقی را ترجیح دادید؟
ج: مجتبا: ملاحظه اجتماعی به آنصورت در نظر گرفته نشده، برای ما موسیقی بیان احساسات است هرکس بهنوبه خود احساسات خودرا به همین شکلی که ما در گروه کار کردیم، بیان کرده است. یعنی زیادتر روی بیان آزاد احساسات و قدرت نوازندگی، و فکر های ما تاکید کردیم. با این شیوه نتیجه همین کاری شد که ما به آن رسیده ایم.
س: سلیمان! عجیبتر از انتخاب «ایندی راک» و ساختن این گروه در فضای پر از سنتهای طولانی موسیقی افغانستان، شما انگلیسی میخوانید، اینرا چهطور میشود توجیه کرد؟
سلیمان: ما یک کار تازه انجام میدادیم. برای اینکار باید نمونهها یا الگوهای ابتدایی وجود میداشت و به این دلیل که خودم موسیقی راک را اولین دفعه به زبان انگلیسی شنیدم، در حالیکه آن زمان معنای اصلی شعرش را هم نمیفهمیدم، اما از موسیقیاش خوشم میآمد و موسیقی راک به زندگی من با زبان انگلیسی آمده است. به همین دلیل احساس بهتری دارم وقتی به انگلیسی میخوانم. هرچند که من یک گوینده خوب در زبان انگلیسی نیستم. چیزهای که نوشته میکنم مطمینا از نگاه گرامر و… مشکلات زیادی خواهد داشت اما بسیار کوشش کردم که درست بنویسم . اما در ادامه تلاشم این است که به زبانهای رایج افغانستان بخوانم و آهنگ بسازم.
س: این را به این دلیل پرسیدم که میان فارسیزبانها، اولین تجربه برای شروع موزیک راک، در ایران و توسط گروه «اوهام» صورت گرفت. این گروه کارش را با زبان فارسی آغاز کرد و بیشتر شعرهای شاعران کلاسیک را میخواند، این بدین معناست که آنها میخواستند در واقع مخاطب عمومی را باخود داشته باشند. چون هرفارسی زبانی مولانا و حافظ را میشناسد، چنین دغدغههایی برای شما وجود داشت؟
سلیمان: بلی چنین دغدغههایی وجود داشت. اما وقتی که ما در مهاجرت بودیم از دنیای زبان فارسی دور بودیم من در ازبکستان بودم و در آنجا عموما با زبان فارسی صحبت نمیکنند و بههمین دلیل برای من دشوار بود که از ابتدا با زبانی کار کنم که با آن آشنایی چندانی ندارم.
س: مجتبی! خودت بیشتر ایران بودی، در ایران معمول است که هر نوع موسیقی که تازه رخ مینماید اولین تلاش این است که آن را چگونه ایرانی بسازند وبعدا جهانی شوند. چرا «رویاهای کابل» این کار را نکرد؟ مثلا «گروه اوهام»، در حقیقت تلاش کرد که از همان ابتدا موسیقی راک را بومی بسازد، شما تلاشی برای ساختن راک افغانی نداشتید؟
مجتبا: طبیعتا آنها هدفشان این بود که راک ایرانی بسازند. ما ناخواسته همینکار را کردهایم. اما زبان اصلی ما در داخل کشور دری یا همان فارسی نیست. ما زبانهای دیگری هم داریم. و متاسفانه در حین زمان رشددادن همهی این زبانها در پهلویهم سخت است. ما آمدیم همین ملاحظات اجتماعی را ناخواسته انجام دادیم و گفتیم بیاییم «رویاهای کابل» را به وسیله کسانی که در خارج هستند به داخل معرفی کنیم. یعنی من احساس میکنم ما ناخواسته کاری را کردیم که کاملا منطقی بوده است. یعنی اکثر کسانی که ما را امروز در داخل میشناسند از زبان بیرونیها شنیدهاند. و باور کردند. همانطور که توانستیم بیرق افغانستان را در بیرون بلند کنیم. و موسیقی داخل را به نمایش بگذاریم.
س: این در حقیقت یک نوع استراتژی بوده است؟
مجتبا: دقیقا، و ما ناخواسته یکسری ملاحظات اجتماعی را در نظر گرفته ایم و محتاطانه عمل کردیم. اگر از روز اول شروع میکردیم به خواندن شعرهای فارسی و پشتو مقدار زیادی از کیفیت کار هم کاسته میشد.
س: یعنی سخت بود ساختن یک مدل راک افغانی؟
مجتبا: نه، سخت نبود. ولی این که در حین زمان به دو یا چند زبان بخواهی آهنگ بسازی دشوار بود برای ما، اگر صرفا پشتو یا صرفا دری هم میخواندیم با انتقادات زیادی روبرو میشدیم، حتا سلیمان جان به زبان ازبکی تسلط کامل دارند چون زبان مادریشان هست. ولی در مجموع معیارها را در نظر گرفتیم. طبیعتا در ایران وقتی که آنها میخواهند سبکی را معرفی کنند اول از شعرها به زبان خودشان استفاده میکنند.
س: این شیوه بهتر نیست؟
مجتبا: این شیوه بهتر است. طبیعتا شما اجتماعات را در نظر میگیرید. اما جامعهی آنجا با جامعه اینجا بسیار فرق دارد . در آنجا سطح سواد بالاتر است. هیچنوع تعصبات روی گونهی خاص موسیقی وجود ندارد. یا اگر هم داشته باشد در حدی نیست که خطرناک باشد. ولی متاسفانه اینجا حس وطندوستی بعضی وقتها به خشونت مبدل میشود.
اما حالا همهی ما متوجه شدیم که لازم است موسیقی راک را با شعر فارسی و پشتو رشد بدهیم. در آینده تصمیم داریم حتی به دیگر زبانهای رایج کشور هم آهنگ اجرا کنیم. ولی خب، همان بحث تدریجی هست انقلابی عملکردن باعث سردرگمی میشود.
ادامه دارد…