دوکتورین ترمپ و نظم پیچیدهي جهانی
پایان جنگ دوم جهانی، واقعیتهای جیوپولیتک جدید را به وجود آورد. اسرائیل با گرایش هویتی، ایدیولوژیک و سیاسی با خوانش روایتهای زیست تاریخی یهودیان در این مناطق و فراخوان مهاجرت صهیونیستهای آواره برای تأسیس یک چتر سیاسی-حقوقی، تشکیل شد.
سازمان ملل متحد، قلمرو و مرزهای اسرائیل و فلسطین را با صدور قطعنامهی 181 مؤرخ 1947 تقسیمبندی کرد، پلان تقسیمبندی ملل متحد، بیتالمقدس را به عنوان شهر جداگانهی بینالمللی (International City) معرفی کرد. اساس مخالفت تأسیس سفارتها در بیتالمقدس از قطعنامه 181 مجمع عمومی ملل متحد 21 نوامبر 1947 ناشی میشود. بیتالمقدس بر اساس قطعنامهی 181 و 194 مجمع عمومی ملل متحد، منطقهی تحت اداره و صلاحیت شورای قیمومیت ملل متحد تعریف شد. امریکا اولین کشوری بود که اسرائیل را در سال 1948 به رسمیت شناخت.
در جنگ ششروزهی اعراب و اسرائیل سال 1967، اسرائیل بلندیهای جولان و بیتالمقدس شرقی را اشغال کرد، شورای امنیت ملل متحد با صدور قطعنامهی 242 مؤرخ 1967 ضمن محکومیت اشغال بیتالمقدس شرقی، خواستار عقبنشینی و خروج اسرائیل از این منطقه شد.
قطعنامههای 476 و 478 مؤرخ 1980 شورای امنیت ملل متحد، سند مهم بینالمللی در مورد سرزمینهای اشغالی است و بر بنیاد آن، اسرائیل به شرق بیتالمقدس صلاحیت حقوقی ندارد. اسرائیل در سال 1980 قانونی را تصویب کرد که بیتالمقدس را پایتخت واحد اسرائیل معرفی کرده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامهای به الحاق بیتالمقدس شرقی از سوی اسرائیل واکنش نشان داد و آن را تخلف از قوانین بینالمللی عنوان کرد. فلسطینیها، بیتالمقدس شرقی را پایتخت دولت آیندهی خویش میدانند.
اسرائیل یگانه کشوری است که پایتخت آن از سوی جامعهی بینالمللی به رسمیت شناخته نشده است. پیش از 1980 تعدادی از کشورها از جمله هالند و کوستوریکا، سفارتهای شان را به بیتالمقدس انتقال داده بودند، اما با گسترش میزان واکنشهای بینالمللی به اشغال بیتالمقدس از سوی اسرائیل، در سال 2006، کوستوریکا و السلوادور آخرین کشورهایی بودند که سفارتهای شان را از بیتالمقدس خارج کردند. انتقال سفارت امریکا از تل ابیب به بیتالمقدس به معنای شناسایی بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل بوده و اجماع بینالمللی هفتاد ساله، مبنی بر حلوفصل مسالمتآمیز منازعات اسرائیل و فلسطین و راه حل تشکیل دو دولت (Tow state Solutions) را تحت شعاع قرار داده است.
لابیهای یهودی از سال 1990 به این سو تلاش کردند تا کاخ سفید و کانگرس آن کشور را برای انتقال سفارت این کشور از تل ابیب به بیتالمقدس ترغیب کنند. کانگرس امریکا در سال 1995 با تصویب لایحهای به انتقال سفارت امریکا رای داد. این انتقال باید تا 31 می 1999 صورت میگرفت. رییس جمهور کلینتون با توجه به واقعیتها و شرایط منطقهای و بینالمللی، تبعات منفی آن برای منافع استراتیژیک امریکا، احتمال واکنش متحدین امریکا در خاورمیانه به این تصمیم و تضعیف روند صلح میان دو کشور که با امضای پیمان اسلو منعقدهی کمپ دیوید، پیشرفت مؤثر یافته بود، در اجرای تصمیم کانگرس تأخیر و تعلل کرد و رؤسای جمهور بعدی امریکا، بوش پدر، جورج بوش پسر و بارک اوباما به دلیل تبعات و هزینههای منفی و تضعیف تلاشهای صلحسازی از این کار سر باز زدند.
روسیه مخالف انتقال سفارت امریکا از تل ابیب به بیتالمقدس شرقی است. در اعلامیهی وزارت امور خارجه آن کشور ضمن تعهد به اصول مورد قبول ملل متحد مبنی بر راه حل دو دولت که بیتالمقدس شرقی را پایتخت فلسطین میداند، بر حل صلحآمیز منازعات اسرائیل و فلسطین تأکید کرده است. رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی اسرائیل در هفتاد سال گذشته موجب تصویب لیست طولانی قطعنامههای ملل متحد در محکومیت عملکردهای خلاف قوانین بینالمللی این کشور شد که به لحاظ حقوقی، اخلاقی و افکار عامهی جهانی، تأثیر منفی بر جایگاه و پرستیژ بینالمللی اسرائیل گذاشته است.
دوکتورین ترمپ که یکجانبهگرایی در سیاست خارجی و پابند نماندن به تعهدات بینالمللی را به خاطر منافع و امنیت ملی امریکا توجیه میکند، دست به رفتارهای ماجراجویانه در سطح بینالمللی میزند. ترمپ به رغم مخالفت متحدین اروپایی، امریکا را از برخی معاهدات مهم بینالمللی مانند برجام خارج کرد و در یک اقدام تحریکآمیز، سفارت آن کشور را از تل ابیب به بیتالمقدس شرقی انتقال داد.
آمدن ترمپ به کاخ سفید، جنجالهای تازه در سیاست داخلی امریکا خلق کرد. ادعاها مبنی بر مداخلهی روسیه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، سوابق شخصیتی آقای ترمپ، فشار رسانهها و نارضایتیها در محافل سیاسی و اجتماعی امریکا که به لحاظ اخلاقی، آقای ترمپ را برای ریاست جمهوری امریکا مناسب نمیدانند،کاخ سفید را در یک وضعیت دشوار سیاسی قرار داده بود. آقای ترمپ تلاش کرد تا با پرداختن به مسایل بینالمللی مانند خروج از برجام، انتقال سفارت به بیتالمقدس و ملاقات با رهبر کوریای شمالی، توجه افکار عامه و سیاسیون امریکایی را از افتضاحات و سیاستهای داخلی به سیاست خارجی معطوف کند.
اشخاصی مانند جان بولتن، مایک پمپیو با دیدگاهها و رویکردهای به شدت تهاجمی به مسایل بینالمللی که سیاستها و تعاملات امریکا را در مناسبات جهانی تنظیم میکنند، مشروعیت نهادهای بینالمللی مانند ملل متحد و همپیمانی با اروپا را به مسخره گرفته، با صدمهزدن به نظم بینالمللی، تصویر خشن -شبیه دوران بوش- از امریکا به جهان ارایه میکنند.
ترمپ با جهانبینی ویژه و شعار انتخاباتی (Make America Great Again) موجهای پوپولیستی را در جهان غرب شکل داده و با سیاستهای اشتباهآمیز و تهاجمی، اعتبار و جایگاه امریکا را در برابر متحدین امریکا در اروپا، شرق دور و خاور میانه خدشهدار کرده است.
تضعیف پروسهی صلح و تقویت انتفاضه در سرزمینهای اشغالی و ایستادهگی در برابر تصمیم امریکا از پیامدهای مهم و فوری این اقدام بود. اعتراضها در روز افتتاح سفارت منجر به کشتهشدن صدها فلسطینی شد و مسلماً روند خشم و مقاومت در برابر این عمل، جان صدها فلسطینی دیگر را نیز خواهد گرفت. به این صورت تلاشهای دیپلوماتیک در راستای دستیابی به صلح که در آن امریکا نقش میانجی را بازی میکرد، عملاً پایانیافته پنداشته میشود.
این حرکت ادارهی ترمپ، مخالفتهای گستردهي بینالمللی را به همراه داشت. متحدین اروپایی امریکا که در مسایل مهم بینالمللی با این کشور همسویی استراتیژیک دارند با خروج یکجانبهی این کشور از توافقنامهی اقلیمی پاریس و برجام، خود را تحقیرشده میدانند و به نظر میرسد کشورهای اروپایی که متحدین سنتی امریکا تلقی میشوند، در معادلات سیاسی و حفظ توازن قوا در سطح بینالمللی به ویژه در شرق میانه با این کشور همکاری استراتیژیک نخواهند کرد.
مسلم است که کشورهای متحد امریکا در خاور میانه و جهان عرب در برابر نقض قطعنامههای سازمان ملل متحد و یکجانبهگرایی امریکا ظاهراً در چارچوب اتحادیهی عرب و یا سازمان کشورهای اسلامی اعلام موضع میکند، اما ساختار مناسبات قدرت و بافتهای سیاسی در این کشورها، سابقهی موضعگیریهای اعلامی، نه اجرایی کشورهای حوزهی خاورمیانه، تعاملات قوی سیاسی، امنیتی و اقتصادی و امضای توافقنامههای ملیاردی خرید اسلحه با امریکا، تأثیر زیادی بر تغییر معادلات سیاسی شرق میانه نخواهد گذاشت.
سازمان ملل متحد به عنوان نهاد بزرگ هماهنگکنندهی تلاشهای بینالمللی به منظور داشتن جهان صلحآمیز مبتنی بر رعایت حقوق بشر، ختم جنگ و همکاریهای سیاسی و اقتصادی میان دولتها، با تخلفورزیهای امریکا و تهدید مبنی بر نپرداختن بودجهی لازم برای فعالیتهای سازمان ملل متحد، میان تعهد به قوانین بینالمللی و تمکین به خواستهای هژمونیک و فراقانونی امریکا گزینهی دیگری ندارد و مجبور است با این واقعیت کنار آید.
برهم زدن توازن قوا، قطببندیهای جدید سیاسی، تشدید بیثباتی منطقهای و جنگهای نیابتی از پیامدهای ناگوار این حرکت ناسنجیده و خلاف موازین بینالمللی است که با گذشت هر روز، این نوع اقدامات جهان را وارد آشوبهای پر مخاطره و رقابتهای پرهزینه میکند.
منابع:
file:///C:/Users/Administrator/Documents/bolton_implications_moving_us_embassy_israel_to_jerusalem_testimony_110817.pdf
https://www.jpost.com/Arab-Israeli-Conflict/Palestinians-apathetic-about-US-Embassy-move-to-Jerusalem-476135
https://www.quora.com/What-are-the-consequences-of-moving-United-States-embassy-from-Tel-Aviv-to-Jerusalem
https://www.youtube.com/watch?v=elJtmXjJg_0
http://www.businessinsider.com/trump-jerusalem-embassy-israel-capital-2017-12
http://www.mid.ru/en/foreign_policy/news/-/asset_publisher/cKNonkJE02Bw/content/id/2717182
http://www.businessinsider.com/trump-jerusalem-embassy-israel-capital-2017-12
http://www.dw.com/fa-ir
http://www.dw.com
http://www.un.org/Depts/dpi/palestine/ch2.pdf
https://www.foreignaffairs.com/articles/united-states/2016-10-17/populism-march