معرفت نیست درین قوم خدایا سببی
تا برم گهر خود را به خریدار دگر
ماه جوزا، چندین روز را دارد که در آنها نامدارترین هنرمندان، نویسندهگان و مورخان ما وفات یافتهاند. امسال با تأثر و درد فراوان که یک نام دیگر نیز به آن افزود گشت، و آن نام بزرگ، همانا اسم استاد دانشمند نستوه ما، پوهاند میرحسین شاه بود، خدا بیامرزدشان.
سیوهشت سال قبل، روز شانزدهم جوزا، بابای موسیقی که از آسیای میانه، ایران و بالاخره تا سرزمین بزرگ هندوستان به حیث کوه موسیقی شهرت داشت، وفات یافت (روحشان شاد و بهشت برین جایشان). به سلسلهی یادی از ایشان اینک طور مختصر زندهگینامهی استاد تحریر میگردد، بعد هم شاید چند سطری در مورد مقام و خدمات هنریشان یادآوری گردد:
محمدحسین سرآهنگ، در سال ۱۳۰۲ ش. در شهر کهنهی کابل در یک خانواده هنرمند و اهل موسیقی، واقع کوچه خواجهخوردک (خرابات) کابل، دیده به جهان گشود. پدر کلان مادریشان از سال ۱۲۴۸ ش. بنا بر هدایت امیر شیرعلی خان با جمعی از هنرمندان دیگر، در بالاحصار کابل به عنوان هنرمندان دربار جاگزین گردیدند. در زمان حکومت محمد اعظم خان نیز تحت حمایت و کمک دربار کابل میزیستند و هر یک از اجداد ایشان خانواده هنرمند درباری بودند؛ چنانکه مکتب جدید موسیقی هندی -افغانی را اینها بنیانگذاری کردند که در این راستا استاد قاسم و استاد غلامحسین پدر استاد سرآهنگ، از سرآمدان اهل طرب خرابات گردیدند. چندی بعد، آنها از بالاحصار کابل به کوچه خواجهخوردک، نزدیک بالاحصار انتقال یافتند. محمدحسین سرآهنگ تعلیماتش را در لیسهی امانی به پایان رسانید. همچنان درسهای نخستین موسیقی را نزد پدرش استاد غلامحسین آموخت و جهت فراگیری بیشتر این فن، عازم هندوستان شد. وی در آنجا در جریان ۱۵ سال، از محضر دانشمندان و استادان بزرگ آواز و موسیقی (خصوصاً عاشق علیخان- مشعلدار بزرگ دبستان پتیاله) کسب فیض کرد و افتخار استاد موسیقی کلاسیک را به دست آورد. استاد سرآهنگ یگانه نواگر بزم موسیقی پنیاله و شاگرد استاد عاشقعلی خان بود (که در هندوستان شهرت بسزایی داشتند). ایشان در این شیوه نه همتایی دارد و نه انبازی، لذا میتوان گفت وی موسیقی را به گونهی علمی آموخت، زیرا در آن روزی که لقب سرتاج موسیقی کلاسیک را در هندوستان به سرآهنگ تفویض میکردند، خطاب به وی گفتند: «اگر هندوستان عنوان برتر از این هم میداشت، به شما اهدا میکردیم.»
تا جایی که ملاحظه شده در تکوین شخصیت هنری و رشد استعداد ادبی استاد سرآهنگ سه شخص اثر بارز داشتهاند؛ کلام ابوالمعانی بیدل، هنر استاد عاشق علی خان، آخرین چشم و چراغ موسیقی پنیاله در هندوستان و شخص محمد عبدالحمید اسیر (قندی آغا) که روزنه دنیای اسرارآمیز بیدل را به روی وی گشود. بدین ترتیب او وارد حلقات تصوف و عرفان نیز گردید.
استاد محمدحسین سرآهنگ که شخص تعلیمیافته، شعرشناس و ادبدوست بود، آشنایی او با اشعار بیدل سبب گردید تا از جمله بهترین شارحان ابیات میرزا عبدالقادر بیدل محسوب گردد. همچنان خود نیز غزلهای خوب و زیبا بسراید. استاد سرآهنگ در پی معرفت با عرفان اسلامی و به ویژه اندیشههای عارفانه بیدل، بیشتر به خانقاهها میرفت و اشعار صوفیانه را میخواند. درک معانی کلام ابوالمعانی و ادا و تلفظ بسیار خوب آنها از صفات موصوف بود، علاوه بر این، به آهنگهای محلی نیز روح تازهای دمید و در کنار انواع راگها و غزلها این گونه اشعار را هم زیبا کمپوز میکرد، مثلاً آهنگ ذیل از سرآمد و یکی از آهنگهای محبوبشان است:
وړې لیلو سهار دی، نری شمال لگیږی- ونې پاڼې رژوینه
یار مې هندو زه مسلمان یم، باران دی
د یار لپاره درمسال جارو کومه…
در طول حیات هنریشان، استاد سرآهنگ ضمن اشتراک در فیستوالها، کنسرتها و محافل موسیقی داخلی و خارجی دستآوردهای بزرگی را نصیب گردید؛ از جمله در سال ۱۳۲۹ ش در فستیوال موسیقی کشور ما، از طرف شاروالی کابل مدال طلا را به دست آورد، در همین سال لقب پرافتخار استاد را نیز از سوی ریاست مستقل مطبوعات نصیب شد. چند سال بعد لقب سرآهنگ به وی اعطا گردید. در کشور پهناور هندوستان او را میشناختند. پوهنتون چندیگر هندوستان موصوف را کوه بلند موسیقی نامیده بود، پوهنتون کلاکندرا در شهر کلکته هندوستان، استاد سرآهنگ را به القاب ماستر دکتر و پروفیسور یاد کرده بود.
خاطره: در سال ۱۳۹۳ ش. با چهار تن از استادان جوان پوهنتونهای دیگر، سفری داشتم به پنجاب هندوستان. در ضمن آن از پوهنتون چندیگر (فاکولتهی اداره و مدیریت) دیدن کردیم. یک پروفیسور سیکه از ما استقبال کرد. او شخص خیلی دانشمند بود و با تاریخ افغانستان آشنا، شخص نهایت افغاندوست و در مورد خصوصیات مردم ما مطالعه داشت. او مسوول( Q.A) یعنی کمیته تضمین آموزش نیز بود، با وجودی که تقاعد کرده بود، ولی بنا بر تجربه و دانشش از ایشان دعوت کرده بودند تا طور افتخاری استادان جوان پوهنتون چندیگر را، خصوصاً در مسایل اداره و مدیریتی تربیت و راهنمایی کند. لطف بیشایبه و مهماننوازیشان برای ما فراموشناشدنی است. در ضمن دیدار کتابخانه پوهنتون، ایشان به یک دوشیزه که کارمند کتابخانه بود چیزی هدایت داد، ما مصروف دیدن شلفهای کتب بودیم، چند لحظه بعد آن دوشیزه با یک آلبوم حاضر شد، پروفیسور از آن میان عکس استاد سرآهنگ را به من نشان داد، آن دانشمند و روانشناس با دیدن عکس این سرتاج موسیقی کشورمان، احساسات غرور و تعجب نهایت زیادم را دانست، تبسم ملیح نمود، من برایش در مورد آهنگها و آرشیف رادیو افغانستان گفتم و یادآوری نمودم که مردم ما برای استاد احترام زیاد دارند. او گفت: «میدانم.»
از دفتر (Q.A ) و کتابخانه پوهنتون، تا محلی که موتر ما ایستاده بود، فاصلهی تقریباً بیست دقیقه بود، ولی این پروفیسور معزز و افغاندوست در تمام این فاصله با ما غرض خدا حافظی پیاده قدم زد، در حالیکه در نزدیک موتر ما، دوشیزهای که یاد کردم، برایم گفت که پروفیسور صاحب هیچگاهی به این اندازه پیاده قدم رنجه نکرده است. شناخت ایشان را از استاد سرآهنگ و احترامی را که به او ابراز کردند و این مهماندوستیشان را فراموش نمیکنم. بر گردیم به احترام و شناخت کوه موسیقی در هند:
الهآباد یکی از شهرهای باستانی و مهد هنرها در هند است. در پوهنتون مرکزی موسیقی این شهر نیز لقب سرتاج موسیقی را به استاد سرآهنگ اهدا کردهاند. در سال ۱۳۵۷ ش بعد از اجرای کنسرت در شهر دهلی استاد سرآهنگ را «بابای موسیقی» نامیدند. در سال ۱۳۶۰ شمسی بعد از اجرای کنسرتی در پوهنتون الهآباد، لقب «شیر موسیقی» به وی داده شد؛ استاد سرآهنگ در پی حصول افتخارات یادشده از سوی دانشمندان و صاحبنظران موسیقی ضمن بیتی چنین اظهار مباهات نمود:
در نزد اهل علم از القاب معنوی
کوه بلند بودم و شیر دمن شدم
سرآهنگ در راستای موسیقی چنان پیش رفت که موفق به افتخار کشف دو راگ جدید در این زمینه نیز گردید که آنها عبارت اند از راگهای: مونتمی و هزاره.
سرانجام این استاد بزرگ موسیقی افغانستان در زمستان سال ۱۳۶۰ ش آنگاه که جهت اجرای کنسرتی به هندوستان رفته بود، به سکتهی قلبی مواجه شد؛ اما پس از طی مراحل تداوی در آنجا از این مهلکه نجات یافت و دوباره به میهن برگشت؛ ولی تکلیف قلبی او دوام داشت. داکتران هندی برایش توصیه کرده بودند که خیلی محتاط باشد، حتا کمتر حرف بزند و کاملاً استراحت کند. تا آن که صبحگاه روز ۱۶ جوزای ۱۳۶۱ ش. در یکی از شفاخانههای کابل (ابنسینا) پدرود حیات گفت. بعد از ادای جنازهیشان در مسجد پل خشتی، در شهدای صالحین به خاک سپرده شد. از استاد محمدحسین سرآهنگ در حدود ۴۰۰ آهنگ در آرشیف موسیقی رادیو و تلویزیون ملی افغانستان موجود است. علاوه بر این، یک تعداد اشعار و یک رساله تحت عنوان «قانون طرب» که جهت معرفی و آموزش موسیقی برای جوانان و اهل هنر نگارش یافته از وی باقی مانده است. الطافحسین پسر استاد سرآهنگ میگوید که از سالگرد وفات بابای موسیقی در هندوستان، همهساله مراسم یادبود برگزار میشود. در سال ۱۳۶۵ اتحادیهی هنرمندان افغانستان، در مقر آن اتحادیه، موزیمی را به نام استاد سرآهنگ اساس گذاشتند که متاسفانه طی جنگهای کابل از بنیاد تخریب شد و آن اتحادیه هم از بین رفت (اگر فراموش نکرده باشم، رئیس اتحادیه در آن زمان داکتر واحد نظری بودند).
گویند زمانی استاد سرآهنگ گفته بود که ایکاش در جوار مزار بیدل در هندوستان دفن گردد، ولی نصیب و قسمتشان در جوار حضرت تمیم انصار بود. فعلاً آرامگاه استاد مرحوم در شهدای صالحین در نزدیک زیارت تمیم انصار میباشد. روان استاد مرحوم شاد.