چندی قبل در نشست دوحه شاهد تقابل موضع کشورهای منطقه و کشورهای غربی در چهگونهگی رسیدهگی به مسایل افغانستان بودیم. در نتیجه تفاوت جدی دیدگاه بین این دو گروه از کشورها دو نماینده ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان تعیین نگردید و تصمیم در این مورد به آینده موکول شد. هرچند بحثهای جانبی دیگری در آن نشست مطرح بود، ولی آشکار بود که اجلاس یاد شده عمدتاً برای تصمیمگیری درمورد تعیین نماینده ویژه ملل متحد برگزار شده بود.
نتیجهگیری کنفرانس نیز متفاوت بود. سه کشور مهم منطقه که در امور افغانستان دخالت آشکار دارند (چین، ایران و روسیه) کنفرانس را غیرموفق شمردند، درحالی که کشورهای غربی دستاوردهای نشست را مهم خوانده و به تداوم آن اصرار کردند. حتا نماینده روسیه از دیدار با هیات جامعه مدنی افغان امتناع ورزید. البته اختلاف کشورهای مهم منطقه درباره افغانستان امر استثنایی نیست. آنها در بیشتر مسایل عمده منطقه و جهان در مقابل غرب قرار میگیرند. نکته تقابل کنونی در این است که کشورهای منطقه در تلاش توسعه روابط و تعامل با طالبان بوده، سفارتخانههای افغانستان را به اختیار طالبان گذاشتهاند و اکثراً از موضع طالبان دفاع میکنند، از نمایندهگان آن گروه در گردهماییهای منطقوی دعوت میکنند. از جمله مثلاً نشست نمایندهگان ویژه و سفرای کشورهای همسایه افغانستان و منطقه را میتوان نام برد که زیر عنوان «ابتکار همکاری منطقهای افغانستان» در کابل دایر گردیده بود. آن کنفرانس که در آستانه نشست دوحه (18 و 19 فبروری) برگزار گردیده بود، حکایت از تفاوت نوع روابط کشورهای منطقه با اداره طالبان و روابط کشورهای غربی با این گروه داشت.
اخیراً روسیه اتشه نظامی طالبان در سفارت افغانستان را پذیرفت. این اولین نماینده نظامی طالبان در خارج کشور است که از طرف یک دولت پذیرفته میشود. چین، همسایه بزرگ شمالشرقی افغانستان، اولین کشوری است که در آن سفیر طالبان اعتمادنامهاش را رسماً به رییس جمهور تقدیم کرده است. چین همچنان تعدادی قرارداد اقتصادی از جمله برای استخراج معادن افغانستان، با اداره طالبان امضا کرده، و در اعمار دهلیز واخان کمک نموده است. فعالیت متخصصان و شرکتهای چینی در افغانستان تحت تسلط طالبان در حال افزایش بوده است.
ایران نیز با طالبان در تعامل بوده، سفارت افغانستان را به آن گروه واگذار کرده، صادرات کالا را به افغانستان افزایش داده و در بندر چابهار تسهیلاتی به تاجران افغان قایل گردیده است. همینطور، کشورهای آسیای مرکزی، مخصوصاً اوزبیکستان و ترکمنستان با طالبان روابط نزدیک و تعاملات رو به افزایش دارند.
با وجود اینکه اکثر کشورهای همسایه و منطقه با طالبان در حال تعامل و دادوستد میباشند، در عین حال، آنها از عواقب امنیتی حاکمیت طالبان در مجاورت خود، دچار نگرانی و هراسند. از اینرو هنوز با گذشت نزدیک به سه سال، و بهرغم تعاملاتی که دارند، امارت طالبان را بهرسمیت نشناختهاند.
دولت چین در ظاهر با طالبان روابط تنگاتنگ دارد، ولی در عین حال نماینده آن کشور در شورای امنیت ملل متحد از حضور گروههای تروریستی در افغانستان اظهار نگرانی کرده و گفته است که گروههای دهشتافگن در افغانستان جا گرفتهاند. او افزوده است که گروه داعش خراسان با جنبش ترکستان شرقی (اویغورها) همکاری نزدیک دارد و خطر تروریسم امنیت و ثبات افغانستان و منطقه را تهدید میکند. نماینده چین در شورای امنیت از جامعه جهانی خواسته است که در مبارزه علیه تروریسم متحد عمل کنند و نگذارند که افغانستان دوباره به پناهگاه دهشتافگنان بدل گردد. روسیه نیز از حضور گروههای افراطی در افغانستان، در مجامع بینالمللی و در نشستهای منطقوی صحبت کرده و از احتمال نفوذ افراطیت به کشورهای آسیای میانه و بیثباتی آن منطقه ابراز نگرانی نموده است. از همینرو، اخیراً کشورهای سازمان امنیت جمعی، متشکل از روسیه و بعضی کشورهای آسیای مرکزی، نگرانی خویش را از حضور گروههای دهشتافگن در افغانستان ابراز داشتهاند و به تاریخ 12 مارچ ايمانغلی تاسماغمبتوف دبیر کل آن سازمان گفت که قرار است سازمان متذکره از ماه جولای امسال طرح تقویت امنیت سرحد افغانستان و تاجیکستان را اجرا کند.
ایران، همسایه غربی افغانستان، باوجود روابط نزدیک با طالبان تابهحال چندبار در مناطق مرزی، با جنگجویان طالب درگیریهایی داشته و تعدادی از مرزبانان هردوکشور کشته و زخمی شدهاند. اما ایران کوشیده است این درگیریها مدیریت شود و به رویارویی و جنگ تمام عیار بدل نگردد.
پاکستان که پناهگاه امن طالبان بود و زمینه تجهیز و آموزش این گروه را مهیا میکرد، زخمیهایش را تداوی مینمود، به اعضای رهبری طالبان و خانوادههای شان پناه داده بود، تصور میکرد که پیروزی طالبان موفقیت استراتژیک برای اردوی پاکستان است. در آغاز سلطه طالبان، مقامات پاکستانی از حاکمیت طالبان بارها ابراز خوشنودی کردند. مقامات رسمی آن کشور جهت کمک به طالبان به افغانستان سفر نمودند، متخصصانی را به کابل و قندهار فرستادند، ولی با گذشت زمان این خوشخیالی مقامات پاکستان اشتباه ثابت شد، و آنان متوجه شدند که تروریسم و بنیادگرایی به آسانی مدیریتشدنی نیست، و هرگاه جریان بنیادگرا با روایتهای تندروانه حمایت، تجهیز و قدرتمند شود، احتمال آن که برای پیگیری آن روایتها به مسیر خلاف انتظار ولینعمتان گام بگذارد، بسیار زیاد است. گروه طالبان پاکستانی که چون شاخهای از طالبان افغانستان عمل میکند، رهبرانش به رهبر امارت طالبان بیعت کرده، و در نتیجه سالها همکاری و مشارکت در جنگ پیوندهای محکم دارند، اکنون به عامل اختلاف بین پاکستان و امارت طالبان بدل شده است. پاکستان از رهبران طالبان میخواهد که مانع فعالیت تیتیپی در افغانستان شوند، اما آنان حتا اگر خواسته باشند نیز توانایی چنین کاری را ندارند. چرا که ایستادن در برابر فعالیتهای طالبانی تیتیپی، کوبیدن تیشه به ریشههای امارت خواهد بود و بخشی از صفوف فریبخورده و اقشار تندرو حامی آن گروه را در مدارس و جاهای دیگر به خشم خواهد آورد. در نزدیک به سه سال گذشته، بارها پاکستان برای اعلام نارضایتیاش از رابطه تیتیپی با طالبان افغانستان دست به اقداماتی خشونتبار زده است، از جمله بمباران و راکتباران مناطق مرزی در داخل خاک افغانستان، و ترور برخی قومندانان تیتیپی در داخل افغانستان. برخی مقامهای پاکستانی به ابراز نارضایتی در مجامع بینالمللی نیز پرداختهاند. اکرم منیر، نماینده پاکستان در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد اخیراً با الفاظ تند از طالبان انتقاد کرد و از حضور گروههای تروریستی، بهویژه تیتیپی در داخل افغانستان ابراز نارضایتی نمود. او گفت که گروههای تروریستی تحت حمایت آشکار طالبان در افغانستان فعالیت دارند.
از همین لحاظ، چند کشور همسایه افغانستان جهت جلوگیری از ورود گروههای دهشتافگن و موج مهاجران از افغانستان در حال اعمار موانع مرزی یا حصار هستند. پاکستان حصارکشی مرزی را تقریباً تکمیل کرده است و ایران اعلام کرده که حصارکشی در مرز دو کشور اولویت ملیاش میباشد. بین افغانستان و ازبیکستان دریای پنج و آمو نقش حصار را بازی میکند. مرز با تاجیکستان طوری که گفته شد تقویت میگردد و تاجیکستان خواستار ایجاد کمربند امنیتی در اطراف افغانستان شده است.
خلاصه کشورهای منطقه علاوه بر تعامل با طالبان نگرانیهای جدی از حضور گروههای تروریستی در افغانستان تحت اداره طالبان و ترس استفاده ابزاری طالبان از آن گروهها بر ضد خود میباشند. آنها هراس دارند در حاکمیت طالبان نه تنها گروههای افراطی دهشتافگن از بین نرفته، بلکه این گروهها که سالها در کنار طالبان بر ضد مردم افغانستان میجنگیدند، با وجود انکار طالبان در افغانستان حضور داشته و از تجهیزات بهجا مانده امریکایی بهرمند میباشند. فعالیتها، آموزش و سازماندهی این گروهها دوام دارد و امنیت کشورهای منطقه و همسایه را مستقیماً تهدید میکنند. این نگرانی و هراس نزد کشورهای منطقه آشکارا مشاهده میشود.