طالبان بعد از به قدرت رسیدن، تلاشهای زیادی را برای استخراج و فروش منابع طبیعی به کار انداختهاند و قسمت زیادی از مصارف خود را از این طریق تامین میکنند. آنها قبل از به قدرت رسیدن در افغانستان نیز سهم خود را به شکلی از اشکال زیر نام عشر و زکات از قراردادیهای معادن و پروژههای انکشافی میگرفتند.
بعد از به قدرت رسیدن، همه امکانات تخنیکی و سیاسی را به کار بستند تا معادن را استخراج و عمدتاً به پاکستان صادر کنند. آنها در این مسیر سعی کردند دست سکتور خصوصی را از فعالیت کوتاه کنند، اما امکانات زیادی نداشتند. اگر رژیمشان امکانات لازم را میداشت، مانند فعال ساختن سیلوها و تولید نان خشک، کلچه و روت که باعث کاهش کار نانواها و شرکتهای تولید روت و کلچه در سکتور خصوصی شد، دست سکتور خصوصی را در فروش منابع طبیعی هم کوتاه میکردند. بخشی از سکتور خصوصی که فعال است، شاید در خفا رابطههای نزدیک با مقامهای طالبان از قبل داشتند. بنابراین، قراردادها به ضمیمه سهولتهای تخنیکی با شرکتهای خصوصی صورت میگیرد و هیچ استندرد ملی و بینالمللی مد نظر گرفته نمیشود. این روند شاید در کوتاهمدت به نفع رژیم طالبان و سکتور خصوصی باشد، ولی در درازمدت به ضرر مردم، کشور، معادن، منافع ملی و حتا رژیم طالبان خواهد بود. اگر قراردادهای امضاشده در زمان طالبان را مرور کنیم، بهسادهگی دیده میشود که بعضاً یک کلمه هم در مورد سطح معاش و بیمه صحی کارگران، مصونیت اهالی منطقه و اطراف معادن، جلوگیری از استخراج بیرویه معادن، پلان مدیریت خطر معادن، اعمار زیربنا برای مردم اطراف معادن، ایجاد مراکز صحی و نمایندهگیهای بیمه، ترانسپورت استندرد برای انتقال مواد کیمیاوی از معادن تا بنادر، تامین ایکوسیستم معادن و اطراف آن ذکر نشده است و اگر کلماتی هم ذکر شده است، در ساحه عمل از آن چشمپوشی میشود. چندین بار در سرکهای عمومی شخصاً در عقب موترهای زغالسنگ در حرکت بودهام که از این موترها زغال در محیط منتشر میشد. حتا مسیرهای خامهای که در آن لاریهای زغالسنگ حرکت میکنند، رنگ کاملاً سیاه را به خود گرفتهاند. همه میدانیم که انتشار زغالسنگ در زمینهای زراعتی، باعث میشود که هیچ نباتی ابداً در آن نروید.
وقتی مردم عام افغانستان با خطرات نبود پلان کنترل اضرار، عدم مصونیت کاری و زمان بیکاری و نبود رفاه اجتماعی مواجهاند، پس استخراج و فروش غیرتخنیکی و بیرویه معادن به کشورهای همسایه، چه مفادی به بار خواهد آورد؟ چرا به جز اضرار برای مردم چیزی نمیماند؟
فروش منابع طبیعی به ارزانترین نرخ به کشورهای دیگر، صدمه زدن به معادن و زیرساختهای آن، پخش اضرار استخراج در بین مردم، تهدید صحت و حیات کارگران معادن، تهدید صحت و حیات مردم محل و باشندهگان و زمینداران مسیر انتقال، از بین رفتن سرکها، عدم مصرف عاید آن در پروژههای انکشافی محلی و برهم خوردن ایکوسیستم از عوارض فوری استخراج بیرویه و کنترلنشده معادن توسط طالبان است.
عمدهترین قلم صادراتی معادن افغانستان، زغالسنگ است که قبلاً منبع عمده تسخین منازل در هوای سرد و انرژی برای تولید مواد ساختمانی در داخل کشور بود. زغالسنگ در زمان حکومتهای چپ برای مردم به قیمت کرایه انتقال آن توزیع میشد و برای ماموران دولت رایگان بود. در زمان مجاهدین و جمهوریت قیمت یک تن زغالسنگ حدوداً سه تا چهار هزار افغانی بود. بلند رفتن قیمت انرژی در سطح بینالمللی و فروش زغالسنگ به همسایه جنوبی، باعث بلند رفتن قیمت آن نظر به سالهای گذشته در مارکیت شد. وقتی قیمت آن بلند رفت، شهروندان در دو بخش تسخین منازل و تولید انرژی در پروژههای تولید، به چالش کشیده شدند و تعداد زیادی از فابریکههای تولیدی بسته شده و مردم عام توان خرید آن را از دست دادهاند.
زمستان در راه است، ولی درصدی بلندی از مردم قدرت خرید مواد سوخت منازل خود را از دست دادهاند و نمیتوانند دیگر زغالسنگ بخرند. با سرد شدن زیادتر هوا، این معضل شاید جان انسانهای زیادی را بگیرد و رژیم طالبان مسوولیت آن را به گردن کرونا خواهد انداخت.
طالبان در این اواخر تصمیم گرفتهاند که برای «مردم مستحق» (با معیارهای نداشته خود این گروه) زغالسنگ را بعد از یک پروسه وقتگیر و تصدیقهای وکیل کوچه، وکیل منطقه، ملای مسجد و رییس ناحیه مربوطه، به قیمت 9000 افغانی فی تن بفروشند. این پروسه دو تا سه هزار افغانی دیگر در ترانسپورت و رفتوآمد مصرف دارد و در آخر معادل قیمت فروش به کشورهای همسایه میشود (12000 افغانی). این در حالی است که معاش یک مامور دولت هشت هزار افغانی است و باید جادو کند تا به 12 هزار افغانی تبدیل شود و با آن یک تن زغالسنگ به خانه ببرد. آیا ما مردم آنقدر گنهکاریم که در حال مرگ از سردی هم دولت نمیتواند از منابع طبیعی ما دو تن زغال رایگان برای هر خانواده در سال بدهد؟ در کشوری که تو به خاطر نبود دو تن زغالسنگ از منابع طبیعی خودت بمیری و نظام حاکم بدون پرداخت آن را برایت فراهم نکند، شک کن که تو از این کشور نیستی و بیگانه حساب میشوی. بنابراین، راه فرار را در پیش گیر.
وقتی کودک بودم، از پدرکلانم میپرسیدم که انگلیسها در هند چگونه مردم را استعمار میکردند. برایم میگفت که شیر گاو هندیها را در ظرف انگلیسی انداخته و بالای خودشان میفروختند. خداوند ایشان را مغفرت کند، اگر امروز زنده میبود و همان سوال را میپرسیدم، شاید میگفت استعمار خرید یک تن زغالسنگ از منابع طبیعی خود ما به قیمت 12 هزار افغانی است.
در تمام کشورهای دنیا مردم به شکلی از فروش منابع طبیعی خود مستفید میشوند، ولی ما همیشه به خاطر داشتن حکومتهای مفسد، حزبی، قومی، سهامی و مذهبی، هیچ وقت از این منابع مستفید نشدهایم. خصوصاً شهروندانی که ضرورت زیاد به کمک دارند، باید از این عواید کمک نقدی منظم دریافت کنند. در ایران برای هر فرد مستحق ایرانی معادل 200 دالر ماهانه از فروش نفت پرداخت میشود. از سوی دیگر، نفت با تخفیف بیشتر از 50 درصد برای همه مردم کشورشان مهیا است؛ چون در دیگر کشورها حکومتهایشان آمدهاند که کم یا زیاد برای مردم و کشورشان هم کار کنند. بنابراین، طالبان اگر مانند دیگر حکومتهای خود را حکومتی مسوول میداند و به این امر باور دارد، باید تمام شهروندان بالای 18 سال را در یک دیتابیس راجستر و همه مستحقان، محصلان و بیکاران را از درامد داخلی و منابع خود مردم ماهانه تمویل کنند.
همچنان برای کسانی که در تولید مواد خام یا پخته در داخل کشور ضرورت به زغالسنگ دارند، باید نظر به مصرفشان در بدل قیمت استخراج و ترانسپورت، زغال بدون پروسههای طولانی توزیع شود. فروش زغالسنگ بدون پروسس برای تسخین منازل در شهرها را منع و مقدار مصارف داخلی مملکت را تثبیت کنند و سپس به قیمت ترانسپورت برای شرکتهای پروسس زغالسنگ بفروشند. این شرکتها به قیمت ثابت تعیینشده از طرف رژیم، برای مردم زغال پوسسشده را عرضه کنند. در غیر آن شاید سالهای زیادی زمستان با سردی به طرف ما و زغالسنگ به طرف پاکستان در حرکت باشد. آنها از زغالسنگ ما سمنت بسازند و ما با آن سمنت دیوارهای قبر برای رفتهگان زمستانی خود آماده کنیم.
در اخیر یادآور میشوم که طالبان باید استخراج بیرویه معادن را هرچه زودتر متوقف کنند و این تجارت زیر نظر متخصصان آن با رعایت استندردهای ملی و بینالمللی صورت گیرد. در کشور ما دهها نوع معدن در حال استخراج، تخریب، از بین رفتن و غارت است و در صورت بیتوجهی، رژیم طالبان مسوول تمام بدبختیهای آینده خواهد بود.