طالبان به عنوان یک گروه افراطی مذهبی در جهان شناخته میشوند. برداشتهای آنان از اسلام سختگیرانه است. در تازهترین فرمان رهبر این گروه که در مورد حقوق زنان صادر شد، کوچکترین اشارهای به حق آموزش، تحصیل و کار زنان نشده است.
طالبان در کنار عدم رسیدهگی به بحران بشری در کشور، در عرصه سیاست خارجی تمام تقلایشان را برای به رسمیت شناخته شدن انجام دادند و سرانجام از کسب کرسی نمایندهگی افغانستان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد محروم شدند. در یک اقدام دیگر که مسوولان حکومت سرپرست طالبان آن را سوءتفاهم تعبیر کردند، آنان متحد منطقهایشان -ایران- را نیز رنجاندند و بر گمانههای ضدیت مذهبی افزودند.
ایران با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بسیار ذوقزده است و آن را پیروزی بزرگ میخواند. از همین رو برای طالبان آغوش گشوده و فرش قرمز هموار کرده است. تهران به رغم ترس از ژئوپلیتیک منطقهای، شرایط پرآشوب خاورمیانه و اختلافات مذهبی، به طالبان دل بسته است و احساس میکند که میتواند از این گروه در تعاملات و بازیهای منطقهای استفاده کند.
طالبان در دوره اول حاکمیتشان در دهه 90 میلادی با تسلط بر شهر مزار شریف وارد کنسولگری ایران شدند و دیپلماتان این کشور را به قتل رساندند؛ به گونهای که در آن زمان تنشها در حد درگیری رسیده بود.
در دوره اول حاکمیت طالبان، ایران از جبهه مقاومت به رهبری احمدشاه مسعود و احزاب متعدد شیعه در افغانستان حمایت میکرد و حتا از حمله نظامی امریکا که باعث سقوط حکومت پیشین طالبان و ایجاد دولت موقت شد، پشتیبانی کرد. در آن دوره طالبان با ضدیت تمام، شیعیان، بهویژه هزارههای شیعهمذهب را در مزار شریف و یکاولنگ بامیان قتل عام کردند و علیه نظام ولایت فقیه موضع گرفتند و تا آخرین روزهای سقوط از مخالفت با ایران دست نکشیدند.
پس از ایجاد تنشها میان ایران و امریکا، این کشور در صدد تضعیف جایگاه ایالات متحده در افغانستان شد، از نیروهای ضد امریکایی حمایت کرد، با طالبان دست دوستی داد و سرانجام تا خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان، متحدانه با طالبان عمل کرد. ایران بارها میزبان سران طالبان به گونه مخفی بوده است و وزارت امور خارجه این کشور به صراحت اعلام کرده بود که آنان گفتوگوهای پنهانی با سران طالبان در اطلاع با دولت قبلی افغانستان داشتهاند. وقتی اختر منصور در خاک پاکستان کشته شد، رسانهها اعلام کردند که او از ایران به پاکستان رفته بود.
ایران و طالبان در گذشته روابط خصومتبار داشتهاند؛ اما حضور امریکا سبب نزدیکی آنان در منطقه شد، تا جایی که اختلافات مذهبی و عقدههای گذشته را کنار گذاشتند و در برابر دشمن مشترک، همدست شدند. رسانههای داخلی و خارجی بارها از کمک تسلیحاتی و نظامی ایران از طالبان در جنگ علیه نیروهای امنیتی افغانستان که از حمایت مستقیم امریکا برخوردار بودند، پرده برداشتند؛ چیزی که همواره از سوی ایران رد و توطیه خوانده شده است. طالبان پس از راه رفتن روی فرش قرمز ایران، انتظار داشتند با تسلطشان بر کابل از سوی تهران به رسمیت شناخته شوند. ایران برای مقابله با داعش دست دوستی به سوی طالبان دراز کرده و به این دوستی چشم امید بسته است.
در همه جهان برای گسترش روابط دوجانبه، یک سری مولفهها و ارزشهای مشترک نیاز است که بتوانند طرفین را به ایجاد رابطه طولانی و حسنه متقاعد سازند، زمینه تداوم و تقویت روابط را فراهم کنند و مولد ارزشهای مشترک شوند که نگاههای راهبردی و عقلانی را بر باورهای احساسی و عاطفی اولویت دهند؛ چیزی که کمتر گروه مذهبی در جهان به آن معتقدند. وقتی پای مذهب پیش میآید، عقلانیت به حاشیه میرود. در این نبشته تلاش صورت میگیرد برای فهم دورنمای روابط طالبان با ایران، وجوه اشتراک و اختلاف آنان بررسی شود.
اختلافات طالبان و ایران
هر کشور، به میزان بیثباتی داخلی، مدیریت ضعیف، عدم عرضه خدمات و نارضایتی شهروندان، در سیاست خارجی و نظام بینالملل نیز جایگاه بیثبات و ضعیف دارد. ایران در سیاست داخلی با مشکلات گسترده روبهرو است که در اینجا پرداختن به آن مقدور نیست. این بیثباتی داخلی و بینالمللی سبب میشود که ریشههای اختلاف در تعامل با همسایهگان و کشورهای منطقه بالوپر بگستراند. طالبان و ایران در حال حاضر اختلافاتی دارند که در ادامه به گونه مختصر یادآوری میشود.
اختلافات مذهبی: طالبان پیرو مذهب سنی – دیوبندی و سلفیت هستند. نظام سیاسی طالبان، امارت اسلامی است که بر مبنای بیعت شکل میگیرد. نوعیت حکومتداری، مبنای مشروعیت و همه مولفهها و شاخصههای نظام سیاسی طالبان در ضدیت فراوان با مذهب شیعه قرار دارد و این ذهنیت در سطوح مختلف این گروه به وضاحت قابل لمس است. تا جایی که در حکومت سرپرستشان هزارهها و شیعیان حضور ندارند.
مذهب رسمی دولت ایران شیعه دوازده امامی است. از نظر سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران معتقد به امامت اهل بیت (خانواده پیامبر) است. بنابراین، طالبان و ایران از نظر مرجع مشروعیت و مبنای حاکمیت در تضاد با یکدیگر قرار دارند. از سوی دیگر، تجربه تاریخی افغانستان نشان داده است که بنیاد عقیدتی طالبان را ضدیت با شیعه تشکیل میدهد و گفته میشود که طالبان با سازمانهایی چون جندالله و لشکر جنگوی که مخالف «جمهوری اسلامی» هستند، روابط نزدیک دارند که این ضدیت مذهبی بر گسست روابط ایران و طالبان میافزاید.
اختلاف ژئوپلیتیک: با خروج امریکا از افغانستان، ژئوپلیتیک منطقهای دچار تحول شده است. هند، این متحد اقتصادی ایران، در سیاست افغانستان به حاشیه رفته است. چین، رقیب دیگر هند میدان گستردهتر برای خیزهای سیاسی و اقتصادی خود یافته است. پاکستان دست بالایی در بازیهای منطقهای با کارت طالبان دارد. این وضعیت میتواند بر تنشهای ایران و طالبان بیفزاید.
اختلافات زبانی: زبان رسمی ایران فارسی است. فارسیگرایی در کنار شیعهگرایی از مولفههای توسعه فرهنگی در سیاست خارجی ایران شمرده میشود. ایران در جهان خود را تنها حامی و حامل زبان فارسی میداند و در این راستا هزینه نیز میکند. طالبان یک جریان قومی هستند که با وجود باور به مرجعیت دینی، فرهنگ «پشتونوالی» را نسبت به ارزشهای دینی در مقاطع حساس ترجیح میدهند. از سوی دیگر، فارسیستیزی پیشینه دراز در افغانستان دارد که طالبان از این امر به خاطر حمایت گروههای چپ و راست فارسیستیزان در کشور، استفاده بهینه میبرند.
اختلاف نظامی: طالبان از لحاظ نظامی خود را بانی جهاد جهانی میدانند. نجات مسلمانان تحت ستم و ایجاد امارت اسلامی بنیاد فکری و هدف ایدئولوژیک این گروه را تشکیل میدهد. طالبان ممکن در ظاهر با دیکتههایی از بیان آن تفکر خودداری کنند، اما در باطن فراتر از امارت در قلمرو افغانستان میاندیشند و ایران جزو ممالک مفتوحه آنان در آینده به شمار میرود. ایران به دلیل شیعه بودن و نیز محرومیت سنیها در این کشور، هدف نخست گروههای بنیادگرای سنی است. همینگونه این کشور در سوریه و عراق نقش برازنده در سرکوب گروههای مذهبی سلفیت -داعش و القاعده- داشته و همیشه به آن افتخار کرده است. این تضادهای نظامی بر تنشهای ایران و طالبان میافزاید.
اختلاف مرزی و قاچاق مواد مخدر: مرز پرمنفذ ایران و افغانستان نوعی تعریفکننده روابط این دو کشور است. عبور مهاجران و قاچاق مواد مخدر از چالشهای دایمی این مرز است. با تسلط طالبان گمانههایی بر گسترش این اختلافات افزوده است. تقویت قاچاق مواد مخدر، عبور غیرقانونی مهاجران و درگیری مرزی میان ایران و طالبان از احتمالات قوی اکنون و آینده است. درگیری هفته قبل مرزبانان ایرانی با نیروهای طالبان زنگ خطری است که به صدا درآمده است.
مشترکات طالبان و ایران
طالبان و ایران به رغم اختلافات ایدئولوژیکی، زبانی و ژئوپلیتیکی، دارای مشترکاتی نیز هستند. این مشترکات میتوانند بر تقویت روابط آنان بیفزاید و زمینههای تعامل و تعاون را گسترش دهد.
امریکاستیزی: یکی از مشترکات طالبان با ایران امریکاستیزی است. ایران بارها میزبان سران طالبان بوده است. تهران در زمینه تسلیح و تجهیز نیروهای طالبان نیز دست داشته است. گزارشهای متعددی از ولایات فراه و نیمروز در دوره حکومت اشرف غنی نشر شد که ایران را متهم به همکاری با طالبان میکرد. در حال حاضر نیز هر دو از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان خشنود هستند و بر طبل شکست امریکا به گونه یکسان میکوبند.
همنوایی در مخالفت با ارزشهای دموکراتیک: نقض حقوق بشر، ضدیت با ارزشهای دموکراتیک و عدم تأمین حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی از ویژهگیهای مشترک ایران و طالبان شمرده میشود. دموکراسی و ارزشهای نوین در ایران به عنوان کالای امریکایی شناخته میشود که دولت در تقابل با آن از هیچ تلاش دریغ نمیکند. بسیاری از چهرههای سیاسی مخالف با سیاستهای جمهوری اسلامی در حبس خانهگی قرار دارند و دولت هرنوع انتقاد و اعتراض را دشمنی با نظام ولایت فقیه تلقی میکند. مجازات اعدام همچنان در این کشور ادامه دارد. طالبان نیز با جدیت علیه ارزشهای دموکراتیک ایستادهاند. این گروه بیست سال تمام برای از بین بردن این ارزشها در افغانستان جنگید. حالا که قدرت را در دست گرفته، بسیاری از آزادیهای سیاسی و فردی از بین رفته است. در حال حاضر زنان از حق آموزش، تحصیل و کار محروم هستند و احزاب سیاسی فرصت و زمینه فعالیت ندارند.
مشترکات اقتصادی: ایران بزرگترین صادرکننده کالاهای مورد نیاز افغانستان است. این کشور به دلیل تحریمهای گسترده بینالمللی نیاز به بازارهای منطقهای دارد که افغانستان بهترین و نزدیکترین بازار برای کالاهای ایرانی است. طالبان نیز در حال حاضر از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نشدهاند و ضرورت به همکاری اقتصادی ایران دارند تا از این طریق بتوانند بخشی از نیازمندیهای مردم را برآورده کنند. این دو در بعد تحریمهای بینالمللی، بهویژه تحریم امریکا همسو و دارای منافع مشترک هستند و از بعد ایدئولوژیکی نیز طرفدار نوعی نظام اقتصادی هستند که آن را نظام اقتصادی اسلام میدانند. اسلامیسازی علوم و نظام آموزشی و تحصیلی با تفاوتهایی در صدر برنامههای ایران و طالبان قرار دارد.
نتیجهگیری
طالبان با ایران راه طولانی در پیش دارند. در صورتی که این دو عقلانیت سیاسی و مدارای مذهبی پیشه کنند، میتوانند در بازیهای منطقهای به عنوان همپیمان عمل کنند، اما اگر احساسات و عواطف مذهبی – زبانی بر آنها چیره شود، بساط دوستی آنها برچیده خواهد شد. القاعده و داعش بر مشکلات آنان خواهند افزود و زمینه و فضا را برای مانورهای سیاسی و ادعاهای بلندشان تنگ خواهند کرد.
ژئوپلیتیک منطقه، تغییر بازیهای منطقهای و حضور شاخه خراسان داعش در افغانستان از چالشهای عمده فراروی ایران و طالبان است. در این میان اما مهمترین گزینه همسویی آنان، امریکاستیزی و دشمنیشان با ارزشهای غربی است.