تلاش مودی برای استقرار ملیگرای هندو
هارتوش سینگ بال[1]
12 اپریل 2024
منبع: Affairs Foreign
برگردان: یونس قدمی
از 19 اپریل به این سو، مهمترین انتخابات در تاریخ هند در حال برگزاری است. در مدت 44 روز، بیش از 500 میلیون نفر که بهطور تقریبی 68 درصد نزدیک به یک میلیارد رایدهنده واجد شرایط میشوند، ممکن در این انتخابات شرکت کنند که رقابتی دیدنی است. برگههای رای به بیش از دوازده زبان چاپ و از طریق مسیرهای دشوارگذر به مناطق دورافتاده منتقل شده است. اما نتیجه تقریباً مشخص است. ممکن است نرندرا مودی، نخستوزیر هند و حزب او بهاراتیا جاناتا، برای بار سوم در قدرت بمانند.
عملکرد «بیجیپی»[2] چشمگیر است، برای اینکه مودی از محبوبیت بالایی برخوردار و حزبش در نظرسنجیها پیشتاز است. با آن هم، بیجیپی بهصورت غیرمنتظره برای قانع کردن رقبا و در مقابل آنها ضعیف ظاهر شد. در حالی که نهاد رسیدهگی به جرایم مالی به ابزاری برای پیگرد رقبای سیاسی آن تبدیل شده است که در آخرین مورد آروِند کجریوال، وزیر ارشد دهلی که با رهبری یک جنبش ضد فساد به شهرت رسید را هدف قرار داد. او در ماه مارچ به جرم اختلاس بازداشت شد و اکنون جنبش خود را از زندان اداره میکند.
در نخست، ممکن این عملکرد جالب به نظر برسد که بیجیپی برای دوباره انتخاب شدن نیازی به زندانی کردن کجریوال و دیگر مخالفان خود نداشت، در حالی که این اقدامات به تنشهای بسیاری دامن زده است و در خوشبینانهترین حالت به سود و در بدترین حالت به زیان حزبی است که برای پیروزی به آن نیاز ندارد. اما بیجیپی مانند سایر احزاب نیست؛ برای اینکه هدفش تنها این نیست که در انتخابات برنده شود و برنامههای خود را پیاده کند. این حزب به قدرت سیاسی دید ابزاری و بزرگتری برای رسیدن به هدفهایش دارد. بیجیپی یک حزب ملیگرای هندی است که هدفش استقرار کامل دولت ملی هندوگراست؛ مبتنی بر تصمیمی که زندهگی عمومی نیز متأثر از هندوییسم باشد. چشمانداز اصلیاش این است که هندوها معرف شهروندی هند باشند. بنابراین، در حد ممکن قوانین را طوری وضع خواهند کرد که بسیاری از مسلمانان کشور، حس تهدید و ناامنی داشته باشند. برای اینکه این تغییرات مهم رقم بخورد، هر طوری شده بیجیپی باید برای بار سوم برنده شود و در مقابل رقبا به پیروزی مهمی دست یابد تا بتواند بهطور کامل بر کشور مسلط شود.
یک قرن تلاش برای استقرار
ملیگرایی هندو ممکن است یک ایدیولوژی دیرینه به نظر برسد. اینطور نیست. این باور از 1920 با تلاشهای وینایاک دامودار ساوارکر، شکل گرفت. حکومت بریتانیا او را بیش از یک دهه به خاطر مقاومت در برابر استعمار در زندان نگه داشت. بسیاری از حامیان او درخواست رهایی ساوارکر را کردند و او در 1924، درست بعد از تعهد وفاداری نسبت به بریتانیا، رها شد و بقیه عمر را به تعهدش وفادار ماند. ساوارکر به جای تقابل دوباره با استعمار، تصمیمی که در زندان گرفته بود را در پیش گرفت. او درباره هندوها و مسلمانان مینوشت، طوری که روشهای تقابل میان این دو فرقه مذهبی بزرگ را برجسته میکرد و تفاوتهای آن را ناسازگار میدانست.
ساوارکر خداناباور بود، اما این امر سدی در برابر مأموریتش نبود. به باور او، هندوییسم یا «فرهنگ هندی» اساس فرهنگ و هویت بوده است. در کتاب خود هندوییسم که در 1923 منتشر شد، ساوارکر استدلال کرده است که هند متعلق به ملت هندو است. او بیان داشته که شبهقاره کشور و سرزمین مقدس آنهاست. ساوارکر به این باور بود که مسلمانان و مسیحیان نمیتوانند متعلق به این ملت باشند. او بیان کرده است که «هندوستان» ممکن سرزمین پدری آنها باشد، اما «سرزمین مقدس آنها نیست.»
باورهای ساوارکر، سریع فراگیر شد. در 1925 بخشی از طبقه مرفه هندوها، نهاد «رشتریا سویامسواک سینگ»[3] (RSS) که به تفکرات ملت مورد نظر ساوارکر معتقد بودند را تأسیس کردند. از دید آراساس، هند به ملت هندو تعلق داشت و باور آنها این بود که مسیحیان و مسلمانان در آن جایی ندارند. کیشاو بالیرام هجوار، یکی از بنیانگذاران این نهاد، به این باور بود که مسلمانان «مارهای یاوانا»یی هستند که آنان به بیگانهگان اطلاق میکنند.
قبل از 1930، آراساس به اندازه کافی نیروی فعال داشت که یک هیات به ایتالیا بفرستد تا رهبرش بینتو موسولینی را ملاقات کند و روش تربیه کادر فاشیستی را فرا بگیرد. اماس. گلواکر که جانشین هجوار بود، تحت رهبری خود با الگوبرداری از حزب موسولینی، سیستمی از مرکزهای آموزشیای را ایجاد کرد که اعضایش در آنجا ملبس با یونیفورم مخصوص زندهگی میکردند، آموزش میدیدند، تربیت میشدند و مشغول تمرین بودند. همچنان گلواکر پی برد که دیدگاه اروپاییها را در مورد اقلیتها به کار گیرد. او در نوشتههایش بیان کرده است که در نهایت، روش آلمان راهحلی است که هند میتواند از آن برای برخورد با اقلیتهای خودی در پیش گیرد (مودی، نوشتهها و صحبتهای گلواکر را خطمشی خود قرار داده است.)
اگر استثنا قایل شویم، اینطور به نظر میرسد که مطمیناً آراساس نقش اندک یا نقشی در آزادی (استقلال) چالشبرانگیز هند نداشت، بلکه هندوها و مسلمانان بهطور گسترده مشارکت و همدیگر را حمایت کردند. ترور مهاتما گاندی در 1948 توسط یکی از اعضای این گروه، آراساس را بیشتر در حاشیه قرار داد. وقتی بحث نوشتن قانون اساسی هند مطرح و در 1950 تصویب شد، آراساس بهطور قطعی حضور نداشت. در اواخر 1966، آراساس بهصراحت انتقاد خود را در رابطه به سند تصویبشده مطرح کرد. گلواکر نوشت: قانون اساسی «فقط ترکیبی ناهمگن غیرقابل قبول بخشهای گوناگون مواد قانون اساسی کشورهای غربی است.» بهطور قطع چیزی در آن نیست که از آنِ ما باشد.
اما این گروه تصمیم گرفت بهتدریج در سیاستهای هند حضور یابد. در 1951، جان سانگ را تاسیس کردند که بهحیث نیروی محرک بیجیپی عمل کرد و در رقابت کرسیهای بیشتری را در پارلمان به دست آورد. اعضایش در تشکیلات اداری، دانشگاهها و دیگر نهادهای مهم حضور یافتند. آراساس هیچگاه دیدگاهش در مورد اینکه هند چه باید باشد را پنهان نکرد، همانطور که نویسنده پولندی ـ امریکایی ژسلاو ملوس، آن را کتمان توصیف کرده است: بسیاری از هواداران به این روش زندهگی کردند. آنها بهطور گسترده اصلهای سکولار حاکم بر کشور را پذیرا شدند و بهطور علنی آن را تأیید کردند، اما در باطن به آن باور نداشتند.
این راهبرد برای جانگ سانگ فرصتی را فراهم آورد که از نزدیک و در مسیر اصلی با جریانهای سیاسیای که خود را سوسیالیست و مترقی میدانستند، همراه باشد. حزب بهزودی قدرت را با همراه خود در سطح ایالتی به اشتراک گذاشت.
بعد از انتخابات 1977، از زمان استقلال هند به این سو، برای نخستین بار مجلس ملی هند، مستقل از حکومت عمل کرد و آراساس را بهعنوان یک جریان تازهوارد و متحد چندبعدی در قدرت سیاسی شریک ساخت. وقتی جان سینگ مرد، آن ایتلاف بهزودی فروپاشید؛ اما در 1980، آراساس یک جریان سیاسی جدید (بیجیپی) را تشکیل داد و در انتخابات 1988 این حزب مقام نخست را کسب کرد که آتال بیهاری واجپایی، سیاستمدار کارکشته، به نخستوزیری رسید.
نگرانیها در مورد اینکه او مطابق برنامههای سازمان سیاسی خود عمل کند را واجپایی در دوران تصدی خود برطرف کرد. او مطابق رهنمونهای قانون اساسی عمل کرد، انتخابات را بدون مداخلات برگزار کرد و کاندیداهای انتخابی آراساس هیچ کدام در رابطه به مواد قانون اساسی واکنش نامناسب نشان ندادند. اما این پرواضح است که واجپایی مجبور بود مطابق دستورات قانون عمل کند. این در حالی است که بیجیپی و همکاران همفکرش اکثریت قابل ملاحظهای را در پارلمان نداشتند. از این رو، آنها مجبور بودند در یک ایتلاف با جریانهای میانهروتر کار کنند.
تغییر زمانی اتفاق افتاد که بیجیپی در 2014 تحت رهبری مودی با اکثریت قاطع به قدرت رسید. این نخستوزیر ملیگرای هند از همان کودکی بهصورت داوطلبانه برای آراساس فعالیت میکرد. سپس او به «پراچارک» (هماهنگکننده) این جریان تبدیل شد و تا 1985 در این سمت ماند. سرانجام آراساس مودی را به بیجیپی فرستاد؛ جایی که او سریع از پلههای ترقی بالا رفت. در 2001، او بهعنوان وزیر ارشد ایالت گجرات هند برگزیده شد. در دوران مأموریت او، مردم هندو در آنجا بیدلیل دست به کشتار مسلمانان زدند که دستکم 800 نفر کشته شدند. هنگامی که پولیس گزارش را به حکومت مودی میفرستاد، او بهطور عمد آن را نادیده میگرفت.
مودی ایدیولوژی آراساس را در سطح رهبری ملی به کار بست. در دوران ده سال نخستوزیری، او موفق شد جایگاه مسلمانان را در جامعه هند به درجه دوم تقلیل دهد. بهطور مثال، او قانونی را تصویب کرد که ممکن بسیاری از مسلمانان تابعیت خود را از دست بدهند. تنها یک مسلمان نامزد از حزب او در انتخابات 2024 معرفی شده است، از ناحیهای که بیشتر از 70 درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند. سایر گروههای مذهبی از داشتن نماینده در حکومت محروم شدهاند. ایالتهایی که بیجیپی تحت کنترل دارد، در آنها قوانین و لایحههایی را تصویب کرده است که بهطور مشخص ازدواج هندو و مسلمان را ناممکن میسازد. همچنان کسی که میخواهد مسلمان شود و مسلمانانی که میخواهند جایدادی را در ساحهای که هندوها ساکن هستند خریداری کنند را غیرممکن کرده است که بسیار از مسیحیان نیز از این لوایح متضرر میشوند. ممکن است 80 درصد از جمعیت هند را هندوها تشکیل بدهند، اما با توجه به بزرگی آن، تعداد قابل ملاحظهای از مردم که بیشتر از 200 میلیون هستند، متأثر از تبعیضیاند که از سوی بیجیپی اعمال میشود. ممکن است بزرگترین محرومیت ـ به حاشیه راندن در تایخ بشر ـ از سوی این حزب رقم بخورد.
اما هر چه مودی بیشتر در قدرت بماند، این تبعیضها بیشتر میشود و از دوباره انتخاب شدن او در 2019 تا حال، حکومت تغییرات قانونی گستردهای را اعمال کرده است که حتا دور از تصور ناسیونالیسمهای تندرو هندو بوده است. بهطور مثال، مودی خودمختاری ایالت کشمیر که اکثریت مسلمانان هند را تشکیل میدادند را لغو کرد (حکومت ایالت را به نصف تقسیم کرد و اداره بخش مورد نظر «سرزمین متحد» را به دولت فدرال واگذار کرده است.) حکومت بهصورت تندروانه بر ساخت یک معبد هندو بر ویرانههای یک مسجد قرونوسطایی تاکید دارد که در 1992 همبستهگی مردم منجر شده بود آراساس کوتاه بیاید و اکنون از سر انتقامجویی این کار را انجام میدهد. ایالت اتاراکند تحت کنترل بیجیپی دستور مدنیای را به اجرا گذاشته است. این دستور در حالی که دسترسی مسلمانان به قوانین خودشان را کوتاه میسازد، به هندوها اجازه میدهد تا به مقررات مالیات بهخصوصی دسترسی داشته باشند که برایشان کاهش مالیاتی قابل توجهی را فراهم میکند.
ملت جدید
امروزه بیشتر از هر زمان دیگر، آراساس به ایجاد کشور رویایی خود نزدیک شده است؛ اما فعلاً عملی نیست. با نزدیک شدن صدمین سالگذشت تشکیل این جریان، تصمیم بر آن است که ملت رویایی هندو را در عمل ایجاد کنند. اگر مودی در دور سوم برنده شود، او هر کاری بتواند را انجام میدهد.
موفقیت مودی به اکثریت قاطع بستهگی دارد. در حالی که بیجیپی و متحدانش 346 کرسی از 543 کرسی مجلس نمایندهگان را در اختیار دارند. آنها به اکثریت کرسی در مجلس سنا نیاز دارند؛ جایی که از 245 کرسی فقط 122 کرسی را در اختیار دارند. کرسیهایی که رأیگیری در تعیین آن نقشی ندارد، بلکه توسط مجلسهای مقننه ایالتی برای یک دوره ششساله انتخاب میشوند. اما ممکن است بیجیپی این اکثریت را تا سال 2025 به دست آورد و به نظر میرسد اکثریت مجلس نمایندهگان را حفظ کند. در آن صورت، حزب قادر خواهد بود تغییرات گسترده قانونی که از آن امتناع کرده بود را در دستور کار قرار دهد. بهطور مثال، ممکن است دستورات مدنی تصویبشده اتاراکند را در سرار کشور تطبیق کند.
عملکرد بیجیپی، براساس تصمیم گذشته خواهد بود، بهخصوص ثبت نام شهروندی که در 2019 اعلام شده بود را ممکن است بهطور کامل به اجرا درآورند. استدلال حکومت این است که آنها قادر خواهند بود مهاجران غیرقانونی را بازداشت و اخراج کنند. در واقع، این مکانیسمی است که مبتنی بر آن دهلی جدید میتواند مسیحیان و مسلمانان را اخراج کند. برای اشتراک در ثبت نام، باید با ارایه مدارک بهخصوصی، شهروندی هند را ثابت کنند. در کشوری که پیدا کردن سوابق به دشواری انجام میپذیرد، ممکن بسیاری در بهدستآوردن مدارک مورد نیاز موفق نشوند. در حالی که فضا برای اسلامهراسی مساعد است، ممکنترین امر این است که به مسلمانان بهراحتی برچسب مهاجران غیرقانونی بزنند و آنها را تهدید به بازداشت و اخراج کنند.
اما برای ایجاد تغییرات بنیادی، بیجیپی باید قانون اساسی را اصلاح کند؛ امری که بسیار دشوار است. اصلاحات قانون اساسی فرایندی است که به آن «اکثریت قاطع» گفته میشود. باید هر یک از دو مجلس آن را تصویب کند؛ رأیدهیای که کمازکم در آن دو ـ سوم اعضای هر یک از دو مجلس شرکت کنند. این بدان معناست که اگر جریانهای مخالف یک ـ سوم مجلس را در اختیار داشته باشند، میتوانند جلو پیشنهاد اصلاح را بگیرند. بنابراین، اگر بیجیپی و همپیمانهایش میخواهند در سند ملی هند تغییرات اعمال کنند، باید بار دیگر 30 کرسی در مجلس نمایندهگان و 42 کرسی در مجلس سنا به دست آورند. اما و اگر اینکه حزب بتواند در انتخابات 2025 و بعد در انتخابات ایالتی موفق شود، در نهایت ممکن است قانون اساسی و دستوراتی که بیانگر سکولاریسم است را لغو کند.
اعداد و ارقام بیانگر آن است که بیجیپی روشهای جنجالبرانگیز را در این انتخابات برگزیده است. برای آنکه هدفها محقق شود، آراساس باید تمامی رقبای مخالف و مهم را از پیش رو بردارد، تا جایی که هیچ حزبی در انتخابات ایالتی یا فدرال نتواند چالشی برای ملیگرایان هندو ایجاد کند. برای انجام این امر، حزب به روشهای مستبدانه و غیرلیبرال و دستگیری رهبران مخالف از جمله کجریوال متوسل شده است.
دلایل این رفتارهای جنجالبرانگیز آن است که فکر کنیم هیچ پیامد انتخاباتی برای آنها نخواهد داشت. در حالی که رسانههای جمعی حسابشده توسط بیجیپی و همپیمانانش کنترل میشود. این امر در سطح بالایی مانع دسترسی به جزییاتی است که حکومت با سوءاستفاده از قدرت بر رایدهندهگان عادی تأثیر میگذارد و وقتی فرصت اطلاعدهی و خبررسانی پیش میآید، بهطور معمول گفتمانی مطرح میشود که اپوزیسیون چه کردهاند و چه کار بدتری انجام خواهند داد.
تلاش اپوزیسیون هند بر آن است که آسیبهای وارده توسط بیجیپی را برجسته کند. فرایند انتخابات در کشور توسط کارمندان بروکرات که در گذشته از سوی حکومت انتخاب شدهاند، نظارت میشود و عملکرد آنها در انتخاباتهای قبلی بیانگر آن است که آنها سروصداهای بیجیپی درباره مسلمانان را نادیده بگیرند و مخالفان را به خاطر اندک تخلف جریمه کنند (بهطور مثال، آنها در گذشته قانونگذاران را رد صلاحت کردهاند.) کجریوال در زندان است و با وجود تمامی جریمهها، اپوزیسیون ضعیف خواهد بود. راهول گاندی، رهبر بالفعل مجلس ملی هند، زندانی نشده است (گر چه اتهام برای بدنام کردن مودی وارد است، اما دادگاه تجدید نظر او را تبریه کرده است) با آن هم تلاشهای گسترده او نیز بیاثر بوده است. گاندی که میراثدار یک جریان سیاسی است، بسیار تلاش کرده تا وجههاش را ارتقا بخشد، اما او در ایجاد نهادی که بتواند در مقابل بیجیپی بایستد، ناموفق بوده است. تلاش او برای ماندن در موقعیت فراتر از نبردهای سیاسی روزمره است و نیز سیاستمدارانی را وظیفه داده است تا برای بازسازی حزبی که زمانی حاکم بود، تلاش کنند. اما به هر میزانی که او درگیر باشد، آنها نمیتوانند اقتدار واقعی داشته باشند. مهمترین حزب اپوزیسیون هند از سوی رهبری اداره میشود که او نمیخواهد رهبر باشد، اما فقط او میتواند رهبر باشد. نتیجه، معضلی است که راهحل ندارد.
این درست زمانی است که بیجیپی گامبهگام پیش میرود. به نظر میرسد که در انتخابات پیش رو بهطور قطعی برنده خواهد شد. بنابراین، پنج سال آینده متضمن اقتداگرایی بیشتر و به حاشیه رانده شدن مسلمانان خواهد بود. اگر حزب اکثریت قاطع را به دست بیاورد، در آن صورت این فرصت را خواهد داشت تا ساختار غیرقابل برگشتی را برای هند از نو تدوین کند. بنابراین، جزییات مهم است؛ چرا که سرنوشت بیش از 1.4 میلیارد نفر نامعلوم است.
[1]. هارتوش سینگ بال سردبیر کاراوان در دهلی جدید و نویسنده، «آبهای اطراف ما: سفری در امتداد نارمادا» است.
[2] . Bharatiya Janata Party.
[3] . Rashtriya Swayamsevak Sangh.