از آنجایی که جوانی دوران بالندهگی است و پایههای مستحکم آینده و مسیر خوب زندهگی در آن شکل میگیرد، اما امسال دومین سال است که همزمان با تجلیل از روز بینالمللی جوانان در کشورهای مختلف، وضعیت زندهگی جوانان افغانستان زیر پرچم طالبان تاسفبار و هراسآور است. در دو سال پسین، جوانان بیشترین صدمه را از هر نگاه متحمل شدهاند. اکثریت این قشر دانشآموخته که در دو دهه اخیر موثرترین فعالیتها را در عرصههای مختلف داشتند و مسیر خوب زندهگی را پیموده بودند، اکنون همه را باخته و رخت سفر به سوی مرگ یا رهایی از اسارت طالبان بستهاند. رقم بیشمار این جوانان کشور را ترک کرده و مصروف کارهای شاقه و طاقتفرسا در کشورهای دیگرند. آنانی که هنوز زیر پرچم طالبان زندهگی میکنند، نیز در تقلای فرار به قیمت جانشان هستند. جوانان هیچ امیدی نسبت به آینده خوب در افغانستان ندارند و آمار خودکشی نیز در بین این قشر در دو سال حاکمیت گروه طالبان بیشترین رقم را داشته است. این جوانان میگویند که پس از آغاز حاکمیت طالبان، زندهگیشان رو به نابودی گراییده و هیچ امیدی نسبت به آینده در زیر حاکمیت طالبان ندارند. همه در آرزوی این هستند که بتوانند رخت سفر به سوی ناکجاآباد ببندند.
شریفه، جوان 23 ساله که دانشآموخته رشته خبرنگاری است، از دو سال پسین زندهگیاش زیر حاکمیت طالبان قصه میکند. او میگوید که در این دو سال زندهگی سختی داشته و همه چیز را باخته است. در حین جوانی که باید رشد کند و از هر فرصت برای ساختن زندهگی و جامعه متعادل تلاش ورزد، نگاه زنستیزانه گروه طالبان نسبت به او و همه زنان باعث شده است که در اسارت زندهگی کند و از ابتداییترین حقوقش محروم شود. او که بارها به خاطر جنسیتش از سوی طالبان تحقیر شده، چنین میگوید: «من منحیث یک دختر در این دو سال در جامعهای زندهگی کردهام که زنان به خاطر جنسیتشان متهم به حذف شدن و دور شدن از جامعه هستند. به جای اینکه طالبان از نیروی جوانان برای پیشرفت کشور استفاده کنند، برعکس همه را سرکوب میکنند. من در این دو سال خیلی چیزها را از دست دادهام؛ حق آزادی، حق آموزش و حق حضور در جامعه را از دست دادهام. حتا کوچکترین آزادی را از من گرفتهاند.»
او که نسبت به آیندهاش منحیث یک جوان تحصیلکرده ناامید است، میگوید: «آینده خود را منحیث یک جوان در صورتی که رژیم زنستیزانه طالبان همچنان باقی بماند، خوب نمیبینم و هیچ امید و دورنمایی برای زندهگی خوب ندارم، به خاطری که طالبان وضعیت را برای جوانان هر روز بدتر میکنند. اگر فرصت برایم پیش آمد، حاضرم کشورم را ترک کنم.»
شریفه که در دو سال زندهگیاش زیر پرچم طالبان شاهد هیچ نوع تغییر مثبت در وضع جوانان نبوده، هیچ خواستی نه از طالبان و نه از جامعه جهانی دارد. او میگوید که از ابتدای حاکم شدن این گروه، زنان به قیمت جانشان همواره صدا بلند کرده و خواستار وضع محدودیتهای شدید بالای طالبان شدهاند، اما جامعه جهانی هیچ اقدام عملی نداشته است. به گفته او، در این دو سال محدودیتها بر زندهگی و فعالیت جوانان و زنان نهتنها کاهش نیافته، بلکه در حال افزایش است.
نصرتالله، جوان دیگری است که پس از رویکارآمدن طالبان مجبور به ترک افغانستان شده و راه پرمشقت مهاجرت به سوی ایران و سپس ترکیه را پیموده است. او دانشجوی سال سوم اداره و پالیسی دانشگاه کابل بود که سایه سهمناک طالبان او را از ادامه درس بازداشت و نسبت به آینده تحصیلیاش ناامید کرد. او میگوید: «زندهگی اکثریت جوانان مثل من پس از آمدن طالبان نابود شد. به چه سختی و مشکلات درس خواندیم و آرزو داشتیم که از طریق درس خواندن آینده خود و جامعه خود را بسازیم، اما هجوم یکبارهگی طالبان همه چیز را از ما گرفت.»
او در روزهای نخست حاکمیت طالبان کابل را به قصد کشور ایران ترک کرد. پس از رسیدن به آن کشور و ماهها تحمل کار طاقتفرسا در یکی از شرکتهای سنگبری، جانش را به خطر انداخت و به سوی ترکیه بهگونه غیرقانونی رهسپار شد و از مسیر دشوار آنجا نیز نیمهجان برگشت. او میگوید: «به چه امیدی در افغانستان میماندیم، در صورتی که طالبان نه احترامی به حقوق بشر دارند و نه دست جوانان را میگیرند. هر روز جوانها را بیدلیل لتوکوب کرده و میکشند. نهتنها من، بلکه هزاران جوان تحصیلکرده دیگر که به سویه لیسانس و ماستر بودند، سالها زحمتشان را ترک کرده و حاضر شدند به قیمت جانشان افغانستان را ترک کنند و در جایی دیگر در جستوجوی زندهگی خوب باشند. خیلی دلم به حال خودم و دیگر جوانان میسوزد؛ چون زندهگی خوب نه در کشور خود ما میسر شد و نه در ملک بیگانه.» اکنون او نیرو و انرژی جوانیاش را به جای درس خواندن، در ملک بیگانه در کارهای طاقتفرسا و شاقه صرف میکند.
جوانان همواره بهعنوان نیروی محرک و منبع انرژی، نقش عمده و اساسی در جهتگیریها و توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارند و استفاده از این نیرو باعث پیشرفت و بالندهگی جامعه میشود؛ اما جوانان در افغانستان اعم از پسر و دختر پس از آغاز حاکمیت طالبان دچار سردرگمی شدهاند و هیچ امید و دورنمایی برای زندهگی خوب ندارند. این قشر اکنون نهتنها هیچ سهمی در آبادی وطن گرفته نمیتواند، بلکه مسیر رسیدن به زندهگی ایدهآل را نیز گم کرده است.
نازنین (نام مستعار) 24 ساله که در رشته انجنیری یکی از دانشگاههای دولتی ولایت بلخ درس میخواند، بهتازهگی مجبور به ترک افغانستان شده است. او نیز همانند بسیای از جوانان دختر و پسر، سالهای عمرش را صرف تحصیل و ساختن آینده خوب کرده بود، اما پس از دو سال تحمل زندهگی طاقتفرسا و وضع بد اقتصادی زیر پرچم طالبان، مجبور به ترک کشور شده است. او میگوید: «زندهگی تمام جوانان افغانستان بهخصوص دختران بعد از آمدن طالبان دگرگون شده است. دو سال بود که سردرگم بودم و هیچ نمیدانستم چه کار کنم. آخر هم مهاجر شدهام. حیف اینهمه استعداد و انرژی که در راه آبادی وطن صرف نشد.»
او در آستانه فراغت از دانشگاه قرار داشت که گروه طالبان درب دانشگاهها را به روی دختران بستند و آخرین امید را نیز از او گرفتند. او میگوید: «فقط دفاع پایاننامهام مانده بود تا اسناد فارغالتحصیلیام را بگیرم. ماهها سردرگم بودم و انتظار کشیدم تا شاید درب دانشگاهها را باز کنند، اما نکردند. آخر مجبور شدم به خاطر وضعیت بد اقتصادی، نتیجه سالها زحمت خود را گذاشته و همراه با خانوادهام به کشور ایران مهاجر شوم.» او نیز روزها را در کارخانه خیاطی در ایران سپری میکند.
این در حالی است که با سقوط نظام جمهوریت و رویکارآمدن رژیم استبدادی طالبان، زندهگی اکثریت جوانان رو به نابودی گراییده است. این گروه پس از حاکم شدن، نهتنها زمینه کار و پیشرفت را برای جوانان محدود ساخته، بلکه زمینه آموزش و تحصیل را نیز از بخش بزرگ آنها گرفته است. حاکمان طالبان تحصیل را برای دختران منع کرده و حضور آنان در جامعه را غیرضروری خواندهاند. با فروپاشیدن نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و وضع محدودیتها بر زندهگی مردم و سیر نزولی بازار کار، جوانان پسر نیز نسبت به آیندهشان ناامید شده و مهاجرتهای غیرقانونی را یگانه راه نجات از این ورطه میدانند که با گذشت دو سال هنوز هم این پدیده رو به افزایش است. ناامیدی و فضای خفقان طالبانی نیز سبب شده است تا جوانان تناب ناامیدی را بر گردنشان انداخته و به زندهگیشان پایان ببخشند. آمار خودکشی در بین این قشر در دو سال پسین بهشکل بیپیشینه افزایش داشته است و هر ماه به رقم این تعداد افزوده میشود.