افتوخیز رسانهها در هرات

سیدحسن حسینی
بنا بر تعریف هابر ماس رسانهها با تلاش در ایجاد فضای «باز»؛ به مردم فرصت همزیستی با دولتمندان و دولتداران را فراهم کردند.
هابر ماس در این گفته به دنبال استفادهی نقش میانجی از رسانه برای ایجاد رابطه بین مردم و حکومت است و از دید وی مردم و دولت نیازمند ایجاد فضایی هستند که بتوانند نیازها و خواستههای یکدیگر را در آن و از طریق آن به گوش همدیگر برسانند. این تعریف نشان میدهد که حتا مستبدترین دولتها هم با ابتداییترین امکانات، فضایی را برای یافتن ذهنیتهای شهروندانشان فراهم میکنند تا برای پیاده کردن طرحهای پیشگیرانه و یا تشویقی از آن استفاده کنند. چه بسا این که کشورهای در حال توسعه و یا تازه آزادی یافته که نیازمند شدید به این پدیدهی جدید هستند.
این تعریف و شکلیات نشان میدهد که رسانهها در هر قالب و فرمت نقش مهمی در کشورها بازی میکنند و همین امر مبیّن حضور قارچگونهی رسانهها در افغانستان پس از حاکمیت طالبان و جدایی دورهی اختناق قبل از آن است. توجه به رسانه در افغانستان مثل هر موضوع مطرح بحث حکومتی، متمرکز به زونها بوده است و در این میان هرات پس از کابل بیشترین بار این توجه را به خود جلب کرده و فضای کار برای حرفهی خبرنگاری در تناسب با سایر ولایتها در این ولایت به مراتب مهیاتر به نظر میرسد.
به روز رسیدن شب سیاه طالبان و آمدن حکومت موقت، انتقالی و سپس انتخابی، فرصت را برای آغاز کار پر قدرت رسانهای در هرات، مرکز حوزهی غرب کشور تا حد زیادی آماده کرد. در این دوره بود که پروژههای بزرگ برای حمایت مالی از رسانهها جهت رساندن صدای مؤسسات خارجی و کمککنندهی افغانستان و حتا ادارههای دولتی به رسانهها اختصاص مییافت و نیروی کار کمتجربه اما با انگیزه برای رشد حرفهی رسانهای با درآمد متوسط رو به بالا شروع به کار کرد. آهنگ کار رسانهای در هرات به حدی بالا گرفت که در مدتی کموبیش از ۵۰ رسانهی محلی و ملی در هرات آغاز به کار کردند. این عمر اما زیاد به درازا نکشید و در زمانی نسبتاً کم و حتا محدودتر از مدت زمانی که رسانه در آن رشد یافته بود، رو به افول گذاشت و چرخهای صنعت این حرفهی بینظیر اگر از حرکت نیاستاد اما روند کندی به خود گرفت. در آخرین مورد، ساحهی فعالیت رسانهی محلی آریانا هرات که بخشی از رسانهی ملی و بزرگ آریانانیوز محسوب میشد، در هرات محدود شد و ساعات نشر آن در هفته به چیزی بیشتر از یک ساعت رسید. پیش از این هم رسانههای دیگری دست از کار کشیدند. رادیوی محلی آوا و رادیوی صدای مردم روزگاری در هرات برو و بیایی داشتند اما نشرات شان رفتهرفته از رونق افتاد و حالا کمتر کسی حتا نام آنها را به خاطر دارد. نشریهی «ارج» با روحیهی سیاسی-اجتماعی و نشریهی «پالون»؛ که با ته مایهی طنز همراه بود، آهستهآهسته از ذهن مردم رفت.
دلایل متعددی برای افول حرفهی رسانهای را در هرات میتوان ردیف کرد. کمرنگ شدن کمکهای جامعهی جهانی که در قالبهای متعددی به افغانستان از جمله حمایت از رسانهها میرسید، آهنگ کند شدن نواخت و تاثیر آن بر اقتصاد شکنندهی رسانهها از همه زودتر مشهود شد. رادیو محلی «مردم» تا همین دو سال قبل که آخرین نفسهایش را میکشید، برای مردم محبوب بود. رادیو محلی «مژده» هم به همین شکل محبوبیت خوبی بین مردم دستوپا کرده بود و با نیست شدن پروژههای مالی حمایتی، خبری از رونق آن به چشم نمیخورَد اما حالا کمکم دوباره جان گرفته است.
سوای کمشدن حمایتهای مالی مؤسسات و دفترهای بزرگ جهانی از رسانههای خصوصی محلی در ولایتهای افغانستان از جمله هرات، عوامل دیگری هم بر افت کار رسانهای در این ولایت اثرگذار بوده است. از این جمله میتوان به نبود یا کمبود کادر برجستهی خبرنگاری اشاره کرد. خیلی از کسانی که روزی الفبای روزنامهنگاری را در تئوری از صنف دانشگاه و در عمل از میدان کار رسانههای محلی هرات آموخته بودند و پس از مدتی به نام و نشانی رسیدند، یا مجبور به کناره گیری از کار رسانهای به دلایل تهدیدات امنیتی شدند، یا مرعوب سیاستهای جذب در سازمانهای روابط عمومی دولتی و دفترهای خصوصی گشتند و یا هم برای رخت سفر بسته و برای همیشه از افغانستان کوچ کردند. همین امر سبب شد که زمینه برای روزنامهنگارنماهایی مساعد شود که ارزش رسانه را تا حد محبوبیت فردی و شهرت عمومی خودشان پایین آورده و مدیران رسانهها با توجه به کمبود منابع مالی، مجبور به جذب چنین افرادی شدند.
در این امر عوامل دیگری هم اثرگذار است، از جمله میتوان به سوء مدیریت در رسانهها اشاره کرد که با گذشت هر روز آفت آن به خوبی هویدا شد و رفتهرفته چهرهی کمسواد مدیریتی که پشت پولهای بادآوردهی پشتیبانان مالی رسانهای پنهان مانده بود، هویدا شود. همین سوءمدیریت در موارد زیادی سبب شد که خبرنگاران به آزادی دست به ابتکار عمل نزنند و در طولانیمدت انگیزهی خلاقیت جایش را به دلمردهگی و دلزدهگی از کار رسانهای بدهد.
نویسنده به این باور است که افت کار حرفهای رسانهای در هرات دلیلهای دیگری از جمله فشار مضاعف زورمندان محلی، تهدیدهای باالقوهی جناح دولت، کماعتمادی نسبت به نهادهای امنیتی دولتی و عواملی از این دست دارد که هر کدام در جای خود قابل بحث است و در این مقال نمیگنجد.