طالبان روز شنبه یکی از سختترین محدودیتها علیه زنان را از زمان به دست گرفتن قدرت اعلام کردند؛ اینکه زنان در ملا عام برقع یا چادری بپوشند. براساس فرمان تازه رهبر طالبان که از سوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر آنان در یک کنفرانس مطبوعاتی ارایه شده، زنان باید صورت خود را بپوشانند، در غیر آن «اولیای آنان» زندانی و به دادگاه کشانده میشوند.
طالبان در این دستور گفتهاند که چادری بهترین حجاب و نماد فرهنگ افغانی است که از گذشتهها مورد استفاده قرار میگرفته است. براساس حکم تازه طالبان، لباس و چادر سیاهی که «تنگ و چسب» نباشد، نیز میتواند بهعنوان حجاب شرعی به حساب رود.
در دستور تازه طالبان آمده است: «زن بیحجاب در قدم اول خانهاش معلوم گردد و به ولیاش توصیه و تنبیه گردد.» در بندهای دیگر این دستور گفته شده است: «در قدم دومی ولیاش به ریاست مربوط احضار گردد و در قدم سوم، ولیاش سه روز بندی شود. در قدم چهارم، ولیاش به محاکم سپرده شود تا به سزای مناسب محکوم گردد.»
در این دستور طالبان گفته شده است آن عده زنانی که در ارگانهای دولتی کار میکنند و «حجاب» را رعایت نمیکنند، از وظیفه سبکدوش شوند.
طالبان پیش از این نیز قواعد و مقررات سخت و دستوپاگیری علیه زنان وضع کردهاند. زنان علاوه بر محرومیت از حق آموزش، تحصیل و کار، اجازه سفر و حضور یافتن در مکانهای تفریحی و برنامههای آموزشی را در حضور مردان نیز از دست دادهاند. هرچند وضع محدودیتهای طالبان واکنشهای گسترده ملی و بینالمللی را در قبال داشته، اما طالبان هیچگاه به آن تمکین نکرده و تأکید ورزیدهاند که در تطبیق «شریعت اسلامی» هیچ مصلحتی را در نظر نخواهند گرفت.
در همین حال شماری از فعالان حقوق زن میگویند که انتخاب لباس بخشی از حقوق اولیه هر شهروند به حساب میرود که دلیل توجیهی برای رد آن منطقی نیست.
زینب موحد، پژوهشگر امور دینی، میگوید: «حجاب شرعی، حجابی است که باعث پوشاندن سر و تمام بدن زنها شود، به جز از پوشاندن صورت و دو دستشان.» او تأکید میکند: «به اتفاق نظر تمام فقهای اسلامی روی و دستهای زن عورت نیست، بهویژه در مذهب حنفی به هیچ وجه، روی عورت شمرده نمیشود.»
این پژوهشگر دینی میگوید: «در اسلام لباس خاص و رنگ خاصی توصیه نمیشود؛ اما لباسی باشد که وجود زن معلوم نشود. اجماع علمای امت اسلامی هم به این اتفاق نظر هستند که بدن و سر زن باید پوشانده شود.»
موحد همچنان تصریح میکند: «در فقه حنفی مسایل جرم و فرار از جنایت و هویت انسانی زن مطرح است. بنابراین پوشاندن روی زن عورت نیست.» او میگوید: «دکتر یوسف قرضاوی مسأله هویت را مطرح میکند، به خاطر اینکه در سفر، در میدانهای هوایی و تمام مباحث، هویت یک انسان نباید پوشانده شود. به علت اینکه خانمها به تحصیل میروند، برای انجام و ادای فریضه حج میروند، به کارت بانکی نیاز دارند و در همه امور زندهگی نیاز به تثبیت هوت دارند، بنابراین باید هویتشان در تمام جاها معلوم شود.»
این پژوهشگر دینی میافزاید: «مسأله پوشیدن روی زن، یک مسأله اختلافی است و قطعی نیست و تمام فقها به این نظرند که روی زن عورت نیست، الا مردمان ظاهرگرایی که سلفی هستند، بیشتر برقع را فرض میدانند؛ ولی کسانی که اهل فقه هستند، به علت اینکه در دنیای معاصر خانم تحصیل و سفر میکند، در تمام جاها باید هویتش معلوم باشد، در معاملات، وقتی معامله را انجام میدهد، هویتش معلوم باشد.» به گفته موحد، انتخاب شخصی افراد را که میخواهند روی خود را پنهان کنند، مسأله جداگانه است و به انتخابشان باید احترام گذاشت، نه اینکه آن را به همه تسری داد. او میافزاید: «کسی که نقاب میزند، نمیتواند ادعا کند که من از خواهر و همجنس دیگر خود برتر و باتقواتر هستم؛ زیرا تقوا مسأله پوشیده است و نقاب زدن نشانه تقوا هم بوده نمیتواند.»
موحد تصریح میکند: «این درست است که زن به حجاب فراخوانده میشود، اما مسوول و مقصر به گناه افتادن مردها نیست؛ زیرا همانگونه که خداوند زنها را به حجاب فرا میخواند، مردها را نیز در مقابل فرا میخواند که چشم خود را پایین بیندازند. هر دو جنس در راستای تکامل، همدیگرپذیری و زیست مسالمتآمیز، امنیت روانی یکدیگر به حجاب در انواع مختلف فرا خوانده میشوند.»
موحد میگوید: «مسأله حجاب در اسلام حل شده است. حجاب چادری و نقاب نیست. این دو مسأله علیحده دیگری است. حجاب فرض است، اما پوشیدن برقع و نقاب، به هیچ عنوان فرض نیست.»
او میافزاید: «نقاب، لباس قبایل عرب است و چادری لباس خیبر پشتونخواه و ممکن برخی مناطق هند باشد. سند و پاکستان چادری میپوشند، اما در حوزه تمدنی ما چنین پوششی ثبت نیست.»
موحد میگوید: «از نظر من مسأله حجاب آنقدر فتنه و آسیب اجتماعی ایجاد نمیکند که گرسنهگی، فقر، اهانت به بزرگان مردم و اقوام دیگر، تباهی و فتنه و فساد میآفریند.» او تأکید میکند: «باید راههایی جستوجو شود که جلو گرسنهگی گرفته شود. اگر گرسنهگی و فقر بیشتر از این دامنگیر مردم افغانستان شود، چه برقع باشد، چه زنان کاملاً در زندان باشند، به نظرم ما باید از یک فحشا و منکر بسیار بزرگ در هراس باشیم که آن ناشی از گرسنهگی است که تحمیل میشود.»
موحد تصریح میکند: «از لحاظ جامعهشناسی، اتفاقات در اثر گرسنهگی بر انسانها تحمیل میشود. پیامبر اسلام هم میگوید که از شر گرسنهگی به خدا پناه ببرید، زیرا آن منشا تمام گناهها است.»
این پژوهشگر دینی میافزاید: «زنان افغانستان هیچ وقت بیحجاب نبودهاند، بهویژه در دههها اخیر هیچکسی بیحجاب نبوده است و بیحجابی در ساختارها و باورهای مردم افغانستان جا نداشته است.» به گفته او، کسانی که ادعا میکنند زنان افغانستان بیحجاب هستند، به زنان کشور اهانت میکنند.
موحد میافزاید: «این مسایل یک بهانه است. وقتی برقع ادعا میشود، به خاطر این است که هویت نیمی از پیکر جامعه را که زن و مسلمان هستند، انکار کنند. این بیشتر مد نظر است، نه چیزهای دیگر.» به گفته او «وقتی نیم پیکر جامعه انسانی هویتش انکار شود، چیزی به نام زن نمیتواند عرض اندام و ابراز نظر کند؛ حتا جرئت از او سلب شود که حقوق خود را که حقوق اولیهاش تحصیل و کار است، به خود بخواهد.»
در همین حال ویدا ساغری، یکی از فعالان حقوق زن، میگوید که تاریخ این سرزمین همیشه برای زن، پوشیدن مو را جزو ارزشهای اخلاقی ثبت کرده است. به گفته او، این موضوع به دورههای قبل از اسلام برمیگردد. ساغری میافزاید که در زمان معاصر حتا در دموکراتیکترین شرایط هم زنان کشور چادر داشتهاند.
او در مورد پرسشی که آیا چادری میتواند برای زنان مصونیت خلق کند، میگوید: «از آنجایی که جامعه مردانه و مردانهگی با تجاوز و حس تملک بر زن گره خورده است، هیچ زمانی حجاب و چادر نتوانسته است از تعداد تجاوزات، اسیدپاشی، اختطاف، نگاههای شهوانی عابران و ناامنی روانی زنان کم کند.» ساغری تصریح میکند: «حجاب برعکس ناامنی مطلق ایجاد میکند.»
این فعال حقوق زن میگوید: «در دنیای پیشرفته امروز با درنظرگرفتن حق شهروندی در بحث امنیت عابر، افراد در اجتماع حق شناخت جنسیت، شکل چهره و مشخصاتی که لازمه تأمین امنیت ذهنی آنها از خطرات احتمالی در خیابان است را دارند.» به گفته او، حجاب که چهره و مشخصات عمده هویت ظاهری فرد را پنهان کند، امنیت ذهنی عابر را به خطر میاندازد و باعث سلب حق امنیت عبور او میشود.
ساغری تأکید میکند که بسیاری از انفجارها و ترورها در کشور توسط مردان چادریپوش انجام شده است که این بهوضاحت میرساند: «حجاب مثل چادری و نقاب همیشه بهشکل اسلحه علیه جان آدمها استفاده شده است.»
این فعال حقوق زن تصریح میکند که حجاب در اوامر دینی هم جزو مباحث حقوقی نیست و در قرآن هم بر پوشش اجباری زن و نوع پوشش آن اشاره صورت نگرفته است. به گفته او، این از معروفات اخلاقی و ارزشهای مذهبی است که بهصورت تحمیل و اجبار بر احوال شخصیه افراد و تشبث به حقوق شهروندی آنها به کار گرفته میشود.
ساغری میگوید: «حجاب زن را کمجرأت میکند و اعتماد به نفسش را در قبال روبهرو شدن با آنچه هست، پایین میآورد. زن باحجاب بهشدت از خود دور و دچار آشفتهگی درونی میشود.» به گفته او «ذهنیت جامعه در مورد زن باحجاب همیشه از کنجکاو، پرقضاوت و پنهانکار میشود.»
این فعال حقوق زن تصریح میکند: «در پناه حجاب این نقاب که هویت یک طیف خاص را یکسان میسازد، سطح فحشا، هرزهگی و بیسلیقهگی زنان را بالا میبرد و هنر بزهکاری (فریب، خسدزدی و پنهانکاری) را در میان زنان به اوج میرساند. تکدیگری آسان میشود، چون در پناه حجاب کسی از فاش شدن هویتش ترسی ندارد.»
صدور دستورالعمل در مورد حجاب زنان از سوی وزارت امر به معروف طالبان، اولین محدودیتی نیست که از سوی این گروه بر زنان اعمال میشود. پیش از این طالبان دروازههای مکاتب دخترانه از صنف ششم به بعد را بسته و کارمندان زن در ادارات دولتی را از کار برحذر کردهاند. علاوه بر آن، سفر زنان بدون محرم را منع کرده و دختران دانشجو را مجبور ساختهاند تا لباسهای دراز به رنگ سیاه و چادرهای سیاه بپوشند. همچنان صنفهای مختلط در دانشگاه را تجزیه جنسی کرده و بر تدریس استادان مرد به دانشجویان و دانشآموزان دختر و برعکس تدریس استادان مرد به دانشجویان و دانشآموزان پسر محدودیت وضع کردهاند. در اداراتی که هنوز زنان کار میکنند، نیز شرایطی وضع کردهاند که برمبنای آن زنان و مردان نمیتوانند زیر یک سقف باهم کار کنند.