کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی، از همان آغاز پرحاشیه و مناقشهبرانگیز بود. چه به دلیل محتوای کتاب و چه به علت سیاسی شدن آن. این کتاب مانند همه کتابهای داستانی، محصول تخیلاتی است که عناصر اولیهاش را از منابعی دیگر وام میگیرد. بذر اولیه تخیلات سلمان رشدی، داستانی کهن در روایات اسلامی به نام غرانیق است که شمار فراوانی از مفسران و محدثان برجسته قدیم به شمول طبری، ابنحجر، ابنتیمیه و سیوطی، روایتش کردهاند. درباره میزان اعتبار این روایت از همان قدیم اختلاف نظر وجود داشته است، اما امروزیان با توجه به پیامدهای این قصه، ترجیح میدهند که آن را بیپایه و ناموثق بخوانند. داستان غرانیق در پیوند با آیه 52 سوره حج به میان آمده است که میگوید: شیطان در تمنیات پیامبران القائاتی میکند و خداوند آن القائات را منسوخ میگرداند. طبق روایت غرانیق، لحظهای که پیامبر اسلام آیاتی از قرآن را بر مشرکان قریش میخواند، شیطان سخنانی را به تمجید از خدایان مشرکان بر زبان او نهاد و این باعث خشنودی مشرکان شد. این روایت دستمایه کار سلمان رشدی برای بسط و گسترش داستانی خیالی شده و او نام آیات شیطانی را بر آن گذاشته است. وی هرچند در کتاب آیات شیطانی خود مشخصاً از پیامبر اسلام نام نگرفته، اما یکی از شخصیتهای خیالی داستان او به گونهای به تصویر کشیده شده است که برای خواننده تداعیکننده شخصیت پیامبر اسلام است و همین موضوع سبب خشم پارهای از مسلمانان شده است.
نقد محتویات کتاب، چه از نظر هنر داستاننویسی و چه از نظر وثاقت تاریخی یک طرف این ماجرا است و حواشی پرهیاهوی سیاسی آن، که یکی از وجوه برخورد تمدنها را به تصویر میکشد طرف دیگر آن است. قتل چند ناشر و مترجم و اقدام به قتل نویسندهاش، پرسشهای فلسفی ژرفی را درباره چندوچون اصول همزیستی در دهکده زمین به میان کشیده است. در یک طرف تأکید بر حقوق اساسی آدمی، به شمول حق آزادی بیان و اندیشه و در طرف دیگر تأکید بر احترام به مقدسات دیگران، با مناقشه بر سر مرزهای مقدسات و چرایی و چگونگی احترام به آنها.
دیدگاه اسلام در این باره چیست؟ آیا اگر کسی به پیامبر مسلمانان اهانت کرد، آنان مکلفاند که با او به خشونت رفتار کنند؟ قرآن چنین چیزی نمیگوید و نهتنها مومنان را به برخوردی خشن فرمان نداده است، بلکه پیامبر را در برابر منتقدانی که او را دروغگو، کاهن و جادوگر میخواندند، توصیه به شکیبایی و گذشت کرده است. نخستین باری که در تاریخ اسلام کیفر اهانت به پیامبر اسلام، محکومیت به اعدام عنوان شد، از سوی پیشوای برجسته سلفیان، ابنتیمیه در قرن هشتم هجری بود که رسالهای در این باب نگاشت با عنوان «الصارم المسلول علی شاتم الرسول.» این فتوا اساس کار بیشتر گروههای افراطی در عصر حاضر و یکی از منابع اساسی برای صدور فتواهای خشن به شمار میرود.
بازتاب اعمال خشونتباری از این قبیل در دنیای کنونی، موضع مسلمانان را از نظر اخلاقی ضعیف و آسیبپذیر ساخته و دلیلی ملموس و محکم به دست کسانی داده است که مسلمانان را نابردبار، متعصب و خشونتگرا میدانند. از نظر آنان حمله به جان یک نویسنده، نشانه درماندهگی در عرصه منطق و استدلال است. آیا بهتر نیست که به جای رفتن به جان سلمان رشدی، میراث سنتی گذشته را به بازخوانی و نقد گرفت و راهی به رهایی از خرافات انباشته در آن جستوجو کرد؟