هما احمدگوش در مقالهای در سال 2003 مینویسد که زنان افغانستان تنها در دو دوره (دوره امانالله خان و دوره دولت دموکراتیک افغانستان با پشتوانه شوروی) فرصت یافتند تا از حقوق اساسیشان از جمله آموزش و پرورش و مشارکت در سیاست بهره ببرند؛ اما این دو دوره توسط بزرگان قبایل و ملاهای افراطی با شکست مواجه شد و تمام دستاوردهای زنان از بین رفت. این بزرگان قبایلی، ملاهای افراطی و افراد بانفوذ روستایی بودند که آموزش و کار زنان را غیرشرعی و خلاف قانون خدا دانسته و پیشرفت آنان را مانع جدی بر سر راه حاکمیت خود میدیدند. به همین دلیل با تمام قوت در برابر آن دولتها ایستادند و در نهایت موفق شدند آنها را سرنگون کنند.
امانالله خان که پس از ترور پدرش حبیبالله خان در سال 1919 به قدرت رسید، دست به تغییرات مهمی زد که پیش از آن در تاریخ افغانستان مانند نداشت. او شاه بلندپرواز بود و رویاهای بلندی برای پیشرفت کشورش داشت. به همین دلیل توجه خاصی به آموزش و پرورش پسران و دختران داشت. در این مطلب به این موضوع میپردازیم که دستاوردهای زنان در دوره امانالله خان چه بود و کدام عوامل سبب نابودی این دستاوردها شد؟
امانالله خان مدت 9 سال بر افغانستان حکمرانی کرد. در این مدت، دست به تغییرات بسیاری زد که مهمترینهای آن را میتوان تصویب نخستین قانون اساسی در کشور، تغییر نظام از شاهی مطلقه به شاهی مشروطه، منع بردهداری و غیره نام برد. علاوه بر این تغییرات، او دست به اقدامات مهمی در مورد زنان زد. مهمترین اقدامات او در مورد زنان ایجاد نخستین مکتب دخترانه، از بین بردن طویانه، منع چندهمسری برای مردان، تعیین حداقل سن ازدواج برای دختران، ایجاد نخستین شفاخانه مخصوص زنان، ایجاد نخستین مجله چاپی برای زنان، ایجاد انجمن حمایت از زنان و فرستادن دختران به خارج از افغانستان برای تحصیل است. در دوره او زنان خانواده شاه بهویژه همسرش (ملکه ثریا طرزی) در بخشهای مهم دولتی مصروف فعالیت بودند. انجمن حمایت از نسوان و شفاخانه نسوان توسط ملکه ثریا ایجاد شدند. نخستین اقدام مهم شاه امانالله در مورد زنان، ایجاد مکتب عصمت برای دختران در سال 1920 بود. این مکتب توانست در مدت کوتاهی صدها تن از دختران را جذب و آموزش دهد. علاوه بر آن، امانالله خان برای نخستین بار 15 دختر را بهخاطر کسب تحصیلات عالی به کشور ترکیه اعزام کرد. این اقدامات مخالفت جدی قشر روحانیت را به همراه داشت. تا این که تعدادی از علمای دینی و متنفذان روستایی به ایجاد مکاتب دخترانه و فرستادن دختران به بیرون از افغانستان بدون محرم شرعی اعتراض کرده و خواهان بستن این مکاتب و برگشت دختران از خارج شدند.
شاه امانالله میخواست تا زنان را از قید رسوم و عنعنات قبایلی رها کند. او توجه خاصی به بخش آموزش زنان کرد. از سوی دیگر، او اقداماتی را علیه حجاب، چندهمسری، از بین بردن طویانه و غیره روی دست گرفت. او زنان را تشویق به مبارزه برای تامین حقوقشان کرد؛ تا آنجا که او پس از برگشت از سفر اروپا تعدادی از زنان مقامهای دولتی را به قصر سلطنتی دعوت و آنها را تشویق به آزادی کرد. او به این زنان گفت که اگر شوهرانشان به آنان آزادی نمیدهند، آنها را هدف گلوله قرار دهند و او حاضر است سلاح مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهد. امانالله خان همچنان موقف تندی علیه حجاب زنان گرفت. او در یکی از سخنرانیهایش اظهار کرد که دین اسلام زنان را موظف به پوشانیدن سر و پا با حجاب نکرده است. در پایان سخنرانی امانالله، ملکه ثریا چادرش را پاره کرد و زنان دیگر مقامها نیز به پیروی از او چادرهایشان را دور انداختند. همچنان در تعدادی از خیابانهای شهر کابل تابلوهایی نصب شده بود که به زنان دارای حجاب اجازه گذر از آن خیابانها را نمیداد. از سوی دیگر، تغییر در رویکرد شاه پس از سفر اروپا را نمیتوان نادیده گرفت. همانگونه که غلاممحمد غبار مینویسد، امانالله خان در پنج سال نخست حکمرواییاش یک رهبر خردمند و زعیم مدبر بوده و تلاش داشته است تا معارف عصری و روابط با کشورهای گوناگون بهبود یابد؛ اما سفر ششماهه اروپا در سال 1928 امانالله را به یک شخص عیاش، خوشگذران، خودرای، مغرور و تجملگرا بدل کرد که دست به اقدامات عجولانه و بچهگانه زد.
سفر ششماهه اروپا شاه جوان را از بسیاری از واقعیتها و ارزشهای جامعه سنتی افغانستان دور کرد. او بهجای پرداختن به موارد مهم حکومتداری، دست به اقدامات بچهگانه زد. مثلاً، او بهجای طرح حجاب اختیاری، بیحجابی اجباری را روی دست گرفت و زنان را بهخاطر داشتن حجاب اجازه نداد از تعدادی از جادههای شهر گذر کنند. این اقدامات او در جامعه محافظهکار و سنتی افغانستان برای مردم غیرقابل پذیرش بود و بهانه خوبی شد برای بزرگان قبایل، ملاهای افراطی و متنفذان محلی تا علیه نظام دست به شورش بزنند.
آنان اقدامات شاه را از یکسو خلاف آموزههای دینی و از سوی دیگر، مانع جدی فراراه حاکمیتشان در جامعه میدانستند. بنابراین، اقدامات امانالله را غربی اعلان کرده و او را تکفیر کردند. ناگفته نباید گذاشت که نقش استخبارات بریتانیا را که علیه شاه و خانوادهاش تبلیغات گسترده راهاندازی کرده و عکسهای سربرهنه ملکه ثریا را در میان قبایل پخش میکرد، نیز نمیتوان در این زمینه نادیده گرفت.
پس از شورش بزرگان قبایل و ملاهای افراطی، امانالله خان در اواخر سال 1929 به تمام خواستهای آنها تن داد. او دروازه تمام مکاتب دخترانه را بست و تعلیم دختران را برای بیست سال به تعویق انداخت. در ضمن همانگونه که احمدگوش مینویسد، امانالله خان در سالهای پایانی حکومتش ازدواج دوم کرد. علمای دین بر بازگشت دخترانی تاکید میکردند که پیش از این برای تحصیل به خارج فرستاده شده بودند؛ اما شاه امانالله با وجود وعده برگشت دادن آنها، این کار را نکرد. عقبنشینی شاه از برنامههای نوآورانهاش نتوانست او را در قدرت حفظ کند. چون عوامل بیرونی دیگر نیز در این شورشها دخیل بودند.
بهعنوان سخن پایانی میتوان گفت که ایستادهگی ملاهای افراطی، بزرگان قبایل و متنفذان روستایی همراه با تبلیغات گسترده استخبارات بیرونی علیه امانالله از یکسو و اقدامات افراطگرایانه شاه پس از سفر اروپا از سوی دیگر، سبب شورش قشر روحانیت شد و شاه را مجبور به انجام کارهایی کرد که در تمام دوره حکمرانیاش برخلاف آنها عمل کرده بود. او در پایان دوره حکومتش دروازه مکاتب دخترانه را بست، چندهمسری را دوباره مجاز دانست، حداقل سن ازدواج برای دختران را رفع کرد و گرفتن طویانه را دوباره مجاز دانست. در نهایت زنان بار دیگر به همان نقطهای برگشتند که پیش از آن قرار داشتند و شاه هم کولهبارش را جمع کرده و به ایتالیا رفت.
در این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:
اندیشمند، محمداکرام. امانالله خان و معارف عصری. روزنامه ماندگار.
Ahmed-Ghosh, H. (2003). A history of women in Afghanistan: lessons learnt for the future or yesterdays and tomorrow: women in Afghanistan. Journal of International Women’s Studies, 4(3), 1-14.