هنرمند مشهور، محبوب و ورزیده رادیو افغانستان شادروان قمرگل حدود 70 سال قبل از امروز (۱۳۳۱ش/۲۱ جنوری1952) در قریه شگه ولسوالی شیوه ولایت ننگرهار در یک خانواده دهقان چشم به جهان گشود. از سن هفتهسالهگی در مراسم خوشی و عروسیهای قریه و محل خود به آوازخوانی آغاز کرد و مدتی بعد از قریه پدری خود به ولسوالی بهسود جلالآباد تغییر محل داد. یکی از برادران بزرگتر او نیز در مراسم خوشی و عروسیها دعوت میشد و آهنگ میخواند؛ اما در مدتی کم بانو قمرگل در مقایسه با برادرش شهرت بیشتر یافت. بعدها هنگامی که رادیو افغانستان پروگرامهای خود را وسیعتر ساخت، در دوران تصدی استاد برشنا، ملنگجان و شادروان بینوا و تلاشهای ایشان، یک عده هنرمندان و ممثلان از ولایات مختلف، از جمله بدخشان، هرات، قندهار، لوگر و بامیان به رادیو دعوت و جذب شدند. در این زمره بانو قمرگل نیز به رادیو افغانستان پذیرفته شد. نخستین آهنگهای او که در رادیو افغانستان تحت نظر استاد خيال ثبت شد «په ما مینه، سترگی دې سرې دي» و بعد «زه انتظار کوم دا ستا د سترگوه…» نام داشت. به این ترتیب او در مدتی کم، از قریه و ولسوالی خود در سطح بلند در سرتاسر کشور شناخته شد. اوج شهرت او دهه ۱۹۷۰ میلادی بود. او نظر به آواز زیبا و جادوییاش در هندوستان لقب «لتا منگیشکر افغانستان» و در سالهای اخیر در کابل لقب «بلبل افغانستان» را دریافت. او در سن 19 سالهگی با شادروان زاخیل ازدواج کرد. استاد زاخیل نیز در عرصه هنر یک نام بزرگ و مشهور است. او هم شاعر، هم کمپوزیتور و آهنگساز بود و هم در نواختن هارمونیه طرز خاص خودش را داشت که تا حال هیچ هنرمند دیگری آن طرز را نواخته نتوانسته است. بانو قمرگل در زمره هنرمندان پشتون زن، بعد از رخشانه (حمیده وزیری) جای دوم را دارد. آهنگ نخست او در رادیو چنین بود:
«په ما مينه سترگی دی سری دی/نن دی دیره ژرلي دينه…»
بعضی آهنگهای دیگر او قرار ذیلاند:
ـ لو دی د غنمو یاره، ستری را واچوه بنگری راغلی دینه (این آهنگ توسط ارکستر موسیقی فولکور رادیو و تحت رهبری استاد سلیم سرمست اجرا شده است.)
ـ زه انتظار کومه ستا سترگو/ولی پنا شوی د زما له سترگو…
ـ شینگی با با زیارته ته می قبول کی دا سوالونه…
ـ زه چی دا تور رانجه کم په سترگو پوری موری، زوانی می گوری موری…
ـ زه سپينه کوتره يم اوچته پروازونه کرم (این آهنگ به این هنرمند نام یک مادر درددیده و غمکشیده را داد، زیرا او طی جنگهای تنظیمی کابل پسران جوانش را از دست داد، بنا بر همین احساس او هم برای افغانها و هم برای جهانیان خواست صلحطلبانه و پیغام امنیتخواهیاش را توسط همین آهنگ رساند.)
ـ په لویو غرو باندی راتاو شول توپانونه ژرل وریژی/مه زه دلته شپه وکه پاتی شه باران دی…
ـ چی می مینه خدای په تا باندی پیدا کرو…
ـ ورو، ورو ژده قدمونه اشنا… (برای این سروده بنا بر حکم اعلیحضرت محمدظاهر شاه مدال طلا منظور شد. بعد از سال ۱۳۵۲طی نخستین نظام جمهوری یک مدال دیگر گرفت. سال دیگر بهحیث هنرمند سال انتخاب شد و طی نظام جمهوری دموکراتیک لقب «کارمند شایسته فرهنگ» را کسب کرد. همچنان در سال ١٩٩٨ م در دوران مهاجرت، در کاليفورنيای ایالات متحده امریکا لقب هنرمند پیشتاز را از طرف انجمن افغانهای مقیم آن دیار کسب کرد.)
بانو قمرگل اشعار رحمان بابا، خوشال ختک، حمزه شینواري، اجمل ختک، نصرالله حافظ، عبدالله غمخور، غلام دستگی رنگ و یک تعداد غزلسرایان دیگر را خوانده است. در تمام این فعالیتهای هنری، شوهرش با او همکاری کرده است. او هم به تنهایی و هم با سایر هنرمندان مانند استاد زاخیل (شوهرش)، گلنار بیگم، رخشانه، زرسانگه و استاد گلزمان آهنگهای دوگانه ضبط رادیو کرده است که تعداد آنها در آرشیف رادیو افغانستان به بیش از هزار قطعه میرسد. یک تعداد آهنگهایش بعداً توسط هنرمندان دیگر مانند وجیهه رستگار، شکیلا ناز و دیگران بازخوانی شده است. او در تلویزیون ملی نیز چند پارچه آهنگ دارد.
قمرگل نهتنها در افغانستان، بلکه بیشتر در پشاور، سوات، کویته و سایر مناطق زیست افغانها محبوبیت و شهرت دارد. یک تعداد آهنگهای او در آرشیفهای رادیو مسکو و رادیو او.آل و اندیا رادیو نیز محفوظ و ضبط است. او در داخل کشور به اکثر ولایات و در خارج از کشور به ممالکی مانند هند، پاکستان، اتحاد شوروی، ایالات متحده امریکا و کشورهای آسیای میانه سفرهای هنري داشته است. او یک هنرمند درددیده و رنجکشیده افغانستان بود؛ زیرا طی جنگهای تنظیمی یک پسر ۲۲ سالهاش (داوود) کشته و یک پسر ۱۹ سالهاش ميرويس) مفقود شد. شوهرش استاد زاخیل در سال ۱۹۹۱م وفات یافت و خودش از کشور محبوبش نخست به پشاور و بعد به کانادا مهاجر گشت و آرمان دیدار وطنش را با خود دفن خاک کرد.
این هنرمند مشهور، محبوب، مسافر، رنجدیده و درددیده که از عمق تودهها به جهان هنر روی آورد و شهرت یافت، طی یک سال اخیر حیاتش دچار مرض مهلک سرطان شد که به روز جمعه 18 قوس ۱۴۰۱ش مطابق ۱۰/۱۲/۲۰۲۲ در کانادا وفات یافت. او سه پسر و سه دختر دارد. پسر بزرگش اجمل زاخیل و پسر دومش ایمل زاخیل نیز فعالیتهای هنری دارند.